ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
حق‌طبیعی و قانون‌الهی از مهم‌ترین دلایل مخالفان سقط جنین است

سقط جنین و نظریات اخلاقی

شهروندان:
سقط جنین اصطلاحا به پایان حاملگی اطلاق می‌شود که ممکن است در نتیجه عوامل بیوشیمی‌درونی یا آسیب‌های بدنی اتفاق افتد یا در نتیجه مداخله عمدی انسان باشد.‌ این کار هنگامی‌که به فعل اختیاری انسان برگردد، به لحاظ اخلاقی درخور بررسی است.

سقط جنینتاریخچه

سقط جنین در جوامع بشری سابقه‌ای طولانی دارد، بعضی مطالعات حاکی از شیوع این پدیده بین انسان‌های ماقبل تاریخ است. در قانون حمورابی که حدود ۲۳۰۰ سال قبل از میلاد تدوین شده از سقط جنین اسم برده شده و برای آن مجازات تعیین شده است. در قوانین ایران باستان و روم قدیم نیز برای سقط جنین مجازات تعیین شده بود. ادیان یهودیت و مسیحیت ـ جز در موارد محدود ـ با این کار مخالفت می‌کردند. امروزه مخالفت کلیسای کاتولیک با این امر آشکارا به چشم می‌خورد. دین اسلام نیز با سقط جنین مخالف است و جز در موارد محدودی آن را جایز نمی‌شمارد.

امروزه به‌دنبال پیشرفت‌های علمی‌ و صنعتی و نیز وجود بسترهای فرهنگی خاص، سقط جنین شیوع یافته و به امری عادی تبدیل شده است، این در حالی است که کمتر کسی به صورت مطلق آن را اخلاقا مجاز دانسته است. شاید با بازنگری شیوه مبارزه با این امر بتوان نتیجه بهتری گرفت.

 ابعاد مساله

سقط جنین از ابعاد مختلف پزشکی، قانونی، فقهی، اخلاقی، فلسفی و اجتماعی‌ قابل بررسی است.‌ هر یک از این ابعاد در جای خود تا حدودی مورد بحث قرار گرفته است. اشاره‌ای اجمالی به مسائل سقط جنین از بعد اخلاقی دغدغه اصلی این نوشتار است. آیا سقط جنین از نظر اخلاقی توجیه‌پذیر است؟ پرسش‌های زیر ابعاد مساله را نمایان‌تر می‌سازد:

۱٫ آیا سقط جنین برای نجات مادر در بارداری‌هایی که مستقیم حیات مادر را به خطر می‌اندازد و در عین حال جنین نتواند خارج از رحم به حیات خود ادامه دهد، اخلاقا مجاز است؟

۲٫ آیا سقط جنین در بارداری‌های ناشی از تجاوز به عنف یا زنای با محارم اخلاقا مجاز است؟

۳٫ آیا سقط جنین‌های ناقص‌الخلقه از مجوز اخلاقی برخوردار است؟

هر یک از این موارد می‌تواند نسبت به زمان سقط جنین ابعاد تازه‌ای پیدا کند. آیا حکم اخلاقی سقط جنین در روزهای اولیه رشد جنین با سقط جنین در روزهای پایانی رشد یکسان است؟ اصولا از چه زمانی جنین واجد حق حیات گردیده و می‌توان برای آن شأن اخلاقی در نظر گرفت؟

 سقط جنین و نظریات اخلاقی

درباره مساله سقط جنین به صورت کلی دو دیدگاه وجود دارد؛ موافقان و مخالفان. موافقان سقط جنین براساس یکی از نظریات زیر می‌توانند سقط جنین را اخلاقا مجاز شمارند.

۱٫ نظریه وظیفه‌گرایانه: بعضی از وظیفه‌گرایان ممکن است با تکیه بر اصل تعمیم‌پذیری استدلال کنند یک فرد در کنترل زندگی خویش آزاد است، پس حق دارد تصمیم بگیرد که آیا بچه‌دار شود یا خیر و اگر ناخواسته باردار شد، بدون توجه به این که چگونه حامله شده است، می‌تواند سقط جنین را انتخاب کند، به شرط این که بتواند به شکل غیرمتناقض اراده کند‌ این تصمیم وی در حوزه مباحث اخلاقی به یک قانون عمومی‌تبدیل و نسبت به همه افراد به‌طور یکسان اجرا شود.

البته باید توجه داشت در نگاه کانتی این استدلال در صورتی صحیح است که برای جنین هیچ شأن و منزلتی قائل نباشیم، اما اگر جنین دست‌کم در بعضی از مراحل رشد خود دارای ارزش ذاتی و شأن اخلاقی باشد، آن‌گاه حق زن در بچه‌دارشدن با حق حیات جنین تعارض خواهد کرد و استدلال وظیفه‌گرایانه بر مجاز بودن سقط جنین کافی نخواهد بود.

۲٫ نظریه نتیجه گرایانه: ممکن است بعضی از سودگرایان با تکیه بر نتیجه‌گرایی استدلال کنند ‌ اگر ادامه بارداری و زایمان نسبت به سقط جنین ناراحتی‌های بیشتری را در پی داشته باشد، سقط جنین مجاز و درست خواهد بود. براساس این معیار ،‌ کشتن یک انسان اساسا اشتباه نیست، ملاک بیشترین خیری است که این عمل می‌تواند برای افراد در پی داشته باشد.

در برابر این استدلال اگر کسی قائل شود که آزادی سقط جنین به‌عنوان یک خط مشی همگانی ممکن است نسبت به منع سقط جنین ناراحتی‌های بیشتری ایجاد کند، سقط جنین اخلاقا روا نخواهد بود. به این ترتیب سنجش میزان نتایج و چیستی آنها و موازنه و ترجیح میان نتایج مترتب بر هر یک از گزینه‌های فراروی یکی از دشواری‌های این نظریه است.

مخالفان سقط جنین نیز با توسل به اصول ذیل می‌توانند از نظر خویش دفاع کنند:

۱٫ قانون طبیعی: براساس این قانون، جنین یک انسان است و همچون انسان‌های بالغ حقوقی دارد که از طبیعت ناشی شده است. از این رو سقط جنین از نظر اخلاقی حکم قتل را دارد، حتی اگر حاملگی حاصل تجاوز به عنف باشد، باز هم نمی‌توان گناه را به گردن جنین انداخت و او را کشت.

۲٫ نظریه امر الهی: سقط جنین براساس متون دینی امری ناروا و خلاف اخلاق است. مخالفت با سقط جنین اگرچه قابل تبیین و مدلل است، اما دلیل اصلی و قاطع چنین حکمی‌همان فرمان الهی است.

 سقط جنین در شرایط خاص

موافقان و مخالفان، فروع و صورت‌های متنوع این مباحث را بر مبنای خویش در معیارهای کلی احکام هنجاری مورد داوری قرار می‌دهند. مثلا مخالفان سقط جنین با توجه به حق حیات جنین‌‌گاهی اوقات سقط جنین را اخلاقا مجاز شمرده‌اند، از جمله زمانی که جنین ناشی از تجاوز به عنف یا زنای با محارم باشد. بعضی از این افراد برای اثبات مدعای خود مثالی بیان می‌کنند: فرض کنید طرفداران یک هنرمند بسیار معروف برای نجات جان او شما را که دارای گروه خونی مناسب برای کمک به او بوده‌اید، ربوده و در حالت بیهوشی جریان خون شما را به جریان خون آن هنرمند بیمار متصل کرده‌اند تا سموم خون بیمار از طریق کلیه‌های شما از بدن او خارج شود.

وقتی شما به هوش می‌آیید از طریق مدیر بیمارستان با خبر می‌شوید این اتصال باید ۹ ماه طول بکشد تا مریض بهبود یابد، قطع اتصال بیمار از شما به مثابه کشتن اوست. با این که شما رضایت به این کار نداشتید، آیا حق دارید اتصال را قطع کنید و موجب قتل بیمار شوید؟ از نظر این گروه اخلاقا شما الزامی‌ندارید ۹ ماه در رختخواب بمانید. در زنای با محارم و تجاوز به عنف نیز جنین حقی در استفاده از بدن مادر ندارد و مادر اخلاقا الزامی‌ندارد ۹ ماه بارداری را تحمل کند.

عده‌ای نیز ممکن است بگویند مثال هنرمند با آن شخص ربوده شده، متفاوت از نسبت مادر با جنین است، زیرا هنرمند با آن شخص ربوده شده بیگانه است و از این‌رو آن شخص بیگانه ممکن است اخلاقا به تحمل ۹ ماه الزامی‌ نداشته باشد، اما جنین در صورتی که متولد شود فرزند آن مادر خواهد بود، لذا مادر اخلاقا حق ندارد جنین را سقط نماید، حتی اگر جنین ناشی از تجاوز به عنف یا زنای با محارم باشد، مادر فقط می‌تواند بعد از تولد، ولی چنین طفلی نشود و به اصطلاح حقوقی نفی ولد کند.

عده‌ای بحث سقط کردن جنین‌های معیوب و ناقص‌الخلقه را از جمله مباحث اوتانازی یا قتل از روی ترحم می‌دانند، اما عده‌ای معتقدند حتی اگر قتل از روی ترحم اخلاقا مجاز نباشد، سقط جنین در چنین مواردی اخلاقا مجاز است، زیرا جنین معیوب و ناقص‌الخلقه همسان یک شخص نیست. به‌نظر می‌رسد معیارهای بیان شده در مورد جواز یا عدم جواز سقط جنین از جمله وظیفه‌گرایی و نتیجه‌گرایی در این موارد (جنین ناشی از زنای با محارم یا تجاوز به عنف و جنین معیوب) نیز تعیین‌کننده باشد. اما در هر صورت ، مباحث اخلاقی درباره سقط جنین مستقل از مباحث فقهی است و جواز یا عدم جواز اخلاقی لزوما به معنای جواز یا عدم جواز فقهی یا شرعی نیست.

 حجت‌الاسلام دکتر محمدتقی اسلامی

 جام‌جم

برچسب‌ها : , ,