الزامات اجرای فاز دوم
شهروندان- محمود جامساز*:
انتظار میرفت که نتایج اجرای طرح هدفمندی یارانهها در فاز اول که به منظور توزیع عادلانه درآمدها یعنی انتقال بخشی از درآمد طبقات مرفه و متمکن به طبقات فقیر و آسیبپذیر مصوب شده بود مورد کارشناسی علمی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی قرار گیرد تا نتایج حاصله مسیر صحیح اجرای فاز دوم هدفمندی یارانهها را آشکار سازد.
همه بر این واقعیت اذعان داریم که هدف اجرای فاز اول طرح هدفمندی یارانهها محقق نشد زیرا اصولا پرداخت یارانهها به طور مساوی به همه اقشار و طبقات جامعه و حتی بر اساس آمارهای اعلامی که به طرز شگفتانگیزی تعداد یارانهبگیران را بیش از تعداد جمعیت اعلام کرده، نهتنها هدفمندی را توجیه نمیکند بلکه هدفی را نیز بر آن مترتب نمیسازد زیرا وقتی همه به صورت یکسان یارانه دریافت کنند هدف لوث میشود.
گرچه اجرای طرح هدفمندی یارانهها که لازم بود به صورت یک بسته سیاستی جامع در کنار سیاستهای مبارزه با تورم، کاهش نقدینگی، تقویت تولید ملی، مبارزه با رکود، تقویت پول ملی و یکسانسازی ارز صورت بگیرد، اما علیالاصول هدف والایی را تعقیب میکرد و آن این بود که حداقل بخشی از قدرت خرید اقشار آسیبپذیر را تامین میکرد و به عنوان یک سیاست جبران تورمی تلقی میشد.
اما این سیاست جبران تورمی فیالواقع با توجه به نحوه اجرای ناکارآمد قانون هدفمندی یارانهها به ضد خود تبدیل شد و اسباب افزایش سطح عمومی قیمتها یعنی تورم را فراهم کرد که از یک جهت به دلیل آنکه یارانههای تولیدی پرداخت نشد قیمت تمام شده تولیدات را افزایش داد و از طرف دیگر اسباب کاهش قدرت خرید مصرفکنندگان را بیش از میزان یارانههای دریافتی فراهم کرد.اینک با کمال تعجب شاهد رویداد دیگری هستیم و آن توزیع سبد کالایی آن هم به میزان ۱۵۰۰ میلیارد تومان در ماه است که چنانچه این توزیع سبد کالایی به جای بخشی از پرداخت یارانههای نقدی صورت میگرفت قاعدتا به لحاظ تامین مالی آن را توجیه میکرد اما در حالیکه دولت در اجرای فاز اول که تا پایان امسال ادامه دارد ماهیانه با کسری هزار میلیارد تومانی روبهرو بوده است، پرداخت سبد معیشتی آن هم باتوجه به منابع محدود مالی دولت، کاهش منابع نفتی و گستردگی تحریمها بسیار قابل تامل است.
اما از جهت اجرای فاز دوم یارانهها به دلیل آنکه به هر حال دولت با یک قانون مصوب روبهرو بوده و ناگزیر از اجرای آن است لازم است با در نظر گرفتن تمام جوانب امر این مهم را به اجرا درآورد.خوشبختانه در این مرحله مساله نحوه اجرای فاز دوم به صورتی آشکار در سطح نخبگان کشور و حتی طبقات دیگر باز شده و مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته که مسلما از میان این بحثها نتیجه بهتری عاید تصمیمسازان و متولیان اقتصاد کشور خواهد شد.مهمترین مساله این است که ببینیم چه کسانی واقعا باید مشمول این طرح قرار گیرند.
این قدم اول است. برای روشن شدن این موضوع نیازمند به ابزاری هستیم که در حال حاضر دولت فاقد آن است و آن هم «آمارهای صحیحی» است که باید از سوی موسسات معتبر آمارسنجی اعلام شود. در حال حاضر تنها کسانی که دولت میتواند به درستی از وضعیت درآمدشان با خبر شود، افراد حقوقبگیر دولتی و بخش خصوصی که پرداختکننده مالیات هستند، میباشند. اما چه بسا همین افراد حقوقبگیر درآمدهای دیگری دارند که از دید ماموران مالیاتی پنهان است.
درآمدهای دیگر اقشار جامعه که اکثریت صاحبان درآمد را تشکیل میدهند نامشخص است و ابزاری برای تشخیص آنها وجود ندارد.حال برای روشن شدن افراد مشمول دریافت یارانه در فاز دوم هدفمندیها ممکن است به چند طریق رفتار شود. یکی از این طرق تشخیص درآمدهاست که با معضلات و مشکلاتی روبهرو است. دیگر از طریق تشخیص هزینه خانوار و دیگری به لحاظ تعداد افراد خانوار.
آیا یک خانوار دو نفره و یک خانوار پنج نفره که درآمد سرپرست خانوار یکسان است باید به طور یکسان از مواهب دریافت برخوردار باشند؟ آیا خانواده هایی که بچههای خود را به مدرسه میفرستند با خانواده هایی که بچههای خود را برای اجیر شدن به دیگران واگذار میکنند باید یکسان دریافت کنند؟ در خصوص زنان و مردان چگونه؟ آیا همه سرپرست خانوارها را مردها تشکیل میدهند؟ آیا به دختران و پسران دانشجو باید یکسان پرداخت شود و مسائلی از این قبیل که بسیار ریشهیی و عمیق است و مطالعه آن نیازمند ایجاد کارگروههای تخصصی است که باید در این زمینه فعالیت کرده و گزارشهای خود را به یک مرکز فرماندهی واحد ارائه دهند تا در آنجا مورد بررسی و کارشناسی قرار بگیرد.
اینکه آمارهای متفاوتی از خط فقر گفته میشود که بین یک میلیون تا یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان در ماه یا ۱۲ میلیون تا ۲۱ میلیون در سال درآمد داشته باشند، قابل استناد نیست زیرا نفس این آمارها از لحاظ تحلیل مورد اشکال است. چرا که یک میلیون تومان درآمد فاصلهاش با یک میلیون و ۸۰۰ هزار بسیار زیاد است. بنابراین اگر قرار است افرادی که زیر خط فقر هستند مشمول دریافت یارانهها قرار گیرند باید خط فقر به طور واقعی مشخص شود.
ما هنوز هیچ آمار صحیحی را در این کشور ارائه ندادهایم. متاسفانه آمارها بر اساس دادههای نادرست همیشه اعلام میشوند. باید دادههای درست را به ماشین آماری بدهیم تا ستانده درست دریافت کنیم. تا سیستم آماری کشور بر اساس یک روال منطقی و علمی قرار نگیرد، نمیتوانیم آمارهای صحیحی از مولفههای اقتصادی و حوادث اقتصادی داشته باشیم. بر اساس آمار صحیح است که میتوان تصمیمات صحیح اتخاذ کرد. بنابراین ما ناگزیر باید اطلاعات صحیحی را در مورد اجرای طرح هدفمندی یارانهها در فاز دوم به دست آوریم تا به اهداف پیش بینی شده آن دست پیدا کنیم.
*اقتصاددان
اعتماد