محمد قاضی؛ مترجمی روشنگر
شهروندان:
محمد قاضی یکی از بزرگترین مترجمان بنام کُرد ایرانی است که با انجام تألیفها و ترجمههایش، سالهای پربار عمر خود را صرف روشنگری افکار مردم کرد.
این روزها نام محمد قاضی به خاطر برگزاری «همایش ملی بررسی آثار مترجمان کُرد ایرانی» که با محوریت بررسی آثار این مترجم و همچنین «ابراهیم یونسی»، یکی دیگر از مترجمان بنام کُرد ایرانی، برگزار شد، بیشتر بر سر زبانها آمد و شنیده شد؛ کسی که هرچند سالها پیش از دنیا رفته است، اما به واسطه آثارش، هنوز هم در میان ما زندگی میکند.
قاضی از جمله معدود کسانی است که به واسطه ترجمههایش چندین نسل از ایرانیان را با کتاب و کتابخوانی آشنا کرد و نامش به عنوان یک مترجم بر تارک ادبیات و فرهنگ و هنر کشورمان میدرخشد.
او همواره در عرصه اندیشه آزادیخواهی و دموکراسی حضوری بیطرفانه و صادقانه داشته و همین امر موجب شد که به مثابه انسانی روشنفکر و خادم شهرت پیدا کند.
قاضی پرچمدار ترجمه رمانهای اجتماعی در ایران بود؛ رمانهایی که توجه زیادی به آزادی و حقوق بشر دارند و مضمونشان همواره ستیز بیپایان با فساد، استبداد و خودکامگی است.
محمد قاضی آنچنان که در کتاب سرگذشت خود به نام «خاطرات یک مترجم» آورده است، خود را فرزند میرزا عبدالخالق امام جمعه مهاباد معرفی میکند.
برخلاف اینکه عنوان میکنند، محمد قاضی در سال ۱۲۹۲ به دنیا آمده است، برادرش «احمد قاضی» در گفتوگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: محمد قاضی ۱۲ مرداد سال ۱۲۹۸ شمسی در شهر مهاباد از توابع آذربایجان غربی به دنیا آمده است.
او افزود: محمد در سال ۱۳۰۸ به شهر تهران میرود و در مدرسه دارالفنون تهران ثبتنام و سال ۱۳۱۵ دیپلم ادبی خود را از این مدرسه دریافت میکند.
قاضی بیان کرد: در این مدت محمد به ترجمه کتابهای «سناریوی دن کیشوت» اثر سروانتس و «کلود ولگرد» اثر ویکتور هوگو که عمدتا به زبان فرانسوی بودهاند، همت گماشته است.
او با بیان اینکه برادرش سال ۱۳۱۸ به سربازی رفته است، عنوان کرد: وی بعد از آن در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تحصیل کرده و لیسانس علوم قضایی خود را از این دانشگاه دریافت کرده است.
برادر قاضی ادامه داد: او سال ۱۳۲۰ در وزارت دارایی استخدام شده و بعد از آن ترجمه کتابهای دیگری چون «جزیره پنگوئنها»، «سپیددندان»، «سادهدل» و … را انجام داده است و در سال ۱۳۳۷ به عنوان بهترین مترجم، برنده جایزه سال میشود.
او با اشاره به اینکه این مترجم در سال ۱۳۵۴ برای درمان سرطان حنجره خود به آلمان رفته است، گفت: متأسفانه این بیماری به از دست دادن تارهای صوتی و قدرت تکلم وی منجر شد.
احمد قاضی با بیان اینکه برادرش در سال ۱۳۵۵ از شغل خود در وزارت دارایی بازنشسته شده است، خاطرنشان کرد: بعد از این ایام، بیماری نیز نتوانست او را از عرصه ترجمه جدا کند و بیشتر آثارش را هم در همین ایام بیماری به فارسی برگرداند.
او در پایان یادآور شد: سرانجام محمد در دیماه سال ۱۳۷۶ فوت کرد و در زادگاه مادریاش، یعنی شهر مهاباد، به خاک سپرده شد.
محمد قاضی در ترجمه آثارش وسواس خاصی داشت
مدیرکل کتابخانههای عمومی استان کردستان نیز در گفتوگو با خبرنگار ایسنا با اشاره به اینکه محمد قاضی هر کاری را ترجمه نکرده است، عنوان کرد: قاضی در انتخاب آثارش گزینش و وسواس خاصی داشته است.
او با بیان اینکه این مترجم توانا یکی از بزرگمردان و شخصیتهای بینظیر فرهنگ و تمدن ایرانزمین است، اظهار کرد: ادبیات فارسی نه تنها یک مفهوم و هویت فرهنگی و ادبی است، بلکه یک منبع عظیم معرفتی بوده که نقش این برجستگان و بزرگان در ارتقای این جایگاه بینظیر است.
احمدی با بیان اینکه استاد قاضی یک مترجم نامدار بزرگ بوده که جلودار عرصه ترجمه در ایران نیز هست، افزود: او استاد و راهنمای جمع کثیری از افراد است که به عرصه ترجمه اهتمام گماشتهاند. این شخصیت وارسته نه برای شهرت و نه برای ثروت، اقدام به ترجمه کرده و عمدتا رمانهای بزرگ دنیا را ترجمه کرده است.
مدیرکل کتابخانههای عمومی استان کردستان با اشاره به ویژگی و سبک ترجمه قاضی، اظهار کرد: نثر دلگشا و روان از ویژگیهای ممتاز ترجمههای قاضی است، به گونهای که انسان احساس خستگی نمیکند.
او با بیان اینکه سلیس و روان بودن نثر قاضی دلیل بر تسلط وی به زبان مبدأ و مقصد است، گفت: علاوه بر این، او به نویسندگی و نوشتن نیز در حد اعلا مسلط بوده است.
احمدی با اشاره به اینکه از قاضی بالغ بر ۹۰ اثر به جای مانده است، خاطرنشان کرد: این کتابها از زبانهای فرانسوی و انگلیسی به فارسی ترجمه شدهاند، که ترجمههای فرانسوی به فارسی آن بیشتر بوده است.
او در پایان یادآور شد: بیشتر کتابهای این مترجم بنام کرد در زمینه رمانهای تاریخی بوده و حتا برای کودکان و نوجوانان نیز کتاب ترجمه کرده است.
تعدادی از تألیفها و ترجمههای محمد قاضی
از جمله تألیفهای محمد قاضی میتوان به «خاطرات یک مترجم»، «سرگذشت ترجمههای من» و «زارا عشق چوپان» اشاره کرد.
علاوه بر این، بیشتر آثار بهجامانده از قاضی در زمینه ترجمه بوده است که از این جمله میتوان به «دن کیشوت»، «کلود ولگرد»، «سپیددندان»، «جزیره پنگوئنها»، «سادهدل»، «در آغوش خانواده»، «آخرین روز یک محکوم»، «تاریکترین زندان»، «مادام بواری»، «نان و شراب»، «مادر»، «آزادی یا مرگ»، «باخانمان»، «مسیح بازمصلوب»، «آدمها و خرچنگها»، «شاهزاده و گدا»، «شازده کوچولو»، «بیست کشور آمریکای لاتین»، «زوربای یونانی»، «در زیر یوغ»، «پنج قصه»، «کوروش کبیر» و … اشاره کرد.
جملات زیر گفتههای خود محمد قاضی است که در مقدمه یکی از کتابهایش آمده است:
“من فانوس افروزم و در دوران عمر کوتاه خود مغزها را با ترجمه کردن آثار آزاداندیشان جهان روشن میکنم و حقایق زندگی را که آزاد زیستن، آزاد اندیشیدن، عشق به همنوع، محبت، انساندوستی، دموکراسی و کار و تلاش و کوشش برای بهروزی خود و اجتماع است، به همه ابلاغ میکنم”.
قاضی در جملههای دیگری عنوان کرده است: “من در ترجمه همیشه در نظر داشتهام که خواننده کتابم مانند خودم دلباخته و شیفته دفاع از آزادی، دموکراسی، حقوق بشر، پیروی از حق و حقیقت و مبارزه با خرافات و موهومات باشد”.
قاضی چنان که ذکر شد از نسل مترجمان متعهدی بود، که هرگز از روی تفنن و یا به خاطر سفارش و شهرت و ثروت ترجمه نکرد، بلکه بر این باور بود که آثارش باید روشنگر باشد و واقعیتهای جامعه را به همگان بیاموزد.
این مترجم کُرد زندگی خود را وقف روشنگری افکار مردم جامعهاش و انتقال پدیدههای نوین و مظاهر مترقی فرهنگ و تمدن جهان به جامعه ایرانی کرد.
ویدا باغبانی – ایسنا