جرقههایی از امید در دل تاریکی
شهروندان- اسماعیل کهرم*:
مهم نیست کجای دنیا هستید، همیشه چیزهایی هستند که شما را به یاد ایران میاندازد. مثلا وقتی در یک مغازه در غرب آفریقا بستههای زعفران را میبینید قطعا به یاد ایران میافتید ولو آنکه بستهبندی آن متعلق به اسپانیا باشد. بله حدستان درست است آنها زعفران را به صورت فله میخرند، آن را به زیور بستهبندی میآرایند و به نام اسپانیا میفروشند چون ما بستهبندی بلد نیستیم!
خب خیلی رفتارها هم ما را به یاد هموطنان خودمان میاندازد. تصور کنید که داخل هواپیما نشستهاید و هواپیما در حال کاهش ارتفاع و نشستن روی باند است. مهماندار با لحنی التماسآمیز درخواست میکند که لطفا تا زمان نشستن کامل هواپیما، توقف کامل و خاموش شدن چراغ، کمربندهای خود را باز نکنید.
آن وقت به محض آنکه هواپیما مینشیند تکتک مسافران صندلی خود را ترک میکنند و بار بالای سر برمیدارند باور کنید که این یک عادت و رفتار ایرانی شده است. چقدر ما جلوی دیگران خجالت میکشیم با این رفتار خطرناک غیرقانونی. چطور باید این رفتار زشت را تعویض کرد. چند ثانیه یا چند دقیقه چه تفاوتی دارد.
تازه درهای هواپیما که هنوز باز نشدهاند. از این رفتارها زیاد داریم که برخی موجب مباهات و برخی دیگر به راستی مورد سرگشتگی خواهد بود.
در شهر زوریخ دریاچهیی در قلب شهر وجود دارد که نموداری است از لطف طبیعت و مدیریت انسان که چنین بهشتی را روی زمین به وجود آورده است. هر روزه دهها هزار نفر در اطراف این دریاچه به قدم زدن میپردازند یا دوچرخهسواری میکنند. در فصل مساعد نیز هزاران نفر تن به آب میسپارند و به جنگ گرما میروند.
خب تصور کنید که چشم خود را هم بگذارید و این دریاچه را در ایران لحاظ کنید. خب کافی است چشمها را باز کنید. زباله تمام اطراف و حتی روی آب را گرفته ولی دریاچه زوریخ چه؟ یک خانواده در حال قدم زدن بودند. کمی جلوتر از ما پسر خردسال خانواده یک بسته شکلات را باز کرد، شکلات را خورد و کاغذ آن را؟ درست حدس زدید، کاغذ را زیر پا انداخت و رفت. با تعجب این خانواده را دنبال کردیم، حدس همه درست از آب درآمد! این خانواده ایرانی بودند! خیلی مایوس شدیم.
میگویند اگر یک سنگ را به نقطهیی سرد و مرطوب منتقل کنی رنگ و رو و ظاهر آن تغییر میکند. چطور یک هموطن ما در خارج از ایران یاد نمیگیرد که زباله خود را در طبیعت رها نکند. ما در کجای تعلیمات خود اشتباه کردهایم؟ چطور میتوانیم این دور باطل را قطع و رفتار خود را اصلاح کنیم؟
این روزها رسانهها به فکر انعکاس عملکردها در زمینه محیط زیست در سال گذشته هستند. عملکردها در ایران در بخش محیط زیست به دو عامل بستگی دارد. عامل اول عملکرد دولتمردان و تصمیمگیران و عامل دوم ما مردم و عملکرد ما در قبال محیط زیست است که ریشههایی از رفتار ما را با طبیعت میشناساند.
به قول یکی از علاقهمندان محیط زیست ایران، بچه ایرانی بال مگس را میکند، در کودکی سنگ به پای سگ میزند و در جوانی به هر جانوری شلیک میکند. بنا بر آنچه گفته شد عملکرد ما ایرانیها در سال گذشته همانی بود که بود. ولی عملکرد تصمیمگیران را در سال گذشته باید به دو قسمت تقسیم کرد؛ شش ماهه اول و شش ماهه دوم سال. شش ماهه اول ادامه همان روشی بود که در هشت سال گذشته بر سرنوشت ایرانیان حاکم بود، استخراج معادن در مناطق حفاظت شده تصمیم بر استفاده از جنگل به عنوان منابع طبیعی برای مقابله با تحریمها، بذل و بخشش مناطق حفاظتشده به وزارت نفت و نیز صرف نظر از بیش از ۶۰۰ هکتار از زمینهای کلاه قاضی برای شهرکسازی، تصمیم بر فروش پارک پردیسان و تبدیل آشوراده به یک قطب گردشگری.
لیست تخریبها همچنان ادامه دارد… و اما پس از استقرار دولت جدید، «تدبیر و امید» جرقههایی از امید در دل تاریکی به چشم خورد. اولین جلسه هیات دولت بحث دریاچه ارومیه را پیش کشید و رییس جدید سازمان حفاظت محیط زیست و وزیر نیرو به دیدار دریاچه رفت و پس از آن کمیتهیی برای نجات دریاچه ارومیه تشکیل شد که در حال کار و فعالیت است.
همزمان در سازمان حفاظت محیط زیست جلسات مکرر برای بازنگری قوانین مصوب ویرانکننده تشکیل شد تا جلوی تخریب هرچه بیشتر این مصوبات سد شود.حقیقت آن است که میزان تخریبهای هشت ساله بیش از حد تصورات و زمان لازم است تا مسائل مشیت شوند. آنچه حایز اهمیت است در درجه اول امیدواری و حس خوشبختی است که بر جامعه مستولی شده بهطوری که در انتهای یک تونل تاریک به نام ناامیدی و یأس، نور خوشبینی و امیدواری سوسو میزند.
تجربه این چند ماه نشان میدهد که امیدواری ناگهانی که از روی کار آمدن دولت جدید پیدا شده است ناگهان جای خود را به انتظارهای فراوان و گاه غیرمنطقی داده است به نحوی که برخی رفع همه مشکلات را یکشبه درخواست میکردند و چون این معجزه اتفاق نمیافتد، یأس و ناامیدی غالب میشود.چرخهیی معیوب از ناامیدی احمدینژادی به یأس دوره روحانی!
بیاییم باور کنیم که رفتار فردی و اجتماعی ما کماهمیتتر از تصمیم مقامات نیست. عبارت «محیط زیست» امروزه ورد زبان مردم دنیا است سر سفره مردم، در خانهها و آشپزخانهها ساری و جاری است. ما در ایران نیازمندیم که این عبارت را در ذهن خودمان و کودکانمان حک و زنده کنیم. رفتارمان اگر اصلاح شود میتوانیم دولتمردان و تصمیمگیران را تحت تاثیر قرار دهیم. ما نباید تابع تصمیمگیران باشیم برعکس آنها باید دنبالهرو مردم باشند.
*مشاور رئیس سازمان حفاظت محیط زیست
اعتماد