ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

نیاز اهل سیاست به مدارا و آشتی

شهروندان:
بهار در راه است، شکفتن شکوفه‌ها آمدن فصلی نو را خبر می‌دهند. زمستان چند صباحی دیگر رخت بر خواهد بست. فرا رسیدن بهار و کوچ زمستان، در زبان شاعران و اهل ادب، تداعی کننده معانی عمیقی است از دوگانه‌های؛ سختی و سهولت، انجماد و گشایش، قهر و آشتی و بالاخره میرایی و زندگی.

گلدر منظر اهل ایمان و خدا باوران، زمستان و بهار نشانه‌هایی از چرخه هدفمند هستی و حیات است. توالی و تداوم زمستان و بهار هر سال و هر بار به یاد انسان می‌آورد که زوال و نیستی ابدی به حیات آدمیان راه ندارد. آمد و شد این دو فصل متضاد در نگاه اهل خرد پیامی جز رفتن و رسیدن و باز رفتن و دوباره رسیدن ندارد.

بی‌سبب نیست که تلاقی فصل‌ها منشأ الهام برای اهل دانش و حکمت بوده است. فیلسوفان، شعرا و عرفا درس‌های ژرف از این دگردیسی ایام آموخته‌اند.

سزاوار است در این بهار که می‌آید، به معنا و مفهوم نهفته در این دگرگونی طبیعت نگاه افکنیم. بی‌گمان در بهاری که می‌آید، آنان که عاشقی پیشه کرده‌اند و شیدایی، به دوست و معاد دوست نزدیک‌تر شده‌اند و آنان که رسم دوستی وانهادند و بر خوی خست و قهر و خصومت مانده‌اند، عمر خویش تباه کرده و از سرچشمه مهر و رحمت دور افتاده‌اند.

بهار فصل عاشقی است فصل بخشش و شیدایی. زمان شکفتن و بالندگی است و چه زیبا که اهل حکمت نام «زندگی دوباره» بر این فصل نهاده‌اند. در تعابیر پیشوایان دین از آغاز فصل نو با تعبیر رحیل مؤمنانه یاد شده است. تفسیر این عبارت آن است که اهل ایمان و دانایی با دمیدن بهار دامن خویش از هر چه زشتی و ناراستی است، پاکیزه می‌سازند.

بلندترین مضمون نهفته در فصل بهار همانا وجه الفت و آشتی آن است. شاید ایرانیان بیش و پیش از دیگر ملت‌ها این خصلت بخشایشگری بهار را دریافته‌اند که با دمیدن آفتاب فروردین به دید و بازدید یکدیگر می‌شتابند و کدورت‌ها و کینه‌ها را با سال کهنه به بوته فراموشی می‌سپارند. آری بهار، فرصت رسیدن من و تو و زمان «ما» شدن است.

برای درک این رشته از معانی بهار، انسان لاجرم باید آمادگی روحی «از گذشته‌ها رستن» را پیدا کند به همین دلیل اهل حکمت گفته‌اند که تغییر در طبیعت می‌تواند جرقه تغییر در وجود انسان را شعله‌ور کند به شرط آن که پرده تعصب و تجاهل از مقابل دیدگانش کنار زند تا باور کند همچون مام طبیعت او نیز می‌تواند سفر آشتی و بخشش را در چنین فصلی بگستراند. در تعبیر دیگری از عرفا آمده که بهار پرتویی از جمال و کرم دوست و رنگ خداست، اهل عرفان و معنا در این تأویل و تفسیرها فراوان کوشیده‌اند قوه احساس و خرد ما را به تأمل وادارند بلکه از خود بپرسیم چرا آفرینشگر طبیعت چنین بی‌ادعا و بی‌منت می‌بخشد.

بیاییم در آستانه آمدن بهار خود را مخاطب سخن همه بزرگانی قرار دهیم که در پی گشودن دریچه فهم ما به سوی معانی عمیق این تحول بوده‌اند. با خود بیندیشیم که چرا در ساحت زندگی و اجتماع و سیاست به بخشش، همزیستی، مسالمت و اعتدال نمی‌اندیشیم.

در این مجال می‌توان اهل سیاست و همه کسانی که در سطوح مختلف سکان امور جامعه را به دست دارند، خطاب قرار داد. روی سخنم با سیاسیون است که سهم ما از این تطور و تحول ایام چیست و چه بهره‌ای از این رستاخیز بزرگ طبیعت و بخشودگی بهار می‌بریم.

جامعه ایران آنچنان که شهروندان فهیم آن در ایام انتخابات با صدای رسا بیان کرده‌اند، بیش از هر زمان تشنه اعتدال و آشتی است. زمان برای زدودن کینه‌ها و کدورت‌ها و تعصبات هیچ وقت دیر نیست. فراموش نکنیم که چهره تاریخ و تمدن این مرز و بوم از ناحیه تندخویی‌ها و کینه‌ورزی‌ها فراوان آسیب دیده است.

قهر و نزاع نه رسم مسلمانی است و نه مرام ایرانی. اگر طایفه‌ای از اهل سیاست رسم قهر و نزاع پیشه کرده‌اند، باید چاره‌ای جست چرا که این رسم و سنت چهره ایران اسلامی را ملکوک و خاطر ملتی را مکدر می‌کند. زمانه ما، زمانه عبوسی نیست. همگان از مظاهر تندخویی و عبوسی گریزانند. همه آنهایی که دل در گرو ایران قدرتمند دارند، صحنه سیاست ایران را نیز معتدل می‌خواهند. بزرگان نظام از رهبر معظم انقلاب تا رئیس جمهوری محترم بیش از همه از نزاع و قهر اهل سیاست، زبان به سرزنش گشوده‌اند.

پس در پیشگاه بهار اراده و آرزو کنیم که اهل سیاست گام در وادی آشتی و ترک خصومت بنهند. رقابت را جایگزین ستیز نمایند. مناظره و مباحثه را بر مقابله ترجیح دهند و از رفتار حذفی فاصله گیرند و به جذب و مدارا بیندیشند که صلاح و فلاح این مرز و بوم در همین است.

 حمید قاسمی فیض آباد

ایران