نمیخواهم این زمین پاک، آلوده گردد…
شهروندان:
اسطوره آفرینش آدمی از دو شاخه نر و ماده – مشی و مشیانه- یا دو ساقه گیاه ریواس شروع میشود و زندگی او از مسکنت در باغی آسمانی آغاز میگردد و با خوردن گیاهی نمادین و هبوط به زمینی پر از درخت و سرسبزی و حیات، ادامه مییابد و معنای زندگی در آن با همان واژه «دار و درخت» بر لب آدمی جاری میشود و با اظهار بندگی و کرنش به مادر پر ابهت و زیبای طبیعت، به پیش میرود.
پرستش درخت، فرمانروای بیشه، الهه جنگل و بی شمار نماد و نشان اساطیری، نشان میدهند که هم در عهد عتیق و هم در تاریخ دینی اقوام گوناگون، پرستش طبیعت و احترام به آن، نقش مهمی در حیات بشر بازی کردهاست. پس، آدمیزاد را چه شده است که نه فقط دیگر به مادر طبیعت و فرزندان آن احترام نمیگذارد، که در هر قدم و حرکتی، بخشی از سرچشمههای حیات را به نابودی میکشاند و چون فرزندی ناخلف و شیرناپاک خورده، بر دایگی و مهــربانی طبیعت چشــم میبندد و دل سپردگی به تنها کره سر سبزآسمانها را با سرسپردگی به نخوت مالکیت، با هر آنچه در این عالم است عوض میکند و نمیداند هرقدر شایستگی خود را در حفاظت از کرة خاکی از دست بدهد، لذت زندگی در زمینی سبز و آرام و مشاهده آسمانی آبی و پاک را نیز از خود میگیرد و حیات این جهانی اش توأم با غم و درد و غبار و زشتی و بیماری میشود!
طبیعت، میراث به جای مانده از نیاکان برای بشر خودپسند و خودبزرگ بین امروز نیست که اینچنین بر هرچه میبیند پنجه بکشد و در هر نفس، سهمی از خاک و حیات را ویران کند و در هر قدم، ردی از آلودگی و کشتار و انهدام برجای بگذارد و هرکار میخواهد بکند!
محیط زیست، امانتی است که میبایست بی دخل و تصرف، از نسلی به نسلی وام داده میشد، ولی افسوس که تنها عده کمی قدر این موهبت را دانستهاند و عده کمتری، مراقب و نگهبان آن شدهاند و عده بسیاری با تمامی قوا، آن را دخل و تصرف کردهاند!
پدر محیط زیست ایران
زمستان سال گذشته، به باغ گیاهشناسی تهران رفتم. دفینة گیاهی ۴۶ سالهای که به سال ۱۳۴۷ خورشیدی توسط اسکندر فیروز- مؤسس سازمان محیط زیست ایران، در اراضی چیتگر به مردم و محیط زیست این سرزمین ودیعه داده شدهاست تا ذخایر ژنیتکی و زنده گیاهان ایران و جهان را در خود جای دهد. مدتی بعد به دیدار او رفتم تا با یکدیگر از اوضاع محیط زیست ایران درگذشته و حال گفتگو کنیم.
از نظمی که در تنظیم ساعت گفتگو دارد و لحن کلامش، نوعی مدیریت و وقار کمنظیر میبارد و باعث میشود زندگینامه پربارش را نه به عنوان یک دولتمرد، که به عنوان بانی و ناجی طبیعت ایران، باورمندانه با خود مرور کنم.
اسکندر فیروز -متولد ۱۳۰۵ در شیراز- طبیعتشناس و کارشناس محیط زیست است. او بنیانگذار و نخستین رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بوده است و برخی او را پدر سازمان محیط زیست ایران نامیدهاند. او فرزند محمدحسین فیروزو نوه عبدالحسین میرزا فرمانفرما (نوه عباس میرزاو پسر عموی ناصرالدین شاه) است و مادرش نیز از خاندان بزرگ و خیّر نمازیها در شیراز بود.
پس از آن که کانون شکاردر سال ۱۳۴۶ به سازمان شکاربانی و نظارت بر صید تبدیل شد، فیروز ریاست آن را به عهده گرفت. با تلاشهای او این سازمان در سال ۱۳۵۰ به سازمان حفاظت محیط زیست تغییر نام داد و دامنه فعالیتهای آن نیز گسترش یافت. سپس در سال ۱۳۵۳ یکی از مهمترین قوانین زیست محیطی ایران با عنوان «قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست» تصویب شد که هنوز در ایران اعتبار حقوقی دارد.
با کوشش او مناطق چهارگانة تحت حفاظت در ایران با نامهای پارک ملّی، اثر طبیعی ملّی، پناهگاه حیات وحش و منطقة حفاظتشده، تعیین شدند.
در یکی از مراسمی که هر سال به مناسبت گرامیداشت روز انعقاد کنوانسیون حفاظت از تالابهای مهم بینالمللی و زیستگاه پرندگان آبزیبرگزار شد، دبیرخانة این کنوانسیون از اسکندر فیروز به عنوان «پدر تالابها» یاد کرد؛ چرا که تلاشهای او سبب شد تا در سال ۱۳۴۹ این کنوانسیون، در رامسر منعقد و از آن پس به نام کنوانسیون رامسر شناخته شود.
در سال ۱۳۰۵ فیروز رئیس اجلاس سازمان ملل برای آمادهسازی کنوانسیونهای مربوط به کنفرانس جهانی استکهلم شد. در سال ۱۳۵۱ وقتی نخستین کنفرانس جهانی محیط زیست در استکهلم برگزار شد، او نایب رئیس این اجلاس بود. در خلال سالهای ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۴ به عضویت هیأت مدیره اتحادیه جهانی حفاظت از محیط زیست (IUCN) در آمد و از سال ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۶ نایب رئیس این اتحادیه و عضو هیأت امنای صندوق جهانی حیات وحش و طبیعت شد. در تیرماه ۱۳۵۶ علاوه بر آنکه از ریاست سازمان حفاظت محیط زیست استعفا کرد، ریاست اتحادیه جهانی حفاظت از محیط زیست را نیز نپذیرفت. او همچنین از سال ۱۳۵۰ تا ۱۳۵۷دبیر کل مؤسسة گیاهشناسی ایران بود و تأسیس مؤسسة گیاهشناسی و باغ گیاهشناسی و همچنین طرح زیست محیطی پردیسان را در کارنامة فعالیتهای خود دارد.
نام علمی Allactaga firouzi که محافل علمی به جانداری از خانواده جوندگان دادهاند و نام علمی گیاه Corydalis firouzi، به پاس خدمات اسکندر فیروز به محیط زیست بودهاست.
«حیات وحش ایران: مهرهداران» که در سال ۱۳۸۰ جایزه علم مهرگان را به خود اختصاص داد و تا امروز کاملترین مرجع مربوط به حیات وحش ایران بودهاست و نیز کتاب «خاطرات» که در سال گذشته منتشر شده است، از جمله آثار اوست.
نهضت محیط زیست
اسکندر فیروز، سخنانش را با بیان تاریخچهای از نهضت محیط زیست در جهان آغاز میکند و به گزارشگر ما میگوید:
– در اواخر دهه ۱۳۴۰ نهضت محیط زیست در دنیای غرب با چاپ چند کتاب درباره محیط زیست به وجود آمد. این کتابها به خصوص کتاب «بهار ساکت» «اثر ریچل کارسن» که در ایران با نام «بهار خاموش» منتشر شدهاست، مطالبی را در خصوص ضررهایی که به وسیله سموم دفع آفات گیاهی به کره زمین وارد میشود، مطرح کردند و بازتاب این موضوع در جراید و مقالاتی که دراین زمینه نوشته شدند، شوکی بود برای توجه به ضررهایی که متوجه محیط زیست میشود و در نتیجه، دولت سوئد در سال ۱۹۶۹ میلادی پیشنهاد داد کنفرانسی در این زمینه برای پاسداری از محیط زیست برگزار شود.
این کنفرانس به سال ۱۹۷۲ میلادی و در استکهلم تشکیل شد و بزرگترین همایش زیستمحیطی بود که در جهان تا آن موقع به وجود آمده بود و ایران نیز خیلی فعالانه درآن کنفرانس شرکت داشت!
پدر محیط زیست ایران ادامه میدهد: با این که در دهه ۱۳۴۰ در هیچ جای ایران، کسی تعارف نمیکرد که بیایید برای محیط زیست کاری بکنید، اما با نهضت محیط زیست در دنیا همنوا شده بودیم و در سال ۱۳۵۱، سازمان محیط زیست ایران را تأسیس کردیم و با این اقدام جزو ۸ کشور دنیا شدیم که اولین سازمانهای محیط زیست را به وجود آورده بودند. وی در ادامه توضیحاتش میگوید: همزمان با این کار، شرکتهای بزرگ در کشور ما شبیه کشورهایی مانند انگلستان و آمریکا، علیه اقدامات زیست محیطی در جراید تبلیغ میکردند و میگفتند که این فعالیتها نوعی ترمز برای اقتصاد خواهد بود و اوضاع آن را مختل خواهد کرد!
تاسیس سازمان محیط زیست در ایران
اسکندر فیروز، با احترام و اعتقاد خاصی میگوید: شخصا به دنبال ایجاد سازمان محیط زیست در ایران رفتم، چون به راستی معتقد بودم که این کار در حکم دینی است که در برابر کشورم در خود احساس میکنم. مسؤولان مملکت در آن دوران، با درک سریع که از مسأله داشتند، از من حمایت کردند تا این که بالاخره در سال ۱۳۵۱، نخستین سازمان منسجم برای مدیریت محیط زیست در ایران ایجاد شد.
وی درباره وظایف سازمان محیط زیست در بدو تأسیس آن میگوید: در آن زمان برای تعریف محیط زیست در ایران، همه چیز در نظر گرفته شده و حیات وحش، آلودگیهای مختلف زیست محیطی چه هوا، چه آب، چه زمین، چه گیـاهان و حتی کارخانههای آلوده کنندههای محیط اعم از آب یا زمین نیز بالطبع شامل کار ما بود. پارکهای ملی مناطق تحت حفاظت از نظر اهمیت منابع طبیعی موجود در آنها که عبارتند از جنگل، مرتع، حیات وحش، آب و خاک نیز در طیف وسیع کارهای ما میگنجید، چرا که همة اینها مثل قطعات زنجیر به هم متصل هستند و هریک که صدمه ببیند، کل این سری صدمه خواهد دید. و به همین دلیل ما حاضر نبودیم آنها را از هم منفک کنیم.
بد نیست بدانید که سازمان محیط زیست در آمریکا، کارش فقط با آلوده کنندههاست و کاری به آب و حیات وحش و پارک و منطقه حفاظت شده ندارد، اما در انگلستان حتی آبادانی و مسکن را هم تحت نظارت دارد.
کنفرانس رامسر
از پدر علم تالابهای ایران میپرسم: از آنجا که کنفرانس رامسر در خصوص تالابهای دارای اهمیت بین المللی بود، چرا در رامسر و در ایران تشکیل شد؟
وی با بیان این که «تالابهای کشور» عبارت جدیدی بود که او به وجود آورد و بعدها این موضوع بین المللی شد، پاسخ میدهد: برای کشورهایی که در زمینه حفاظت محیط زیست و اکولوژی کنجکاو و یا علاقه مند بودند، مسلم بود که هیچ کشوری بهتر از ایران تا آن زمان از تالابهایش محافظت نکرده بود. تا آن زمان یک میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار تالاب را حفظ کرده بودیم و در آسیا منحصر به فرد بودیم و با موافقت نامة بین المللی که در رامسر به تصویب رسید، سایر کشورها به دنبال ما آمدند.
همچنین در سالهای ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۵، ۴-۵ کنفرانس در تهران تشکیل شد که همگی در خصوص بیابان زدایی و گرفتاریهای کشورهای با باران کم و مناطق خشک مانند کشورهای خاورمیانه، آفریقای شمالی و آسیا بود و این که این مناطق همیشه آسیب پذیرند و روند بیابانزایی در آنها شدت پیدا کرده است و از آنجا که رشد بیابان منجر به گستردهشدن محدوده شنهای روان میشود و ادامه زندگی در آبادیها و شهرها را مختل میکند( مثل تپههای ماسهای روان کویر لوت ایران)، پس باید بیابان زدایی کرد.
بیابان زدایی یعنی پیشگیری کردن از بیابان زایی!
تهدید اصلی برای محیط زیست ایران
اسکندر فیروز، ازدیاد جمعیت را خطر و تهدید اصلی برای محیط زیست ایران میداند و در توضیح آن، ابتدا به سخنان گری لوئیس- نمایندة سازمان ملل در ایران اشاره میکند که در همین رابطه گفته است:«مهمترین مسأله در ایران آب است. این کشور آب کافی برای این جمعیت ندارد، چه برسد به این که ۴۰ میلیون نفر هم به این جمعیت اضافه شوند!»
فیروز میافزاید: زمانی که من سر کار بودم، سرانه منابع آب در ایران حدود ۸ هزار متر مکعب به ازای هر فرد جمعیت کشور بود که در شرایط کنونی این میزان به یک چهارم کاهش یافته است. در ایران روشهای نادرست مصرف و هدر رفت آب در حد جنایت است. تبخیر آب در جایی مثل مرکز ایران یا تهران، ۲متر و پنجاه و اندی سانتی متر در سال است. هدررفت آب در خوزستان به بالای ۳متر و در دشت لوت به بالای ۵متر میرسد!
وی با اشاره به این که ۱۵۰ هزار هکتار از دریاچههای ایران خشک شده است، میگوید: دریاچه ارومیه یکی از منابع پر اهمیت و خاص جهانی است که به همین دلیل سازمان یونسکو آن را جزو مناطق خاص ثبت کردهاست.
این دریاچه با ۱۰۲ جزیره و هزاران فلامینگو، پلیکان و مرغابی، از لحاظ حیات وحش بسیار پراهمیت بود که متأسفانه امروزه نفسهای آخر خود را میکشد!
دریاچه بختگان نیز، سومین دریاچه خشک شده در ایران است؛ حال آن که «دریاچه» به واسطه یک مفهوم جغرافیایی صرف، مهم نیست، اهمیت آن در نقش هیدروگرافی آن است.
پدر علم تالابهای ایران با تأکید بر این که به لحاظ اقتصادی، تالابها و دریاچهها منبع تولید و ثروت هستند، میافزاید: تالاب یک موجود حیاتی برای منطقهای است که آن را به وجود آورده است و آیا میتوان تصور کرد که خشک شدن یک تالاب که زندگی حداقل ۵۰ هزار نفر به آن وابسته است و برای چراندن دامها و ماهیگیری و تولید صنایع دستی برآمده از نی به آن وابسته اند، یعنی چه؟ ما کمتر توجه داریم که در کشور ما قبل از انقلاب، تولیدات یک هکتار تالاب از لحاظ کشاورزی یا اقتصادی، ارزشی ۲ تا ۵ برابر محصولاتی داشت که میکاریم، اعم از گندم یا پنبه! به بیان دیگر، تالاب خودش مولد انرژی و موادی است که ارزش آن ۲ تا ۴ برابر آن فرآوردهها است.
جوانان علاقهمند به محیطزیست
اسکندر فیروز، علاقه و تخصص جوانان امروز به محیط زیست را تحسین میکند و با قدرشناسی از آنان میگوید: آرزو داشتم که در دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ جوانان این چنینی میبودند که من استخدام میکردم. از این جوانان علاقه مندی که الان هستند، آن زمان نبود.
من قبلا هم گفتهام که نیروی متخصص برای کار در سازمان محیط زیست کم داشتیم و مجبور شدیم آموزشگاه عالی محیط زیست را تأسیس کنیم و البته که تربیت نیرو، زمان میبرد. وی ادامه میدهد: هم اکنون متأسفانه ۸۰ تا ۹۰ درصد محیط زیست و حیات وحش در بسیاری از مناطق کشورمان آسیب دیده است و از لحاظ محیط زیست روز به روز فقیرتر میشود. اما این جوانان علاقهمندی که من دیدهام، با مدیریت مناسب ممکن است همان وضعی را که قبلا حاکم بود به وجود بیاورند!
مدیریت مناسب
مؤسس و بانی سازمان محیط زیست در ایران، منظور از مدیریت صحیح را با آوردن چند مثال توضیح میدهد و میگوید: مثل هر کار اصولی دیگری، در مورد محیط زیست باید اول برنامه ریزی درست انجام شود. در آمریکا برای مردمی که میخواهند پارکهای ملی را ببینند، محدودیتهایی ایجاد کردهاند و باید از پیش، بلیط رزرو کنند و مأمورانی نیز برای کنترل آنها در پارکهای ملی حضور دارند.
وی ادامه میدهد: قاعده باید این باشد که وقتی کسی به یک مکان خاص در محیط زیست قدم میگذارد، باید با ارزشها و شرایط و نحوه رفتار در آنجا آشنا باشد. باید به کسـی کــه میخــواهد وارد بـاغ گیاه شناسی یا پارک ملی شود و مساحتی به وسعت صدها هزار هکتار را ببیند، یک بروشور و راهنمایی بدهند تا بداند که به کجا آمده است. باید این مسائل را خیلی جدی بگیرند. پیش از انقلاب در پارک ملی گلستان ساختمانی میساختند تا راهنمایان در آنجا به بازدیدکنندگان بروشورهای آشنایی با محل و تمدنی را که به آنجا رسیده است، بدهند. آن ساختمان و کتابچهای که قرار بود چاپ شود و اسکلهای که قرار بود بسازند و برنامههایی که قرار بود در محل برای بازدید کنندگان اجرا شوند، نه تنها به انتها نرسید، بلکه بعد از انقلاب کاملا تعطیل و تخریب شده است!
عشق و احترام به طبیعت
در پایان گفتگو، از اتفاقاتی که اخیرا برای حیات وحش و محیط بانان ایران میافتد، یاد میکنم و از ناامنی که حیوانات آسمان و دریا و زمین و گیاهان بی زبان و دست و پا بسته در خاک از حضور انسان در کنار خود احساس میکنند، میگویم و او نیز که از برخوردهای سطحی و بازدارندگی ناکافی قانون برای این امور غمگین است، به خاطرهای اشاره میکند و میگوید: یادم هست در زمانی که در سازمان محیط زیست بودم، خبر دادند کارخانهای در استان گیلان طوری محیط زیست را آلوده میکند که حتی ماهیان و دامهای آن اطراف میمیرند. مدیر عامل آن کارخانه را با حکم قضایی توقیف کردند و کارشناس دستگاه تصفیه پساب کارخانه را نیز که به کارش اهمیتی نداده و خوابیده بود و همان سبب آلودگی رودخانه شده بود، به مجازات رساندند.
اسکندر فیروز، عشق و احترام به طبیعت و محیط زیست و سه دهه تلاش بی وقفه و بی منت خود را، با نوشتن کتابهایش، تمام نکرده است. این را از باتریهای کوچکی هم که در یک بشقاب گذاشته است و دلش نمیآید بیرون بریزد، میشود فهمید. میگوید نمیخواهم خاک ایران، آسیبی ببیند!
از او خداحافظی میکنم و در برابر آب و خاک و زندگی نهفته در طبیعت این سرزمین و مردمانی که مانند او نگران و نگاهبان محیط زیست هستند، سر تعظیم فرود میآورم.
با طبیعت دوست بودم
خانهاش نزدیک ما بود
پشت باغ انجیری حاجی کرم
حومه جوی کلاته، رودبارک
بین ما یک مسجد مخروبه هم بود…
و چناری که هوا را تصفیه میکرد و
خواب ظهر را
منتشر میکرد در چشمان کهریزک
آن طرفتر نیز باغ کدخدا و دشتهای خان محمد
رودهایی که نمیدانم چرا خشکید
و علفزاری که پیدا نیست دیگر
پونهای میخواست از من بپرم از جو
بی محابا میپریدم
شاپرکها ناز میکردند و من هم میخریدم
مثل خرگوشی همیشه در تپش بودم
لابه لای یونجهزاران میخزیدم
***
با طبیعت دوست بودم
شهر اما بین ما هی رفت و آمد
هی فضولی کرد
فاصله انداخت بین ما و بر هم ریخت
آن رفاقتهای بی اندازه ما را
قاپ زد از ما هوای تازه ما را!
حسن فرازمند
برای ما که در ایران زندگی میکنیم و مردمان شمال کشورمان از آلودگی آبهای دریاچه خزر و از دست رفتن جنگلها و مسیرهای ساحلی مینالند و مردمان شرق کشورمان از خشکسالی و بی آبی، بی تاب و امان بریده شدهاند و شهرنشینان پایتخت را هوای آلوده و آسمان خاکستری، در حسرت آسمان و پرنده گذاشته است و مردمان غرب و جنوب غرب کشور از ذرات غبارآلود و آلوده، روزهایی قهوهای و ریههایی خسته دارند، عجیب نیست که یوزپلنگ و ببر و شیر و خرس قهوهای و پرندة مهاجر و تالاب و دریاچه و چندین گونه گیاهی در این میان از دست بدهند و جز صدای قلم و سخنان پشت تریبون و شعارهای پر هیجان، دست آویز آمادهتری نداشته باشند!
عجیب آن است که به تازگی گزارش و خبری رسمی منتشر شده است، مبنی بر این که شاخص توسعة انسانی در ایران، در ۲۲ سال اخیر مناسب بوده است و اقدامات توسعهای به مسائل کاهش فقر، بهداشت، محیط زیست، کاهش خطر بلایای طبیعی و کنترل مواد مخدر توجه دارد.
ما نیز با شنیدن این خبر خوش و دلگرمکننده با نمایندة مقیم برنامة توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران گفتوگو میکنیم تا نظرات این سازمان و برخی شاخصهای توسعه را جویا شویم.
توسعه انسانی در ایران
آقای گری لوئیس ـ نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران، سال گذشته در کنفرانس خبری که به مناسبت معرفی گزارش توسعه انسانی سال میلادی۲۰۱۳ برگزار شد به خبرنگاران گفت: آن چه این گزارش بر آن دلالت دارد، این است که از نقطه نظر شاخص توسعه انسانی سیاستهای دولت ایران در طول سالهای ۱۹۸۰ـ۲۰۱۲ میلادی برای پیشرفت در شاخص توسعة انسانی مناسب و چشمگیر بوده است.
گزارش مزبور که به وسیله برنامه توسعه ملل متحد تهیه شده است، ارزشها و رتبههای ۱۸۷ کشور و سرزمین را که از سوی سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته شدهاند، به همراه شاخص توسعة انسانی تعدیل شده با نابرابری برای ۱۳۲ کشور، شاخص نابرابری جنسیتی برای ۱۴۸ کشور و شاخص چند بُعدی فقر برای ۱۰۴ کشور، عرضه میکند.
لوئیس اظهار داشتهاست: بر اساس این گزارش طی دوره ۲۲ ساله یعنی از ۱۹۹۰ الی ۲۰۱۲ میلادی، ایران پس از جمهوری کره، دومین رتبه را در زمینة افزایش سطح شاخص توسعة انسانی در میان کشورهای در حال توسعه داشته است.در گزارش برنامه توسعه ملل متحد آمده است: ایران بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۲ میلادی، دستاوردهای قابل توجهی را به نام خود ثبت کرده است، از جمله امید به زندگی در لحظه تولد برابر با ۲۲٫۱ سال افزایش یافته، میانگین سالهایی که افراد آموزش دیدهاند و سالهایی که انتظار میرود فردی آموزش ببیند هر دو ۵٫۷ سال افزایش نشان میدهد. طی همین دوره سرانه درآمد ناخالص ملی بر مبنای موازنه قدرت خرید درجمهوری اسلامی ایران نزدیک به ۴۸ درصد افزایش یافته است.
آقای لوئیس همچنین میگوید: در حال حاضر دنیا و منطقه ما با چالشهای بسیاری در زمینه توسعه انسانی و مسائل بشردوستانه رو به رو است. این چالشها باید در جایی که بهترین دانش پدید میآید، بهترین تجربهها ارائه و بهترین عملکردها استفاده میشوند و در جائیکه کشورها فراتر از مرزها با یکدیگر، همکاری میکنند، حل و فصل شوند.
وی تأکید میکند: سازمان ملل متحد در ایران میتواند ایفا گر نقشی بیشتر در ارتقای همکاریهای جمهوری اسلامی ایران و سایر کشورها در راستای حل و فصل دسته جمعی مشکلاتی باشد که دنیای ما را تحت تأثیر قرار میدهد.اقدامات توسعهای نظام ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران به این مسائل توجه میکند: کاهش فقر، بهداشت، محیط زیست،کاهش خطر بلایای طبیعی و کنترل مواد مخدر.
روشهای ناپایدار
از آقای گری لوئیس میخواهیم روند توسعه در ایران بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۲ میلادی را با توجه به شرایطی که ساکنان مناطق مختلف ایران تجربه میکنند و احتمالا چندان احساس توسعه نمیکنند را برای خوانندگان تبیین و تشریح کند. وی نیز میگوید:
ـ شکی نیست که ایران در دورة یاد شده به پیشرفتهای قابل ملاحظهای در زمینه توسعه انسانی دست یافته است. من در این رابطه پیشتر هم صحبت کردهام و آنچه در گزارش سال ۲۰۱۳ برنامة توسعه ملل متحد آمده را نیز تکرار میکنم. پیشرفت در زمینة افزایش سن امید به زندگی، آموزش و استاندارد مناسب زندگی از جمله مواردی است که من به آنها اشاره داشتهام. اگر چه واقعیت این است که ما میتوانیم در تمامی زمینههای توسعه شاهد پیشرفت باشیم، بدون اینکه لزوما چنین پیشرفتی به صورت پایدار، چالشهای واقعی که با آن روبرو هستیم را برطرف کند. ایران مانند بسیاری از کشورها که از منابع و ذخایر طبیعی غنی برخوردارند، ترجیح داده است رویکرد توسعهای برگزیند، اما بر استخراج منابع تجدید ناپذیر انرژی تأکید داشته و در زمینه منابع تجدید پذیر خود کمتر سرمایهگذاری کرده است.
به زبان ساده در حال حاضر روشهایی که ایرانیان برای مدیریت منابع ملی زیست محیطی انتخاب کردهاند، پایدار نیست. باید به سخنان آقای چیتچیان وزیر نیرو، خانم ابتکار ـ معاون رئیسجمهوری یا دکتر کلانتری که پرسیده است، آیا ایران به محلی غیرقابل زندگی تبدیل میشود گوش کنید. اینها صداهایی است که ایرانیان باید برای مسائل زیست محیطی خود به آن گوش فرا دهند. وی با تأکید میگوید: حقیقت این است که محیط زیست ـ به عنوان موضوعی با امنیت انسانی ـ دیگر نمِیتواند یک موضوع لوکس در دستور کار ملی باشد. ما باید مشکلات مربوط به آب و منابع آبی، فرسایش خاک و بیابانزایی در مناطق قابل زرع، راههای مصرف بهینه انرژی، آلودگی آب و هوا که بسیاری از مرگ و میرها را موجب شده است و همچنین از دست رفتن تنوع زیستی را حل کنیم.ما به رشد و توسعه پایدار نیاز داریم و در غیر این صورت پیشرفت چند سال گذشته که به آن اشاره کردید، از بین خواهد رفت.
شاخصهای توسعه انسانی
گری لوئیس، آنگاه شاخصهای توسعه انسانی را بر میشمارد و در این باره میگوید:
ـ هر ساله برنامة توسعه ملل متحد، گزارش توسعه انسانی (HDR) خود را در ارتباط با موضوعهای توسعهای معاصر منتشر میکند. گزارش توسعه انسانی از چندین شاخص مشخص برای به تصویر کشیدن وضعیت محیط زیست و سایر مؤلفههای توسعه در کشورهای مختلف استفاده میکند.یکی از این شاخصهها، میزان عرضه انرژی اولیه است.
این شاخص حاصل جمع انرژیهای تجدید پذیر مثل باد و خورشید و هم چنین تجدید ناپذیر مثل نفت و گاز به عنوان انرژی مورد نیاز ورودی و برای چرخاندن چرخ اقتصاد یک مملکت است و برای ارزیابی نقش کشورها در تشدید تغییرات اقلیمی، این گزارش میزان کل و سرانة تولید گازهای گلخانهای را اندازهگیری میکند.
گزارش توسعه انسانی همچنین میانگین سالانة رشد گازهای گلخانهای طی یک دوره ۳۸ ساله را استخراج کرده است و علاوه بر آن، به منظور درک روند کاهش منابع و ذخایر طبیعی( HDR) به مناطق جنگلی و تغییرات به وجود آمده در آن نیز توجه میکند و دادههای مربوط به چند دهه را مورد ارزیابی قرار میدهد. نماینده مقیم برنامه توسعه ملل متحد در جمهوری اسلامی ایران، میافزاید: ما همچنین میزان برداشت آب شیرین را به عنوان میزانی از کل منابع آب تجدید پذیر مورد سنجش قرار میدهیم. این تحلیل در هر دهه برای هر کشور انجام میگیرد. دیگر شاخصهها میزان گونههای در معرض خطر، سطح مناطق زیر کشت و همچنین شمار جمعیتی را که در مناطق تخریب شده زندگی میکنند را شامل میشوند.
و بالاخره این که گزارش توسعه انسانی با برقرار کردن ارتباط نزدیک میان بلایا و فجایع آب و هوایی و برخی موضوعهای زیست محیطی مثل قطع درختان جنگلی به میزان مرگ و میرهایی که ناشی از فجایع طبیعی است، دست مییابد.
بحران زیست محیطی در ایران
از آقای گری لوئیس میخواهم مهمترین و در معرض خطرترین مسأله زیستمحیطی در ایران را تصریح کند. وی نیز میگوید: «آب!» آب، مهمترین منبع محدود و دچار اضطرار در ایران است و از آنجایی که هر فرد برای زنده ماندن به آب نیاز دارد، میخواهم بگویم دسترسی داشتن به آب، مهمترین ریسک بلند مدت ماست.بخشی از این مشکل به تغییرات اقلیمی باز میگردد، اما در حال حاضر بیشتر مشکلات مربوط به نحوه مصرف آب در ایران است.
وی ادامه میدهد: این آمار اغلب نقل میشود که بخش کشاورزی حدود ۹۰ درصد از مصرف آب در ایران را به خود اختصاص میدهد، اما۷۰ درصد از همین میزان آب به هدر میرود. این مشکل باید حل شود. برای فائق آمدن بر این معضل راه حلهایی وجود دارد، اما مهم این است که این راه حلها به کار گرفته شوند.
گری لوئیس در مورد تغییرات اقلیمی ایران میگوید: در مورد موضوع تغییرات اقلیمی با ۲ مشکل مربوط به منابع آبی روبرو میشویم. اول این که میزان آبی که از بارشها به دست میآید، کاهش مییابد. بر اساس پیشبینی مدلهای اقلیمی، میزان بارشها در سالهای آینده به میزان چشمگیری کاهش خواهد داشت. بیشتر این موارد به مناطق حاصلخیز ایران ضربه وارد میکند. براساس همین مدلها، ما شاهد افزایش دما هم خواهیم بود و هنگامی که دما افزایش یابد، هوای گرمتر، میزان تبخیر و تعرق را افزایش خواهد داد و بالطبع بازده محصولات کشاورزی کاهش خواهد داشت.
بر اساس آمارهای موجود، میزان سرانه منابع آب برای هر ایرانی که در سال ۱۹۵۶ میلادی ۷ هزار مترمکعب در سال بود، امروز به ۱۹۰۰ مترمکعب به ازای هر نفر در سال کاهش یافته است. پیش بینیهای موجود دال بر این است که این میزان در سال ۲۰۲۰ میلادی به ۱۳۰۰ مترمکعب کاهش خواهد داشت. این سهم همچنین توانایی ما در تولید غذا را تحت تاثیر خود قرار خواهد داد. پس شما اینجا با مشکل جدی آب روبرو هستید!
اما این یک طرف معادله است. وجه دیگر این موضوع، میزان تقاضای آب است.روند تقاضای آب به صورت اجتنابناپذیری در مسیر عکس حرکت میکند. با توجه به روند رشد، جمعیت ایران در سال ۲۰۲۵ میلادی به حدود ۹۰ میلیون نفر خواهد رسید.
این سطح از جمعیت به تأمین یک میلیارد متر مکعب آب بیشتر در سال برای رفع تقاضای فزاینده خود دارداین یک واقعه بسیار جدی خواهد بود که مردم به آشامیدن آب، تولید غذا وچرخاندن چرخ صنعت نیاز دارند. این همان موضوعی است که دکتر کلانتری به مناطقی که رشد جمعیت خود را حفظ کردهاند و در آینده غیرقابل زندگی میشوند، اشاره میکند.نمایندة مقیم برنامة توسعه ملل متحد در ایران، میافزاید: من در رابطه با موضوعهای مختلفی نگران هستم، اما در رابطه آینده با امنیت انسانی ایران، آب بزرگترین دغدغه من است.
اولویت ضروری و فوری برای ما این است که ایران خود را باآینده به طور بالقوه خشک خویش، وفق دهد.این مهم در درجه نخست به همه افراد و مخصوصاً سیاستگذاران برای درک و توافق بر سر اهمیت مشکل کمآبی نیاز دارد.
دریاچه ارومیه
دریاچه ارومیه، زیست بوم از دست رفتهای است که نسل جدید ایرانی، تنها عکسهایی از روزگار پر آبی آن دیدهاند و زیبایی آن در خاطرات سفر مادربزرگها و پدربزرگها و تماشای پرواز مرغان مهاجر، باقی مانده است.
گری لوئیس از انقراض و خشکسالی دریاچه ارومیه نیز به خوبی باخبر است و در این باره میگوید: میزان خشکی دریاچه ارومیه به حد خطرناکی رسیده است. این دریاچه مشهور، به نوعی یک نماد جهانی است. دریاچه ارومیه، یک پارک ملی است و جزو اندوختههای زیست کرهای یونسکو محسوب میشود. همچنین این دریاچه یکی از تالابهای ثبت شده کنوانسیون رامسر است. اما بیشتر سطح آن اکنون خشک شده است و این مشکل هر روز دامنه دارتر میشود. با خشکیدن بستر نمکی دریاچه، دانههای نمک با وزش باد به مزارع مجاور میرسند. این واقعه به صورت تدریجی موجبات شوری خاک و ناپایدار شدن کشاورزی در این مناطق را فراهم میآورد و اگر اقدامی در جهت معکوس کردن این روند صورت نگیرد، خطری روشن و بالفعل آن را تهدید میکند.
وی میافزاید: مشکل اساسی این است که میزان برداشت آب از حوزههای رودخانههایی که این دریاچه را تغذیه میکنند، در حال افزایش و جریان ورود آب به دریاچه شدیدا کاهش پیدا کرده است. به علاوه، دورههای خشکسالی اخیر را هم باید به این معضل اضافه کنیم و طبیعی است که میزان ورودیآب باز هم کاهش مییابد.
نماینده برنامه توسعه ملل متحد در ایران، برخی از آماری را که از آنها اطلاع دارد، چنین ارائه میدهد: حوزه آبخیز این دریاچه ظرفیتی معال۸/۶ میلیارد متر مکعب آب در سال را دارد که حدود ۱/۳ میلیارد مترمکعب از این میزان برای حفظ اکوسیستم دریاچه ضروری است و میزان باقیمانده آب میتواند به صورت پایدار در کشاورزی، توسعه صنعتی و همچنین تهیه آب شرب به کار گرفته شود.
اما به طور متوسط فقط حدود یک پنجم آب مورد نیاز برای عملکرد دلخواه دریاچه به آن سرازیر میشود.
راه حلهایی برای بحران آب
گری لوئیس در خصوص معضل کمبود آب در ایران، راه کارهایی نیز پیشنهاد میدهد و میگوید: بسیاری از کارشناسانی که با آنها صحبت کردهام، بر این باورند که رویکرد مدیریتی ایران در حوزه آبخیز دریاچه ارومیه، نیاز به بازبینی اساسی دارد. آنها ۴ اولویت راپیشنهاد میکنند.
اولین اولویت اینکه، ما نیاز داریم تا تمامی گروههای ذی نفع در مدیریت و برنامه ریزی منابع به کار گرفته شوند. این مهم شامل دریاچههای «ارومیه» و «هامون» میشود.
در حوزه «هامون» شرایط بسیار جدی است. ولی ما کمتر در مورد رنج مردم آن منطقه میشنویم.
ثانیاً ما بایددیدگاهمان به آب را به عنوان یک منبع بیپایان یا مجانی عوض کنیم. آب باید بهایی منطقی داشته باشد تا میزان ارزش واقعی و ذاتی آن بهتر درک شود. این موضوع موجب میشود که افراد برای صرفهجویی در مصرف آب تشویق شوند و آب کمتر به هدر رود.سوم اینکه، ما به حفاظت و حراست بیشتر از منابع آبهای زیرزمینی و آبهای سطحی نیاز داریم. در وهله اول ما باید فرآیند هدر رفت و فراتراوش آب و همچنین برداشت غیرقانونی آب را متوقف کنیم که این مهم مستلزم اعمال قوانین و سیاستهای کارساز در زمینه مدیریت آب است. وی تأکید میکند: ما به استفاده از فناوریهای نوین نیاز داریم و همچنین ما باید آب را هم بازیافت کنیم. اگر ما به تولید مضاعف کشاورزی در هر هکتار زمین نیاز داریم، این مهم باید با بهرهوری بیشتر و نه آبیاری بیشتر که بضاعت آن را نداریم، انجام شود.
دولت و سازمان ملل به زودی میزگردی بینالمللی در زمینه بررسی اوضاع تالابها را با حضور کارشناسان برجسته در ماه مارس در تهران با سه دستور کار تدارک دیده اند. اول، شناسایی عواملی که به خشک شدن دریاچه ارومیه و تالاب هامون انجامیده است. دوم، به اشتراک گذاشتن تجربهها و بررسی بهترین رویکردهای جهانی با هدف احیای دو دریاچه و تالاب یاد شده.سوم، ارائه پیشنهادهایی به دولت در قالب محدودیتهای بودجهای، سازمانی و همچنین تلاشهای جاری برای احیای تالابهامون و دریاچه ارومیه.
وجیهه تیموری
اطلاعات