اینجا نبض زمین ضعیف میزند
شهروندان:
میگویند جنگل نبض طبیعت است؛ اگر نزند طبیعت و جانداری هم وجود ندارد، زندگی هم نیست یا اگر هم هست روح ندارد یا اگر هم روح دارد، شاداب نیست. انگار به رنگ سبز نیاز دارد این بشر دوپا تا زندگی از سر بگیرد. امروز جنگل و بیشه بیمار است، نه فقط بگوییم که اینجا حال خوشی ندارد، نه، دنیا بیمهر شده به زیبایی آن. جنگل در دنیای مدرن، حکم گنج بالقوهای را دارد که منتظر است هر تکهاش به میلیاردها دلار به فروش رسد.
داستان سر دراز دارد. اینکه چطور و چگونه دلار استخراج میشود از این موهبت الهی، از زمینخواری تا قاچاق چوب گرفته تا تبدیل آن به مزارع و مرتع، از آتشسوزی گرفته تا تخریب آن برای جاده ناقابل تا توسعه به شکل مدرن به همهجا حمل شود. اما دریغ از اندکی تفکر که شاید این منبع اگر دست نخورده بماند هزاربرابر بیشتر از همه کاربریهای آن ارزشمندتر است. افسوس! افسوس که سکه در دل جنگلهای دست نخورده است. پس باید ویران شود. برای همین است که تنها بهخاطر کمکردن زمان مسافرت، اتوبان تهران- شمال احداث میشود.
مگر مهم است که چه اندازه از جنگلهای بکر و دستنخورده گیلان نابود شود. گوییکه چقدر زمان نزد ایرانیان مهم است! از اینرو است که در ۵۰سال گذشته به نام توسعه یا از سر سوءمدیریت یکسوم جنگلهای ایران نابود شده است. در این مدت بهطور متوسط سالانه ۱۰۰هزار هکتار از جنگلهای ایران توسط انسان یا پدیدههای طبیعی نظیر آتشسوزی که خود هم ناشی از فعالیت انسان و تغییر اقلیم است، تخریب میشود.
نابودشدگان
با وجود اینکه کشور ایران یک کشور خشک و نیمهخشک است و اکثر مساحت آن را بیابان تشکیل داده، بنابراین جنگل نقش بسیار مهمی بهعنوان ذخیرهگاه ژنتیکی جانوری و گیاهی در ایران ایفا میکند. اما با این حال در ۲ دهه گذشته حجم جنگلهای کشور از ۱۸میلیون هکتار به حدود ۱۲میلیون هکتار رسیده است، یا در۴۰سال گذشته سطح جنگلهای ایران ۱۱درصد کاهش یافت. درحالحاضر تنها ۱۰درصد جنگلهای شمال پایدار هستند و اکوسیستم آن حفظ شده و از چند لایه ارتفاعی برخوردار است.
بقیه آن توسط دام یا بهرهبرداریهای غیرمجاز یا غیراصولی تخریب شده است. وضعیت در جنگلهای زاگرس بهتر از همنوع خود در شمال نیست. این جنگلها در ۱۱ استان وجود دارد و حدود ۴۰درصد جنگلهای ایران را تشکیل میدهد. متاسفانه طی ۲۰ سال گذشته، ۵۰درصد جنگلهای زاگرس بهدلیل عوامل مختلفی شامل افزایش قیمت سوخت که منجر به افزایش قطع چوب درختان شد، یا آفت و آتشسوزی تخریب شده و اکنون هم قسمت عظیمی از آن با پدیده خشکسالی یا خشکیدگی روبهرو شده است و معلوم نیست در غیاب مدیریت پایدار و صحیح چه سرنوشتی در انتظار حیات این جنگل است.
کاهش حجم جنگل، افزایش دورههای خشکسالی، پدیده تغییر اقلیم و گرمشدن زمین و همچنین گسترش فرسایش آبی و بادی ناشی از تخریب جنگل سبب شده که حدود ۳۰۰میلیون هکتار اراضی کشور به بیابان تبدیل شوند. همچنین با مقایسه سرانه جنگل در ایران با کل دنیا میتوان به گستردگی این فاجعه پی برد. سرانه جنگل در ایران یکچهارم سرانه جهانی است. برای هر نفر در دنیا ۸هزار مترمربع جنگل وجود دارد ولی در ایران برای هر نفر حدود ۲ هزار مترمربع است.
عوامل تخریب جنگل
تغییر کاربری، به اعتقاد بسیاری از کارشناسان مهمترین دلیل نابودی جنگلهای ایران است. افزایش جمعیت سبب افزایش تقاضا برای انرژی و غذا میشود. این روند در کنار نبود سیاستهای توسعهای درست و همچنین کمبود آگاهیهای اجتماعی نسبت به ارزش واقعی جنگل موجب شده که قسمت اعظمی از جنگلها برای برآورده کردن نیاز روستاییان و سوداگری برخی از صاحبان سرمایه تبدیل به اراضی کشاورزی و مراتع شدهاند.
در ۳۵سال گذشته بیش از ۴۰۰ هکتار از جنگلهای زاگرس به اراضی شهری و شهرکهای صنعتی تبدیل شده است. در شمال کشور نیز بهدلایل مختلف هم توریستی و هم بهمنظور افزایش سطح زیر کشت و دامداری شاهد نابودی جنگل و تبدیل آن به اراضی شهری، ویلاها، مجتمعهای تفریحی، اراضی کشاورزی و مراتع هستیم. به نقل از دکتر مخدوم، استاد دانشگاه تهران، در ۵ سال اخیر به دلیل شتابگرفتن مصوبات احداث طرحهای صنعتی و احداث شهرکهای صنعتی جدید و همچنین توسعه شهرکهای صنعتی موجود، پاکتراشی و تغییر کاربری جنگل شتاب بیشتری گرفته است.
همچنین چرای بیش از حد دام در اراضی جنگلی سبب ویرانی سریع جنگلها شده بهطوری که سالانه بیش از ۶۰۰هزار هکتار جنگل را نابود میکند. درواقع به دلیل افزایش دام و فشار بیش از حد بر مراتع که سبب کمبود مرتع و کاهش مواد غذایی برای دام شده است، دامداران مجبور شدند که دامهای خود را بهداخل جنگل ببرند تا از مواد غنی آن استفاده کنند. همچنین علاوهبر تخریب جنگل توسط خود دام با فشردهکردن خاک جنگل و چرای جنگل، چوپانان برای اینکه نور به کف جنگل برسد تا موجبات رشد علوفه و علفهای کف جنگل را فراهم کند، اقدام به بریدن تاج جنگل کردند که این اقدام به تدریج منجر به تخریب جنگل شده است.
بهعنوان مثال میزان دام در جنگلهای شمال ۵برابر ظرفیت است. الان دیگر در خیلی از مناطق ییلاق و قشلاق صورت نمیگیرد و دام به دامساکن تبدیل شده است و در نتیجه به مراتع و جنگل فرصت رشد و نمو نمیدهد. با وجود تصویب طرح خروج دام از جنگل در سال ۱۳۳۵، تاکنون تغییر مثبت قابلملاحظهای مشاهده نشده است و حتی وضع بدتر شد. مخصوصا زمانیکه رئیسجمهوری قبلی اعتقاد داشت که باید جنگلها را به دامداران و بهرهبرداران از آن واگذار کرد تا فرصت شغلی بهوجود بیاید.
برداشت چوب از جنگل جهت برآوردهکردن نیاز بشر به فرآوردههای چوبی یکی دیگر از عوامل تخریب جنگلهاست. با رشد جمعیت و نیاز انسان به مواد غذایی و محصولات دیگر، فشار روی منابع طبیعی از جمله جنگل افزایش یافته است. بهطوری که سالانه هزاران هکتار از جنگلهای ایران به منظور تولید کاغذ نابود میشود. در جنگلهای شمال بهطور متوسط از هر هکتار حدود ۴۴مترمکعب چوب برداشت میکنند.
قاچاق چوب که اگرچه عامل اصلی نیست ولی نقش بسیار مهمی در تخریب جنگلهای شمال در سالهای اخیر داشته است. بهطوریکه سالانه بیش از ۲میلیون مترمکعب چوب در کشور قاچاق میشود.
تبدیل جنگلها به شهرکهای صنعتی که نظیر آن در جنگلهای سراوان در استان گیلان مشاهده شده یا گسترش شبکه جادهای بدون ارزیابی زیست محیطی در ایران که منجر به قطع درختان و ویرانی جنگلها شده است. همچنین اجازه بهرهبرداری غیراصولی از منابع طبیعی مانند گسترش معدنکاوی در این مناطق صدمات جبرانناپذیری برمنابع طبیعی کشور وارد ساخته است.
زمینخواری و فروش غیرقانونی این مناطق و تبدیل آن به ویلاها و مناطق گردشگری یکی از علتهای عمده تخریب جنگلها و تبدیل محیط بکر و طبیعی به محیطی مصنوعی و ساخت دست بشر است. جذابیت ناشی از درآمدهای هنگفت حاصل از فروش اراضی جنگلی تراشیده شده توسط اشخاص حقیقی که با پشتیبانی اشخاص حقوقی ابتدا به زمینهای کشاورزی و سپس به کاربریهای غیرقانونی دیگر مانند ویلاها، کارخانههای صنعتی و مناطق گردشگری تغییر یافتهاند.
تخلیه زباله بهمنابع طبیعی و جنگل از مواردی است که همیشه در زمینه تخریب جنگل مورد بحث است. امروزه بهترین منطقه جنگلی شهرستان رامسر محل تخلیه هزاران تن زباله در روز است یا جنگل سراوان با آن همه گونههای گیاهی کمیابش بهعنوان انبار زباله شهره خاص و عام است.
آتشسوزی که هم عامل انسانی دارد و هم عامل طبیعی مانند خشکسالی و تغییر اقلیم از دیگر دلایل تخریب جنگلهاست. در ۱۰ تا ۱۲سال گذشته، حدود ۱۴هزار آتشسوزی در عرصههای طبیعی ایران اتفاق افتاده که سبب نابودی بیش از ۱۰۰هزار هکتار از اراضی جنگلی شده است.
خشکسالی که بهدنبال پدیده تغییر اقلیم و گرمایش زمین افزایش یافته، یکی دیگر از عوامل نابودی جنگلها در دنیا به ویژه در ایران است که اقلیم خشک دارد. خشکسالی سبب مرگومیر ۳۰۰هزار هکتار از جنگلهای بلوط غرب کشور و شاهبلوطهای گیلان شده است.
راههای مقابله با تخریب جنگل
با توجه به گستردگی تخریب جنگلها، برای جلوگیری از ادامه روند ابتدا باید عوامل دخیل در چنین ویرانی را به ترتیب اولویت مشخص کرد. بهعنوان مثال فرض کنیم که مهمترین عامل جنگلزدایی، تغییر نامناسب کاربری است. میتوان با مدیریت درست و توسعهپایدار جنگل و اراضی کشاورزی این عامل را به حداقل برسانیم. بهطورکلی طرحهای جنگلداری باید برای کنترل میزان تخریب و جلوگیری از تخریب ناشی از عوامل انسانی و برداشت از جنگل به اجرا دربیاید.
در کنار آن انجام یک ارزشیابی صحیح و دقیق اقتصادی از منابع طبیعی و جنگلها که عنصر همیشه غایب در ارزشیابی منابع ملی است، میتواند به فهم فرهنگی مردم و حتی مسئولان کمک کند که تنها استخراج یا برداشت بیرویه از جنگل تولید ثروت نمیکند بلکه حتما و یقینا حفاظت از آن، سود و ثروت بیشماری نهتنها برای منطقه و مردم محلی به بار میآورد بلکه به تولید و ثروت ملی هم کمک میکند.
امروزه کشورهای توسعهیافته بعد از سالها تخریب و بهرهبرداریهای بیشازحد از منابع طبیعیشان دریافتند که بودن این منابع بهتر از نبودشان است، بنابراین هر ساله بخشی از بودجه خود را به جای طرحهای عمرانی که در کشور ما رایج و مرسوم است، به حفاظت از منابع طبیعی اختصاص میدهند.
همچنین با تقویت عرصه مدنی- تأسیس نهادهای مدنی مرتبط- میتوان به درک و آگاهی عمومی از فواید منابع طبیعی کمک کرد. به گفته دکتر خسروشاهی، عضو هیاتعلمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع در گفتوگو با «شهروند»، در جنگلهای شمال بهترین راهحل طرح خروج دام از جنگلهاست که در دولتهای هفتم و هشتم بهطور جدی در جنگلهای شمال دنبال میشد ولی متاسفانه این طرح پیگیری نشد. همچنین وی در ادامه تصریح کرد؛ امیدوار است دولت جدید بتواند با بهرهگیری از کارشناسان مجرب در این حوزه و ایجاد هماهنگی بین وزارتخانهها و سازمانها جلوی بخشی از تخریب منابع طبیعی به خصوص جنگلها را بگیرد، هرچند که امیدی به توقف کامل تخریب نیست.
همچنین در نظری دیگر، هومان خاکپور، کارشناس محیطزیست اذعان میکند تا زمانی که دولتها نتوانند زیرساختهای متناسب با توسعه را در مناطق روستانشین یا جنگلنشین زاگرس ایجاد کنند، تخریب همچنان و با سرعت بیشتری به راه خود ادامه میدهد.
وی با بیان اینکه مشکل اصلی تخریب جنگلهای بلوط زاگرس عوامل انسانی نظیر چرای بیش از حد دام (دامپروری) و تبدیل رویشگاههای جنگلی زاگرس بهاراضی کشاورزی یا دیمزارهاست، تاکید کرد: وابستگی شدید معیشتی مردم منطقه به مناطق جنگلی زاگرس بیشاز توان تولیدی جنگل زاگرس است. در نتیجه این امر منجر به بارگزاری اجباری و بیش از حد روی جنگلها شده.
وی در رابطه با راهکار موجود افزود: تا زمانیکه مشکل معیشت مردم آن منطقه حل نشود یا تا زمانیکه مشکل دامهای مازاد و وابستگی مردم به منابع طبیعی قطع نشود و بهسمت مشاغل دیگر نرود، حتی اگر نیروهای سازمان جنگلها و حفاظت از منابع طبیعی ۱۰ برابر هم شود و بودجه آن نیز ۲۰برابر شود، اقدامات حفاظتی به نظر نمیرسد بتواند جلوی تخریب جنگلها را بگیرد.
شهروند