طعم شیرین بخشش
شهروندان – آناهیتا نعمتی*:
موضوع زندان و زندانی یکی از موضوعات مهمی است که امروزه، دنیا و بهویژه سازمانهای حقوق بشر و نظایر آن را به خود مشغول کرده و میتوان گفت هر دولت و شهروند با شرافتی به این موضوع اهمیت میدهد. گاهی یک سوءتفاهم کوچک پشیمانی بزرگی به بار میآورد. افراد جامعه در دعواهای خیابانی ناگهان عصبانی میشوند و اختیار خود را از دست میدهند و قتل رخ میدهد.
همه ماجرا به همین سادگی است. این افراد دچار جنون آنی میشوند و یک عمر به خاطر عدم کنترل خود در آن شرایط عذاب میکشند. اگر آموزشی صحیح بر اخلاق، آداب اجتماعی و تربیتی در میان مردم باشد، بهگونهای که همه به حقوق هم احترام بگذارند و کسی انسانیت را زیر پا نگذارد، پیشگیری وقوع این قبیل جرمها صورت میگیرد.
بهتر است اصل را بر محبت و علاج درد بگذاریم، نه مجازات و قصاص. بهتر است کاری کرد که اصلا انسانی کشته نشود، من میدانم که بخشش کار سختتری از آدمکشی است و درست نیست که اجازه دهیم قتل در جامعه صورت بگیرد و بعد بگوییم عفو کنید.
از طرفی دیگر در عفو لذتی است که در انتقام نیست. بخشش، ترویج کرامت انسانها، پرهیز از خشونت و بدرفتاری، عدم سختگیری بیجا و بیمورد، رأفت، رعایت ادب و برخورد کریمانه نسبت به متهمان، مجرمان و کسانی است که به هر دلیل مرتکب گناه شدهاند. اینها در ظاهر همچون واژگانی میمانند که تنها در کتابها خوانده میشود اما میتوان آنها را در جامعه ترویج داد. هنرمندانی که برای گرفتن رضایت از خانواده مقتولان دست به کار میشوند برای ترویج همین احساسات و واژگان عمیق انسانی است که به سمت این اقدامات خیرخواهانه میروند.
موجی که در سالهای اخیر در رابطه با بخشش محکومان به قصاص توسط هنرمندان و ورزشکاران در کشور ایجاد شده ناشی از جو رسانهای و احساساتی نیست که اگر اینچنین بود این موج بیشتر از چند ماه دوام نداشت، در حالی که ما در سالهای اخیر نمونههایی از زندانیان محکوم به اعدام را داشتیم که از همین طریق مورد بخشایش خانواده مقتول قرار گرفتند یا از طریق کمکهای هنرمندان دیه آنها تامین شد و توانستند کنار خانوادههایشان برگردند.
بخشش، کلمهای است که آدم از شنیدنش خوشحال میشود. جرقه بخشش محکومان به قصاص از طریق هنرمندان سالهاست که در کشور زده شده است؛ هنرمندانی که در این زمینه بسیار پرتلاش و دلسوز عمل میکنند و چندان هم کارشان رسانهای نشده است. اما به تازگی این اقدام پررنگتر شده و بهنوعی این حرکت به بار نشسته است. آدم وقتی در چنین فضایی قرار میگیرد، احساس متضادی پیدا میکند. در چنین مراسمهایی یک طرف ماجرا جوانی است که جانش گرفته شده و در طرف دیگر جوانی است که باید جانش نجات داده شود. ما برای هردو آنها متاثر هستیم و چنین احساسی آدمها را دگرگون میکند.
مقصود هنرمندانی که از خانوادههای مقتولان درخواست بخشش میکنند به هیچوجه این نیست که حکم قصاص را زیر سوال ببرند. همانطور که همه میدانیم قصاص حق است، اما نباید فراموش کنیم گاهی این اشتباهات بر اثر سهلانگاری یا حوادث رخ میدهد، بهخصوص وقتی یک جوان مرتکب قتل شده باشد که حتی به سن قانونی هم نرسیده یا بهترین سالهای عمرش را در زندان سپری کرده است.
متاسفانه این روزها نگاه متفاوتی به همراهی و کمک هنرمندان به زندانیان اعدامی در جامعه ایجاد شده است. برخی معتقدند هنرمندان برای حمایت از قاتلان دور هم جمع میشوند، پول جمع میکنند و آنها را نجات میدهند، اما در کنار نام قصاص، کلمه بخشش هم اهمیت دارد. هنرمندان دور هم جمع میشوند تا مهر و محبت و بخشش را در جامعه توسعه دهند.
گاهی جمعکردن پول دیه برای بعضی از این پروندههای متهمان میتواند زندگی و سرنوشت آنها را تغییر دهد پس چرا هنرمندان برای این کار از توانایی خود استفاده نکنند، کارگردانی که فیلمش را برای این منظور اکران میکند بیتردید کاری بزرگ انجام میدهد.
در نهایت از مادران صلح و تمامی هنرمندانی که سالهاست در این زمینه از هر فعالیتی فروگذار نکردند، تشکر میکنم. آنها روحیه کمک به همنوع و بخشش را در جامعه ترویج دادند. امیدوارم طعم ازدستدادن عزیزی را هیچ خانواده زندانی محکوم به اعدامی نچشد که طعم تلخی دارد.
*بازیگر سینما و تلویزیون
شرق