ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
هزار شهروند خواستار عفو شدند

نهضت بخشش از روانسر شروع شد

شهروندان:
«کتایون ریاحی» مدیر بنیاد نیکوکاری «کمک» ، پس از آن‌که از بازیگری خداحافظی کرد، چند سالی است فعالیت‌های خود را روی کمک به ساکنان مناطق محروم متمرکز کرده است. «بهاره رهنما» به همراه «پریوش نظریه» خیریه‌ دیگری را راه انداخته‌اند تا به کمک کسانی بیایند که مشکلات مالی آنها را زمینگیر کرده است.

بخششخیریه‌ای که هنرمندان بسیار زیادی از آن حمایت کرده تا با اجرای تئاتر و نمایش‌های مختلف عواید حاصل از آن خرج افراد آسیب دیده و نیازمند شود. «پرویز پرستویی‌» جلودار هنرمندانی بود که به کمک بازسازی مناطق زلزله زده ورزقان و اهر شتافتند. شروع یک گزارش با فعالیت هنرمندان شناخته شده در انجمن‌های حامی می‌تواند دلایل مختلف داشته باشد.

آنها راحت‌تر می‌توانند کمک‌ها را جمع کنند و شمار بیشتری را به مشارکت‌های انساندوستانه فرا بخوانند. دلیل دیگری هم دارد؛ تورم و گرانی‌های ناشی از تحریم و مدیریت‌های عجیب و غریب سال‌های گذشته بخش قابل توجهی از جامعه را با مشکلات مالی شدید رو به رو کرده است.دوره‌ای که هنرمندان بیش از هر دوره دیگری به فعالیت اجتماعی پرداختند چیزی که از آن به «تعهد اجتماعی هنرمند» یاد می‌شود.

هنرمندان هماره از فعالیت‌های انساندوستانه استقبال کرده‌اند و به نوعی برای آنها یک بازنمایی اجتماعی و افزایش محبوبیت بوده است اما آن تعهد پررنگی که هنرمندان در دوران دولت دهم در خود احساس کردند و ریشه‌اش وضعیت نامناسب آن دوران بود چیزی غیر از پزهای ستاره منشانه و به ضرورت شرایط اجتماعی و اقتصادی کشور بود.

تعهدی که البته به هنرمندان خلاصه نمی‌شود و افراد گمنام زیادی را وارد ماجرا کرده که در کوچه پس کوچه‌های دلواپسی‌های اجتماعی به فعالیت مشغولند. هرچند کسی از آمار دقیق انجمن‌های فعال در کشور در حوزه‌های مختلف خبر ندارد و در سایت اداره کل امور سازمان‌های مردم نهاد هم آماری موجود نیست اما شواهد امر و آنچه امروز در جامعه در جریان است نشان می‌دهد که همین مسأله باعث شده تعداد انجمن‌های فعال در حوزه اجتماعی بیشتر از سایر حوزه‌ها باشد. انجمن‌هایی که بعد از وقوع حادثه به میدان می‌آیند تا این سؤال پیش بیاید سمن‌ها یا همان نهادهای داوطلب چه کاری می‌توانند قبل از وقوع حادثه انجام دهند؟

 ای که دستت می‌رسد

انجمن‌ها، نهادهای مردمی یا «سمن‌ها» همان شکل منظم شده و البته مجوزدار مشارکت‌های مردمی هستند. مشارکت‌هایی که بیش از هرچیزی یک نیاز، حضور آنها را جدی و لازم می‌کند. حضوری که همه حوزه‌ها را شامل می‌شود. حوزه‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی. در تازه‌ترین اتفاق از این دست جمع کثیری از اهالی شهر «روانسر» در یک حرکت جمعی از خانواده یک شهروند که به قتل رسیده خواستند تا قاتل فرزندشان را ببخشد.

همان منطقه‌ای که اتفاقاً ابتکار شکستن تفنگ‌های شکاری برای جلوگیری از صید حیات‌وحش، از آنجا آغاز شد.جمع کثیری از کاسب‌ها، بازاریان، فعالان مدنی و شخصیت‌های مذهبی و فرهنگی شهر در یک روز تصمیم گرفتند تا ابتدا بر سر مزار «امید مرادی» در قبرستان این شهر حاضر و پس از آن روانه خانه مقتول شوند و از خانواده او بخواهند از خون خواهی فرزندشان بگذرند. خبرها تعداد روانسری‌های حاضر در این برنامه را ۵ هزار نفر اعلام می‌کند.

عکس‌های این تجمع، تصویر زیبایی از همگرایی و همبستگی یک شهر را در سایت‌ها و شبکه‌های مختلف مجازی به تماشا گذاشت. کسانی که می‌دانند قصاص حق قانونی و شرعی خانواده مقتول است و می‌توانند از آن استفاده کنند اما جمع شدند تا از خانواده بخواهند و خواهش کنند تا بزرگواری کنند و زندگی را به یک جوان دیگر برگردانند. روند و مسیری که خارج از دادگاه‌ها اتفاق می‌افتد و همان ریش سفیدی جامعه ایرانی را که روزگاری در صدر تصمیم‌گیری‌ها بود در وسعتی بزرگتر نشان می‌دهد.

اتفاق روانسر را باید ادامه همان بخششی دانست که از سواحل دریای خزر و در شهر نور شروع شد. بخششی که کلید آن از برنامه ۹۰ و با درخواست «عادل فردوسی‌پور» زده شد. آمار‌ها نشان می‌دهد بعد از آن بخشش بزرگ که بازتابی جهانی داشت، نزدیک به ۴۰۰ نفر از اولیای دم، قاتلان فرزندان و اقوام خود را بخشیدند. همین مسأله بسیاری را به این نتیجه رساند که آن شکافی که بین جامعه بویژه در سال‌های اخیر و به دلیل مدیریت‌های نامطلوب در دولت‌های دهم و نهم افتاده در حال پر شدن است؛ هرچند تا رسیدن به شرایط مطلوب و بازیابی اعتماد جامعه راه بسیار زیادی را باید رفت و البته هزینه‌های بسیاری باید داد.

انجمن‌های آنی

انجمن‌ها و نهادهای مردمی پاشنه آشیل حرکت‌های مدنی هستند. عصر ارتباط و دنیای اینترنت هم فضا را برای گسترش فعالیت‌هایی از این دست و تأثیرگذاری سریع‌تر آن به وجود آورده است.

اما تا اینجای گزارش چه می‌خواهیم بگویم؛ فضای مجازی و اخباری که دست به دست می‌شود حالا دیگر شکل نهادها و انجمن‌ها را تغییر داده است. انجمن‌های آنی تشکیل می‌شوند تا در یک جمع محدود به طور مثال دیه یک زندانی محکوم به اعدام را بپردازند و او را از طناب دار خلاص کنند. کسی به دنبال اساسنامه و مجوز نیست.

همین هفته اکران آخرین ساخته «ابراهیم حاتمی کیا» یعنی «چ» بهانه‌ای شد برای جمع‌آوری ۱۵۰ میلیون تومان دیه یک جوان ۲۱ ساله محکوم به اعدام. او زیر ۱۸ سال سن داشت که در یک نزاع خیابانی با دوستش باعث مرگ روزنامه‌فروش محله شده بود. تقریباً هفته‌ای نیست که خبر از جمع‌آوری دیه برای نجات یک محکوم به قصاص به گوش نرسد.

جمع‌آوری دیه برای کسانی که شغل‌شان آدمکشی نیست؛ قصد نداشته‌اند جان کسی را بگیرند بلکه در یک عصبانیت آنی به یک قاتل تبدیل شده‌اند. مسأله وقتی مهم می‌شود که توجه شود بخش بسیار زیادی از کسانی که امروز با کمک خیرین از طناب دار رهایی می‌یابند نوجوانانی بوده‌اند که در یک نزاع بچگانه و احمقانه به یک قاتل تبدیل شده‌اند. نزاعی که ممکن است در میان شوخی و کری‌های دوستانه شروع شده و رنگ خون گرفته باشد.

همین مسأله حضور انجمن‌ها و نهادهایی که بتواند این مسأله را آسیب شناسی کند لازم و ضروری می‌کند. انجمن‌ها و نهادهایی که در ایران وجود دارند فعالیت‌شان بعد از وقوع حادثه شروع می‌شود. پس از پایان جدل‌ها و کتک کاری که با تیزی به پایان می‌رسد. جای خالی نهادهای مردمی برای آموزش یک زندگی سالم برای گذر از گردنه‌های زندگی همین جا مشخص می‌شود.

هنرمندان پیشتاز

زمانی که برخی از کاربران ایرانی به صفحه فیس بوک «لیونل مسی» مهاجم تیم ملی آرژانتین حمله کردند و با جمله‌های قصار از خجالت او درآمدند این «جمشید مشایخی» هنرمند پیشکسوت ایرانی بود که اعلام کرد حاضر است به آرژانتین برود و از مسی به خاطر کامنت‌های ناراحت‌کننده و اهانت‌آمیز برخی از ایرانی‌ها معذرت خواهی کند. همان زمان بود که بسیاری در پای این خبر نوشتند که آیا بهتر نیست به جای سفر به آرژانتین؛ هنرمندان به مدرسه‌های مختلف سر بزنند و تعامل درست با دیگران را به دانش‌آموزان آموزش دهند.

ایده‌ای که ماحصل عصبانیت منتقدان جامعه به آنچه در فضاهای اینترنتی می‌رفت بود، اما بدون شک در صورت عملی شدن می‌تواند تأثیر عمیقی روی فرهنگ کمرنگ شده مدارا در جامعه داشته باشد. هنرمندان از جمله محبوب‌ترین قشر جامعه هستند و افکارعمومی با آنها همراهی خواهند کرد.

آنها از جمله نخستین کسانی هستند که در دهه‌های اخیر معمولاً صبح روزی که کسی می‌خواهد به خاطر جرمش قصاص شود، در پشت زندان پیدا می‌شوند تا شاید بتوانند در آخرین لحظه‌ها ازخانواده ‌های مقتولان رضایت بگیرند. از آن رضایت گرفتن‌هایی که شاید هرگز رسانه‌ای نشد یا اگر شد بازتابش کمتر از امروز بود تا امروز که ۵ هزار نفر از اهالی یک شهر از همسایه، هم محلی و همشهری خود می‌خواهند تا قاتل فرزندشان را ببخشد، گام‌های بسیاری برداشته شده است.

تا جامعه به اینجا رسید، حالا باید یک گام به عقب رفت و رفتار اجتماعی را به شهروندان زودجوش آموزش داد، دستگیر آنها بود تا یک نزاع کودکانه از آنها یک قاتل نسازد. برای ورود به مقوله‌های پیشگیری از جرم‌های اجتماعی هم هنرمندان می‌توانند آن گام‌های نخست و تأثیرگذار را بردارند؛ جامعه خود مسیر را ادامه خواهد داد.

زهراکشوری

ایران