چرا فیلمنامه مینویسیم؟
شهروندان – شادمهر راستین*:
در زمانهیی که همه میگویند مشکل سینمای ایران فیلمنامه است. در دورانی حداکثر سالی پنج فیلم، فیلمنامههایشان توسط فیلمنامهنویسان نوشته میشود. در هنگامهیی که پایه تحصیلی فیلمنامهنویسی کارشناسی ارشد نیست.
در عصری که تعداد کارمندان دولتی نظارت و ممیزی بر فیلمنامه بیشتر از فیلمنامهنویسان است و در تاریخی که پایینترین دستمزد سینمایی به فیلمنامهنویس تعلق میگیرد، واقعا چرا باید فیلمنامه بنویسیم؟
در هالیوود، آنجا که مهمترین افتخار فیلمنامهنویسی ایران رقم خورده است و فیلمنامه «جدایی نادر از سیمین» نامزد اسکار شد، حداقل ۱۰ شغل جانبی وجود دارد تا فیلمنامهیی توسط فیلمنامهنویس به رشته تحریر درآید. داستاننویس سینمایی نخستین حرفهیی است که از دهه ۶۰ و بعد از موفقیت مجموعه فیلمهای سینمایی «مت هلم» رایج شد و در دو دانشگاه UCLEو York کانادا این رشته را تا پایه دکتری تدریس میشود. جالب اینکه استیفن کینگ خود را نویسنده داستان برای فیلمنامه میداند تا یک رماننویس جنایی و بر این تخصص خود میبالد.
شغل دوم ایدهپردازان برای نگارش فیلمنامه هستند. این افراد در موسسات تحقیقاتی از تطبیق چند فاکتور به یک عامل ثابت میرسند که بازار هدف در هالیوود به چه چیزی احتیاج دارد. مهمترین این شرکتها ویزنی دریم است که با بودجه دیزنی لند بیشترین تحقیق بازار سینمایی را انجام داده و بعد از انیمیشن ریتتویت به چند شاخه اروپا، آسیا و امریکای شمالی تقسیم شده است.
شغل سوم، زندگینامهنویسان برای فیلمنامه است که تخصص در دراماتیک کردن افراد مشهور و یافتن قصههای عجیب در بین افراد عادی دارند. زندگینامهنویسها گاهی قراردادهای مجموعهیی میبندند. مانند: سرآرتور هموی که شخص ملکه انگلستان ۱۰ زندگینامه درباری به او سفارش داده و روش کاری او ترکیب اشرافیت انگلستان با طبیعت اسکاتلند است و این امر او را در میان هم صنفیهای خود متفاوت کرده بله این شغل صنف مولفین مستقلی در انگلستان دارد.
گسترشدهندگان فیلمنامه به افرادی میگویند که بتوانند فیلمنامه را براساس تولید بازنویسی کرده یا امکان سپری شدن آن را فراهم سازند. همین طور گسترش میتوانند قصه چند شخصیت را در یک یا برعکس تبدیل کنند و در این امر حتی به تنوع لوکیشن یا استفاده از گروههای اسپشیال افکت نیز میتوانند فکر کنند.
گسترشدهندگان بیشتر با شرکتهای بزرگ تبلیغاتی یا روابط عمومی برندها سر و کار دارند و به راحتی سرقت از یک جواهر فروشی را میتوانند به یک هتل تبدیل کنند بهترین نمونه آن «ماموریت غیرممکن۴» است که فیلمنامهنویس گسترشدهنده حتی توسط نرخ بالاتری از دیوید کوپ بگیرد چرا که توانست رابطهیی بین برجالعرب، توفان شن و ماشینها در یک سکانس پیدا کند.
ارائهدهنده فیلمنامه یا پیچکنندگان شغل کاملا تخصصی است که ایده، طرح، خلاصه قصد یا حتی میتوانند خود فیلمنامه رادر جلسات خصوصی یا عمومی به کارگزاران یا نمایندگان مجری طرح با قیمتهای مختلف بفروشند و درصد قابل توجهی از این راه کسب کنند. مرحوم سید فیلد یکی از بهترین ارائهدهنده فیلمنامه بود و حتی میتوانست ایدهیی را همزمان به ۲۰ کارگزار ارائه دهد و بالاترین نرخ قرارداد را برای نویسنده آن دریافت کند.
ثبتکننده و بازاریابی عمومی شغل تازهیی است که کتابخانه کنگره امریکا مروج آن شده است و به نوعی ضدپیچکنندگان فیلمنامه است. از سالها قبل کتابخانه کنگره با دریافت حدودا بیست دلار فیلمنامه را ثبت میکرد اما دو دهه است که با ارائه اینترنتی و تضمین خلاصه فیلمنامه یا ایده اولیه و دریافت ۱۰۰ دلار اقدام به بازاریابی عمومی یا مجازی فیلمنامهها کرده است.
فیلمنامهنویسی تخصصی برای سوپراستارها شغلی است که از قلعه عقابها و سرگیجه دردهه شصت شروع شد اما فروش فوقالعاده بادی گارد عامل اصلی احیای این شغل است به طوری که به قول مدیربرنامه مریل استرپت، هر سوپراستاری باید فیلمنامهنویس خاص خود را داشته باشد و به خیل این شغلهای حاشهیی اضافه کنید بازنویسان تولیدی، بازنویسان اجرایی و بازنویسان گرافیک کامپیوتری و پرده آبی.
حل ماکجای دنیای فیلمنامهنویس ایستادهایم و چرا همچنان فیلمنامه مینویسیم؟ نمیدانم شاید چون برای مافیلمنامه چون شعر است و هرسرکه در آن شهر نباشد ازهرچه شعوراست مبراست و شعاری به بیان دارد.
*فیلمنامهنویس
اعتماد