زنان و حفظ محیط زیست
شهروندان – فروغ عزیزی*:
مهم انگاشتهشدن محیط زیست با بحثهای مربوط به توسعهپایدار همزمان است. توسعهپایدار با این توجیه که نیاز به توسعه صرفا به حوزه اقتصاد و رشد ناخالص داخلی مربوط نمیشود، مورد توجه قرار گرفت.
توسعهپایدار بر توسعهای تأکید میکند که نیازهای نسل حاضر را برآورده کند، بیآنکه بر توان نسلهای آینده برای برآورده ساختن نیازهایشان لطمه وارد سازد. به این ترتیب نه فقط منابع مادی بلکه منابع انسانی نیز باید نگهداری شوند و همینجاست که محیطزیست در کنار اجتماع و انسان بهعنوان ارکان اصلی در فرآیند توسعه حضور مییابند و در ارتباط با یکدیگر قرار میگیرند.
یک ضلع بسیار مهم مثلث توسعهپایدار، انسان است و زمانی که بخواهیم ارتباط این ضلع بسیار مهم را با محیطزیست بسنجیم، نمیتوان عامل جنسیت را از آن حذف کرد. شاید یکی از مهمترین سوالاتی که در این ارتباط مطرح شود، این است که آیا اساسا جنسیت در استفاده از منابع زیستمحیطی تفاوت ایجاد میکند؟ دیگر اینکه آیا در استفاده از منابع زیستمحیطی بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد؟ اینجاست که پای ضلع سوم توسعهپایدار هم به میان کشیده میشود.
نظریههای جنسیت، عمدتا جنسیت را برساخته اجتماعی میدانند و با تفکیک جنس، که به ویژگیهای بیولوژیک انسان مربوط میشود، عامل اجتماع را در تولد جنسیت برجسته میکنند. تجربه جنسیت در دو جنس نشان میدهد که زندگی زنان و مردان، به دلیل دریافت الگوهای اجتماعی مختلف، با هم تفاوت دارد. زنان نقشهای متفاوت از مردان را میپذیرند، درنتیجه بهگونه متفاوتی از امکانات محیطی برای ایفای نقش خود بهره میبرند.
زنان در روشهای بکارگیری و مدیریت منابع زیستمحیطی با مردان متفاوت هستند. در بسیاری از مناطق دنیا مردان نقش بیشتری نسبت به زنان در کشف منابع طبیعی برای بهرهبرداری تجاری از این منابع دارند. تهیهکننده، چرای دام، ماهیگیری، فعالیتهای معدن و برداشت مواد مختلف از درختان، بیشتر برعهده مردان است و بیشتر مسئولیتهای آنان در خارج از خانه تعریف میشود. در مقابل زنان، هم در خانه و هم در خارج از خانه کار میکنند.
در جوامع روستایی زنان علاوه بر کار در مزرعه، مسئولیتهایشان شامل نگهداری از خانه، پختوپز، حملونقل چوب و صنایعدستی است. در این مناطق که استفاده از منابعطبیعی نمایان است، سهم زنان در چگونگی کاربرد، حفظ و استفاده از محیطزیست بسیار حیاتی است. به دلیل حجم فعالیتهایی که انجام میدهند نقش آنان در استفاده بهینه از منابع طبیعی پراهمیت است.
زنان را میتوان آلایندههای سطح خرد نامید. میزان دخالت زنان در مدیریت و تصمیمگیریهای سطح کلان ناچیز است. گرچه در سالهای اخیر میزان حضور زنان در سیاست و ریاست کشورها بیشتر شده اما همچنان سیاست جهانی، عرصهای مردانه است. سهم زنان در ثروت جهانی و بازتولید آن در سطح پایینتر از مردان قرار دارد به همین نسبت سهمشان در تولید آلایندهها هم در سطح پایینی قرار دارد.
زنان اغلب در سطح خرد خانوادهها نقش تعیینکننده دارند. زنان بزرگترین گروه خریدکنندهها را در سرتاسر جهان تشکیل میدهند و کار خانگی و مدیریت خانواده بیشتر جزو مسئولیتهای آنان محسوب میشود؛ که در این زمینه، هم در تولید آلایندههای محیطزیستی و هم در استفاده بهینه از منابع زیستمحیطی، بسیار تاثیرگذارند. اگر این مسئولیتها را در کنار نقش انکارناپذیر زنان در تربیت نسل آینده بگذاریم، اهمیت این مسأله بیشتر میشود.
شواهد نشان میدهد که اغلب زنان نسبت به آموزههای محیطزیستی آگاهتر هستند و بیشتر درگیر فعالیتهای حمایت از محیطزیست (مانند بازیافت) میشوند. با این وجود توجه بیشتر به افزایش آموزههای محیطزیستی در میان زنان، در زمینه کاهش آلودگی، بسیار مهم است زیرا میتواند آنان را به حامیان پایدار محیطزیست تبدیل کند.
*کارشناسارشد مطالعات زنان
شهروند