ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

زنان و حفظ محیط‌ زیست

شهروندان – فروغ عزیزی*:
مهم انگاشته‌شدن محیط‌ زیست با بحث‌‎های مربوط به توسعه‌پایدار همزمان است. توسعه‌پایدار با این توجیه که نیاز به توسعه صرفا به حوزه اقتصاد و رشد ناخالص داخلی مربوط نمی‎شود، مورد توجه قرار گرفت.

توسعه‌پایدار بر توسعه‎ای تأکید می‎کند که نیازهای نسل حاضر را برآورده کند، بی‌آن‌که بر توان نسل‌های آینده برای برآورده ساختنزنان نیازهایشان لطمه وارد سازد. به این ترتیب نه فقط منابع مادی بلکه منابع انسانی نیز باید نگهداری شوند و همین‌جاست که محیط‌زیست در کنار اجتماع و انسان به‌عنوان ارکان اصلی در فرآیند توسعه حضور می‎یابند و در ارتباط با یکدیگر قرار می‌گیرند.

یک ضلع بسیار مهم مثلث توسعه‌پایدار، انسان است و زمانی که بخواهیم ارتباط این ضلع بسیار مهم را با محیط‌زیست بسنجیم، نمی‎توان عامل جنسیت را از آن حذف کرد. شاید یکی از مهم‌ترین سوالاتی که در این ارتباط مطرح شود، این است که آیا اساسا جنسیت در استفاده از منابع زیست‌محیطی تفاوت ایجاد می‎کند؟ دیگر این‌که آیا در استفاده از منابع زیست‌محیطی بین زنان و مردان تفاوت وجود دارد؟ این‌جاست که پای ضلع سوم توسعه‌پایدار هم به میان کشیده می‎شود.

نظریه‎های جنسیت، عمدتا جنسیت را برساخته‎ اجتماعی می‎دانند و با تفکیک جنس، که به ویژگی‎های بیولوژیک انسان مربوط می‎شود، عامل اجتماع را در تولد جنسیت برجسته می‎کنند. تجربه‎ جنسیت در دو جنس نشان می‎دهد که زندگی زنان و مردان، به دلیل دریافت الگوهای اجتماعی مختلف، با هم تفاوت دارد. زنان نقش‌های متفاوت از مردان را می‌پذیرند، درنتیجه به‌گونه متفاوتی از امکانات محیطی برای ایفای نقش خود بهره می‌برند.

زنان در روش‎های بکارگیری و مدیریت منابع زیست‌محیطی با مردان متفاوت هستند. در بسیاری از مناطق دنیا مردان نقش بیشتری نسبت به زنان در کشف منابع طبیعی برای بهره‌برداری تجاری از این منابع دارند. تهیه‌کننده، چرای دام، ماهیگیری، فعالیت‎های معدن و برداشت مواد مختلف از درختان، بیشتر برعهده‎ مردان است و بیشتر مسئولیت‌های آنان در خارج از خانه تعریف می‌شود. در مقابل زنان، هم در خانه و هم در خارج از خانه کار می‌کنند.

در جوامع روستایی زنان علاوه بر کار در مزرعه، مسئولیت‎هایشان شامل نگهداری از خانه، پخت‌وپز، حمل‌ونقل چوب و صنایع‌دستی است. در این مناطق که استفاده از منابع‌طبیعی نمایان است، سهم زنان در چگونگی کاربرد، حفظ و استفاده از محیط‌زیست بسیار حیاتی است. به دلیل حجم فعالیت‎هایی که انجام می‌دهند نقش آنان در استفاده بهینه از منابع طبیعی پراهمیت است.

زنان را می‌توان آلاینده‌های سطح خرد نامید. میزان دخالت زنان در مدیریت و تصمیم‌گیری‌های سطح کلان ناچیز است. گرچه در سال‌های اخیر میزان حضور زنان در سیاست و ریاست کشورها بیشتر شده اما همچنان سیاست جهانی، عرصه‌ای مردانه است. سهم زنان در ثروت جهانی و بازتولید آن در سطح پایین‎تر از مردان قرار دارد به همین نسبت سهم‌شان در تولید آلاینده‎ها هم در سطح پایینی قرار دارد.

زنان اغلب در سطح خرد خانواده‌ها نقش تعیین‌کننده دارند. زنان بزرگترین گروه خریدکننده‌ها را در سرتاسر جهان تشکیل می‌دهند و کار خانگی و مدیریت خانواده بیشتر جزو مسئولیت‎های آنان محسوب می‌شود؛ که در این زمینه، هم در تولید آلاینده‎های محیط‌زیستی و هم در استفاده بهینه از منابع زیست‌محیطی، بسیار تاثیرگذارند. اگر این مسئولیت‌ها را در کنار نقش انکارناپذیر زنان در تربیت نسل آینده بگذاریم، اهمیت این مسأله بیشتر می‎شود.

شواهد نشان می‎دهد که اغلب زنان نسبت به آموزه‎های محیط‌زیستی آگاه‎تر هستند و بیشتر درگیر فعالیت‌های حمایت از محیط‌زیست (مانند بازیافت) می‎شوند. با این وجود توجه بیشتر به افزایش آموزه‎های محیط‌زیستی در میان زنان، در زمینه‎ کاهش آلودگی، بسیار مهم است زیرا می‎تواند آنان را به حامیان پایدار محیط‌زیست تبدیل کند.

 *کارشناس‌ارشد مطالعات زنان

شهروند

برچسب‌ها : ,