شهروند بی تفاوت
شهروندان – نسرین قهرمانی*:
تهران زیباست. اگر امروز چرخی در تهران بزنیم، شاهد میلیونها متر فضای سبز، گل و گیاه تزئینی، خط کشیها و تابلوها، احجام و نقاشیهای دیواری و … خواهیم بود. تهران شهر زیبایی است.
تهران، پایتخت آبرومندی است، فکر نمیکنم در بین شهرهای کشورهای اسلامی چنین پایتخت آبرومندی وجود داشته باشد. شاید کوالالامپور زیبا باشد اما همه جای آن زیبا نیست و تنها بعضی قسمتهای آن خیلی زیبا کار شده است، مطمئنا با تداوم روند موجود و تکمیل کارهای نیمه تمام، تهران به ام القرای جهان اسلام تبدیل خواهد شد.
امروزه حتی در جنوب تهران هم نازیبایی نمیبینی. شمال و جنوب و غرب همه زیبا شدهاند و خیلی فاصله ندارند. شاید اختلافها در فرهنگ مردم باشد، اما خوشبختانه به همت شهرداری تهران و همدلی و همراهی شهروندان، تفاوتها به حداقل رسیده است.
دیگر کسی در پارک گل نمی چیند، روی چمن کباب نمی پزد، این همه کار و اتفاق را چه کسی انجام داده؟ قطعاً عده ای زحمت فراوانی متقبل شده اند و تفکر بزرگی پشت این همه تغییر و تحول بوده که با اجی مجی گفتن درست نشده اند. با همه این نکات مثبت، متاسفانه وقتی باران که نعمت الهی است را در سطح شهر – آنهم نه به وفور – داریم، انواع زباله، پلاستیک، پوست میوه و … را رها شده در جوی و نهرها میبینیم که کارگران زحمتکش شهرداری باید زیر باران …!! آیا این هم وطن هم میتواند زیر باران از این نعمت طبیعی و خدادادی لذت ببرد؟ در واقع جمع آوری زبالهها از جویها و نهرها و حتی خیابانها و بزرگراهها وظیفه تحمیل شده به شهرداری است و از مشکلات کاذب شهرداری است، که اگر تک تک شهروندان آن را رعایت کنند، دچار مشکلات و معضلاتی از این قبیل که ترافیک را هم دو چندان میکند، نخواهیم بود.
به عنوان یک سرویس گیرنده و استفاده کننده از خدمات، در رابطه با آشنایی با نحوه استفاده، حفظ و نگهداری چیزهایی که در سطح شهر ایجاد میشود و حتی مسائل آتشنشانی و امنیتی چه میزان آشنایی داریم و بدانها عمل میکنیم؟ در واقع همه مقصریم.
من به عنوان شهروند که به محیط پیرامون خود بی توجه هستم و به مسائل شهروندی عمل نمیکنم. او که خوب کار نمی کند و خوب آموزش نمی بیند. ما که با عشق کار نمی کنیم.متاسفانه در چارچوب یک خانه مسائل نظافتی و … رعایت میشود. کسی آشغال خود را روی زمین رها نمی کند. اما در بیرون شهر … در خانه کسی به بزرگتر بی احترامی نمی کند، اما در بیرون از خانه این اتفاق بارها و بارها انجام میشود. در خانه کسی با هم شاخ به شاخ نمی شود، اما در بیرون از خانه … در خانه کسی دیوار خانه خود را خط خطی نمی کند یا برچسب نمی زند، اما در بیرون از خانه … اینها مسائل کوچکی هستند که وقتی روی هم انباشته میشوند، مشکل بزرگی را به وجود میآورند.
اگر بدانیم که در هر شرایطی که هستیم خودمان به وجود آورنده آن شرایط هستیم و مابه ازای انتخاب هایمان را چه درست و چه غلط، دیر یا زورد باید بپردازیم حتی نمی توانیم به گنجشکی که در حال یافتن دانه ای در پیاده رو است بی توجه باشیم و طوری از کنارش رد شویم که ناگهان وحشت کرده و از یافتن غذا پشیمان شود.هر چند هویت بخشی به شهر و رسیدگی به خواستههای شهروندان، اساسی ترین رکن مدیریت شهری محسوب میشود، اما برخورداری از امنیت و استفاده صحیح از امکانات برمیگردد به استفاده کنندگان که چه طور با این ماجرا برخورد کنند.
چو بنگری همه نخ یک تسبیح ایم. یک نخ طلایی، ریسمان محکم که اسم این ریسمان میشود: فرهنگ، شعور، درک متقابل، که همه به جستوجوی این ماجرا هستیم. اما متاسفانه عادت کرده ایم در مواقع بروز مشکلات ریز و درشت، دائم به دنبال او بگردیم. غافل از این که او کسی نیست جز من. فرهنگ در یک جمله خلاصه میشود. “آنچه برای خود نمی پسندی، برای دیگران هم مپسند” اگر این عبارت را خواه از دید مذهبی، خواه از دید انسانی سرلوحه کارهایمان قرار دهیم، حتی در خلوت هم که کسی ما را نمی بیند، دستمال موچاله شده خود را که میخواستیم داخل سطل زباله بیندازیم و به کنار سطل افتاد را نمی توانیم رها کنیم و مجدد به سطل نیندازیم.
ما همه ساکن یک کلانشهر باشکوه، زیبا و قابل سکونت هستیم نه شهری آشفته، تنش زا و درهم و برهم. بگویم که زیبایی هایی که در تهران میبینید، با اجی مجی گفتن ایجاد نشده، تمام این امکانات و زیبایی ها، حاصل تلاش شبانه روزی و چندین ساله مدیریت شهری، مدیران و تمامی کارکنان شهرداری است که خود، شهروند این کلانشهر هستند. اگر مشکلاتی هم پیش میآید حاصل بی توجهی شهروندان اعم از مسئول، مدیر، غیرمسئول، کارمند، خانه دار و … به مسائل ریز و درشتی است که بارها و بارها گفته میشود اما به آنها عمل نمی شود. بدترین حالت برای یک شهر، زلزله و آتش و بلایای طبیعی نیست، بدترین حالت برای یک شهر، شهروند بی تفاوت است.
شهروندی که برایش فرقی نکند، رئیس جمهور احمدی نژاد باشد، روحانی باشد یا … شهروندی که برایش فرقی نکند، شهردار شهرش چه کسی باشد. شهروندِ بی تفاوتی که در شهر تردد و از امکانات آن بهره برداری کند اما حتی حاضر به اصلاح و تغییر کوچکترین رفتاری به خاطر خودش، فرزندش و شهرش نباشد. این بدترین حالت است که اگر هم کسی داد تغییر و اصلاح بزند همه با این پاسخ که جامعه این طوری است و نمی شود کاری کرد، شانه از مسئولیت خالی کنند. این خطرناکترین حالت برای یک شهر آن هم کلانشهر تهران است.
*کارشناس اجتماعی
قانون