تفکیک جنسیتی؛ طرحی با شائبههای فراوان
شهروندان – رضا سیفپور*:
این روزها بحث «طرح تفکیک جنسیتی» به بحث داغ محافل مختلف تبدیل شده است. در این بین علیرغم نظرات و مقالات متعدد اصحاب سیاست و برخی نویسندگان آزاد جای اعلام نظر صریح و کارشناسانه علما و دین پژوهان صاحب نظر همچنان خالی است.
بهرحال هرچه باشد پیشنهاد دهندگان اینگونه طرحها در طول زمان – فارغ از اینکه توسط چه کسانی مطرح شده باشد – همواره طرح خود را نه براساس یک نیاز اجتماعی و جامعه شناختی و حتی نیازی مبتنی بر پژوهشهای مدیریتی بلکه براساس برداشتهای دینی و با عناوینی همچون « غیرت دینی» بیان داشته اند و از این رو جا دارد اسلام شناسان، علما و پژوهشگران دینی هرچه سریعتر نظر خود را درباره اینگونه طرحها بر اساس آموزههای دینی و سیره ائمه اطهار (ع) و نیز درک شرایط زمانی بیان کنند.
اینجانب متخصص دینی نیستم لیکن به عنوان یک شهروند که در جامعهای دینی زندگی میکند آن هم جامعهای که نظام سیاسی – اجتماعی آن بر پایههای دین، قصد دارد تا الگوی سایر جوامع محسوب شود، به نظرم میرسد چند سوال پر رنگ در خصوص اینگونه طرحها همچنان بی پاسخ مانده که باید به طور جدی به آنها پرداخت شود اما پیش از طرح این سوالات لازم است مجددا یادآوری شود، وقتی وارد حوزه دین میشویم باید بسیار دقیق، محتاط و عالمانه این کار را بکنیم.
به خصوص آنکه موضوع دین در عصر حاضر، به عنوان چالشی مهم در اندیشه و عمل انسانها، به عرصه رقابت جهانی تبدیل شده و تمام قدرتها در پی اثبات تعریف خودشان از عملکرد، ماهیت و قابلیت دین هستند و چه بسا اگر خوب به اوضاع امروز جهان بنگریم میبینیم که دقیقا در پس هر پدیده ای برداشت دینی خاصی نهفته است که طرفداران آن در ادیان مختلف به پشتوانه همان برداشت اعمال خود را توجیه میکنند . آیا حرکت نگران کننده داعش چیزی جز تعبیر خطرناک آنان از موضوع دین و حکومت دینی است ؟
آیا رفتار دژخیمانه صهیونیستها با مسلمانان چیزی جز تعبیر خطرناک بخشی از یهود در حوزه دین و حاکمیت بر جهان است؟ آیا واپس نهادن دین از سوی جهان سرمایهداری و تبلیغ سکولاریسم چیزی جز تعبیر ناصحیح ایشان از ناکارآمدی دین است؟ و از منظری دیگر آیا نمیتوانیم این همه تنش در کشورهای اسلامی و بخصوص رفتار وحشتناک داعش را در ادامه رفتار دقیق و برنامه ریزی شده غرب در گسترش پدیده «اسلام هراسی» و تلاشی برای اثبات «ناکارآمدی نظام سیاسی اسلام » تفسیر کنیم؟
تلاشی که از سالها قبل آغاز شده و با بهرهگیری از ابزارهای مختلف، تمام هدف آن پنهان نمودن چهره نرم و لطیف اسلام و ناکارآمد نشان دادن آن در حوزههای اجتماعی و سیاسی بود؟ پاسخ به این سوالات ما را بر آن میدارد که هرگاه خواستیم با پشتوانه «تعبیر خودمان از دین» دست به اقدامی بزنیم، محتاط باشیم و قبل از هرچیز با خود صادقانه این سوال را مطرح کنیم؛ آیا واقعا نیت ما ارتقای دین و دینداری است؟
اگر آری آیا تصمیم ما دقیقا درست و متناسب با هدفمان است؟ ممکن است برخی بدون توجه به اصل موضوع بگویند «ما تکلیف به عمل داریم و نه نتیجه» اما این جمله مهم در برخی موارد مصداق ندارد زیرا در این مورد خاص از قضا نتیجه هم به همان اندازه شیوه مهم است زیرا چه بسا کاری که میکنیم دقیقا آب به آسیاب دشمن ریختن و هم راستا با تخریب چهره زیبا و لطیف دین اسلام باشد که در واقع هدف دیرپای غرب است. حال ذکر چند سوال:
۱- مبنای دینی اینگونه رفتارها در تفکیک زن و مرد در جامعه چیست؟
ملت عزیز ما قرنها پیش اسلام را آنگونه که از خاندان نبوی دید و شنید پذیرفت و مگر جز این است که در موارد بسیاری مهمترین مسوولیتها در تاریخ اسلام به زنان سپرده شده است؟ حمایتهای خدیجه(س) از اسلام به عنوان تاجری توانا که خود حضرت رسول (ص) در بخشی از زندگی نورانی خویش به عنوان فردی از تشکیلات وی مشغول به کار بودند پیام مهمی دارد که نباید نادیده گرفت. مسوولیت انتقال پیام عاشورا از کربلا تا شام و پس از آن تا همیشه تاریخ بر عهده زبان صریح و سلیس زینب کبری(س) بود که خود حکایت از نقش پررنگ بانوی مسلمان در راهبردهای سیاسی و مذهبی دین مبین اسلام دارد.
آیا نقش اساسی فاطمه (س) در حمایت همه جانبه از ولایت تنها محدود به مجامع زنانه بود؟ و سادهترین سوال آنکه چرا خداوند بزرگ در بزرگترین اجتماع انسانی همچون حج که تبلور حضور اجتماعی انسانها است بر جداسازی زن و مرد اشاره ای نداشته است ؟ اینها نشان میدهد که از قضا در سیره امامان معصوم و دستورات دین مبین جداسازی فیزیکی نیست که دارای اهمیت است بلکه مهم حفظ حرمت و جایگاه انسانها در سایه عمل به حدود و قوانین الهی است که برای زن و مرد به درستی تبیین شده است.
۲- آیا در پس این رفتارها نگاه مردسالارانه ما حاکم نیست؟
به نظر میرسد آنچه ما سالهاست از آن به عنوان طرحهای تفکیک جنسیتی یاد میکنیم بیش از اینکه یک غیرت دینی باشد حاصل نگاه مردسالارانه ایرانی است که از قضا با تمدن عرب نیز درآمیخته و حاصلش برتری جویی مرد نسبت به زن شده است. از اینرو کم انصافی است اگر اینگونه طرحها را به پای اسلام عزیز که سرتاسر مهربانی و مساوات است بنویسیم و سعی کنیم زنان روشن بین جهان را نسبت به پیام مهربان اسلام بدبین سازیم. اسلام عزیز همواره به جایگاه زن در اجتماع احترام گذاشته و در کنار آن به دو رکن «عفاف» و «حجاب» تاکید داشته و نه تنها « عفاف » را همواره اصل و مقدمه اساسی برای «حجاب» – که بیشتر جنبه ظاهری دارد – قرار داده است بلکه این دو ضرورت را به یک اندازه برای مردان و زنان مسلمان مهم دانسته است و حدود آن را برای هریک مشخص ساخته است. حال که حدود حجاب در اسلام برای زن و مرد مشخص است، چرا باید با افراط و تندروی، خود را مسلمان تر از دیگران جلوه دهیم؟
۳- حاصل طرحهای شتابزده از این نوع در گذشته چه بود؟
اکنون بیش از اجرای شتابزده اینگونه طرحها که اغلب جنبه اداری و فرمایشی دارد باید به موضوع «حجاب» و «عفاف» در جامعه به عنوان یک ضرورت دینی و اجتماعی بپردازیم و از خود بپرسیم آیا این تفریط در جامعه حاصل سالها افراط از سوی مسئولین نیست؟ امروز وضعیت تاسفبار حجاب در جامعه ما به شکلی است که نیاز به یک بررسی همه جانبه دارد و به عنوان یکی از علل میتوان گفت در کنار اینگونه افراطیگریها است که تفریط از سوی بخشی از جامعه شکل میگیرد.
بیشک هراندازه که یکی تندتر برود آن دیگری هم بر سرعت خود میافزاید و در این بین اسلام عزیز است که آسیب میبیند. این در واقع همان چیزی است که در جامعه شاهد آن هستیم. بیایید به جای اینگونه طرحهای بدون پشتوانه که سالهاست در موارد مشابه حاصل آنها را دیده ایم علل وضعیت بدحجابی و تضعیف فرهنگ اصیل ایرانی اسلامی را مورد بررسی قرار دهیم و دایره نگاهمان را از رفتارهای فرمایشی داخل اداره گستردهتر کنیم.
ناگفته نماند این نباید به معنای راه انداختن مجدد اکیپهای به اصطلاح ارشاد باشد. موضوعات فرهنگی، رفتارهای فرهنگی و بررسی ریشهها را میطلبد. دانشگاههای ما را ببینید! در بسیاری از دانشگاهها ورودی زن و مرد جدا است اما آیا تابه حال به عنوان یک معلم پشت تریبون ایستادهاید تا ببینید در داخل دانشگاهها چه میگذرد؟ با احترام به مقام شامخ اساتید و دانشجویان علم پرور و اندیشمند باید بگویم در بسیاری از دانشگاهها آنچه میبینیم به هیچ وجه زیبنده یک مکان علمی نیست و متاسفانه آنان که جویای علمند در این مکان بسیار مظلوم واقع شدهاند و جالب اینکه قانون «تفکیک جنسیتی» از همان دم در آغاز میشود و تا داخل کلاسها هم ادامه مییابد.
۴- وظیفه اصلی دستگاههای خدمت رسان چیست؟
شکی نیست فراهم آوردن محیط کاری مناسب و شرایط مطلوب برای کارکنان زن در دستگاهها و حضور بیدغدغه ارباب رجوع از توقعات اولیه و اخلاقی تمام جامعه و از وظائف ذاتی تمام ادارات است و انجام این امر به هیچ وجه نیاز به این همه جار و جنجال رسانهای ندارد اما آنچه ما از آن به عنوان طرح تفکیک جنسیتی یاد میکنیم به مراتب بالاتر از اینها است. اکنون این سوال مهم پیش میآید که آیا به همان اندازه که در فکر جداسازی زنان از مردان هستیم به فکر انجام وظائف اصلی خود و خدمت به مردم نیز هستیم؟ آیا بهتر نیست با توجه به این مهم سعی کنیم تا هرچه بیشتر «کارآمدی نظام مبتنی بر اسلام» را در عرصههای سیاسی اجتماعی فرهنگی و اقتصادی به رخ جهانیان بکشیم؟ این آرزوی دور و درازی نیست. تا همین چند قرن پیش تمدن اسلام سکاندار پیشرفت در جهان بود و شکی نیست در آن تمدن زنان نقش تعریف شده و مشخصی داشتند.
اکنون هم اگر به وظائف ذاتی ادارات توجه شود و تلاش کنیم تا در دستگاه مدیریتی خود ریشه کج رویها را بخشکانیم به مراتب در رفیع نمودن جایگاه دین در جامعه کمک کردهایم.
۵- اکنون وظیفه زن در جامعه ما چیست؟
آیا جز این است که ما خودمان با تبعیت کورکورانه از تمدن غرب و تغییر ساختارهای زندگی و مهمتر از همه تشدید مشکلات اقتصادی جامعه زن را از خانه به بازار اقتصاد کشاندهایم؟ حال چه شده است که تحمل حضور زن را در بیرون از خانهها نداریم؟ ابتدا جامعه را به مسیری سوق دادیم که آمار زنان تحصیلکرده از مردان بیشتر باشد و اکنون غیرت دینی مانع از حضور زن در جامعه شده؟ آن هم زنی که مطابق آمارها درصد بیکاریش به مراتب بیشتر از مردان است. به نظر میرسد باید تعریفمان از حضور زن در جامعه را به صراحت اعلام کنیم تا هرچه سریعتر جلوی این تناقضات گرفته شود.
هیچکس در جامعه اسلامی ما با تکریم زن و فراهم آوردن شرایطکاری مطلوب برای آنها مخالف نیست اما رسانهای کردن طرحهای کوچک و داخلی ادارات یا تلاش نسنجیده برای جداسازی فیزیکی زنان و مردان تبعات سنگینی برای جامعه در عرصه بینالمللی و داخلی دارد. مروری بر برنامههای چند روز اخیر شبکههای ماهوارهای و تلاش برای تلخ جلوه دادن شرایط زندگی زنان در ایران اسلامی گواه این مدعا است و چه دردناک است اگر در این فرآیند اجتماعی با چاشنی رسانه اعتماد عمومی بخشی از جامعه مخدوش گردد. بر تمام دستگاههای اداری و بخصوص نهادهای فرهنگی جامعه لازم است تا به جای رسانهای نمودن طرحهایی اینچنین به فکر عملی نمودن راههای گسترش «عفاف» و «حجاب» در جامعه (و نه فقط محیط اداری و به شکل فرمایشی) باشند و باید به یاد داشته باشیم اینگونه طرحهای نسنجیده که بدون فراهم آمدن شرایط فرهنگی در جامعه به اجرا درآمده بارها آزموده شده و همانطور که گفتیم چه بسا یکی از مهمترین دلایل گسترش «پدیده بدحجابی» در جامعه حاصل افراط و تک بعدی نگری در همینگونه طرحها بوده است.
بیایید اسلام عزیز را پاس بداریم و انسان عزیز را گرانمایه. چراکه اسلام انسان را گرانمایه آفرید و چه بهتر است به جای اینگونه رفتارها به گذشته خود بنگریم و با تغییر رفتارهای تند روانه که عمدتا شبهه « سیاست زدگی» و «کسب قدرت» دارد به فکر حل مشکلات معیشتی مردم و تلاش برای ارتقای فرهنگ عمومی و سطح زندگی آنان باشیم تا بتوانیم اسلام را هرچه بیشتر در جهان سربلند کنیم. اسلام عزیز ما «حدود روابط زن و مرد» و «حجاب» را به خوبی مشخص ساخته و نیازی به این دیوار کشیها نیست.
بیایید «فقر» را ریشه کن کنیم آن هم در حوزه «اقتصاد» و «فرهنگ» که مورد تاکید رهبر معظم انقلاب نیز میباشد. اگر این شود مردم خودشان میدانند چگونه دینداری شان را به جهانیان نشان دهند. مشکل امروز جامعه ما بیش از هرچیز «فساد مالی»، «رانتهای اقتصادی»، «گسترش سودجویی»، «رشوه خواری»، «کاهش بهرهوری نظام اداری» و کم رنگ شدن «سبک زندگی اسلامی – ایرانی» است. اینها که حل شود بسیاری چیزهای دیگر هم حل میشود و بعید میدانم راه حل اینها «تفکیک جنسیتی» باشد.
امیدوارم علما و دین پژوهان در این حوزه به طور جدی ورود نمایند. بدیهی است در این خصوص این بزرگواران ارجح هستند و باید قبل از هر چیز به نظرات ایشان آن هم مبتنی بر اجتهاد و زمانشناسی توجه کرد و نباید با اجتهاد شخصی تصمیماتی اتخاذ نمود که ابعاد گسترده داخلی و خارجی داشته باشد.
* کارشناس ارشد علوم سیاسی و مدرس دانشگاه
مردمسالاری