تهران؛ شهر بیدفاع
شهروندان – حسین درودیان *:
شهر تهران بهعنوان مهمترین شهر جهان تشیع مورد توجه تمامی مسلمانان جهان قرار دارد. به همین خاطر پیشرفت این شهر باعث عزت و افتخار کشور به حساب آمده و آسیبپذیری آن نیز موجب آسیبهای غیرقابل بازگشت میگردد. حدود 25 درصد جمعیت و 40 درصد سرمایههای مالی کشور بهطورمستقیم و غیرمستقیم به تهران وابسته است درحالی که تنها 2 درصد خاک کشور را تشکیل میدهد.
آمار بالا بهقدری گویاست که حتی دانشجویان رشتههای مدیریت استراتژیک نیز با بررسی آن به این نتیجه میرسند که گسترش بیرویه و بدون برنامه تهران، چه در سطح و چه در ارتفاع به تبعاتی برای جامعه و مردم بهحساب میآید. وقتی عمده سرمایههای یک کشور در یک منطقه کوچک جمع میشود و شهرداری نیز خواسته یا ناخواسته شرایطی را فراهم کرده تا این سرمایهها بعضا مورد تهدیدهای طبیعی و بیرونی قرار گیرد. به همین خاطر در ادامه به پارهای از این کمتدبیریها اشاره میشود:
نابودی حریم شهر
به ازای هریک هکتار فضای شهری باید ۵۰ هکتار فضای پشتیبان شهری در نظر گرفت که علاوه بر ریه تنفسی شهر هنگام وقوع بلایای طبیعی بتواند کمکرسانی به مناطق آسیبدیده را تسریع کند. این حریم علاوه بر جلوگیری از گسترش بیرویه شهر به عنوان یک دژ مستحکم در مقابل تخریب اکولوژیکی نیز عمل میکند.
آسیبپذیر کردن شهر در مقابل حوادث طبیعی
نحوه ساختوساز شهری و فروش تراکم بیرویه حتی روی گسلها و عدم توجه اصولی به ساختوساز در بافت فرسوده، تهران را درشرایطی قرارداده که خدای نخواسته در صورت وقوع یک زلزله شدید آمار خسارات و تلفات پس از زلزله چندین برابر زیانهای ناشی از خود زلزله خواهد بود. توضیح بیشتر درخصوص گستردگی و تبعات زلزله احتمالی در تهران را بر عهده متخصصان امر میگذاریم. نتیجه کوچکی از این کمتدبیریها و قرار دادن شهر در آماج بلایای طبیعی سرازیر شدن سیل به مسیر متروی تهران و ایجاد خسارات بیشمار بود.
هویت شهری
تهران شهر چناران، شهری با آب و هوای چهار فصل و بیبدیل، شهری با فرهنگ شاخص، مهد شکلگیری مطالبات اجتماعی و مبارزه با دیکتاتوری شاهنشاهی و خاستگاه مجلس و نهادهای مدنی در یک قرن گذشته بوده است که در طول دهههای اخیر شهرداریها هر یک این هویت را مورد آماج ساختوساز بیرویه قراردادهاند.چه بسا با این هزینههای هنگفت بیبرنامه میتوانستیم متروی تهران را کامل و مشکل ترافیک را حل کرده و مرهمی هم بر زخم کهنه آلودگی شهر باشیم.
پیشفروش شهر
آیا ساخت تونلهای چند صد میلیاردی با توجه به کمبود بودجه صحیح است؟ برهم زدن آرامش بصری در پهنه گستردهای از شمال تهران با پل طبقاتی صدر توجیهپذیر است؟ آیا فروش تکه تکههای شهر و هزینه آن برای پروژههای پلسازی و تونلسازی توجیه فنی و زیستمحیطی واقعی دارد؟ از طرفی شهر را میفروشند و با واگذاری تراکم اجازه میدهند جمعیت به شکل بیرویه به شهر وارد شوند. بعد برای رفع نیاز این جمعیت سرریز شده به تهران که با دست خود بهطور غیرمستقیم آنها را دعوت کردهاند؛ پل و تونل و بزرگراه میسازند و بعد دوباره برای جبران هزینههای اضافی تراکم میفروشند. سخن آخر اینکه نگهداری شهر و مدیریت شهری بیش از هرچیز به عشق و علاقه و احترام به مردم نیاز دارد. شهر خانه و مأوای آرامش مردم وشهرداری وامکانات آن ابزارخدمترسانی به شهروند است اما تبلیغات وسیع رسانهای مانع رسیدن سخنان کارشناسی به گوش مردم میشود. آنچه در بالا ذکر شد دلنوشتههایی بود از بدنه کارشناسی این شهر که زنگ خطرهایی را از سوءمدیریت شهر به صدا درآورد.
* متخصص مدیریت شهری