ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
هرشب كابوس مي‌بينم؛ به خاطر صورتم، از آينه بدم مياد

گفت‌وگو با « سیما»ی شین‌آباد

«من صبح رفتم مدرسه خیلی زود بود. خانوم سرکلاس اومد و گفت برید و به سرادار«سرایدار» بگید بیاد بخاری رو روشن کنه. اومد دو تا گالن ریخت تو بخاری رو روشن کرد. نفت زیاد بود روی زمین ریخت. یه‌کم آتیش بود من با پام زدموخاموش شد. یهو آتیش زیاد شد. معلم جلو در وایستاد و گفت تو کلاس بمو‌نید، من میرم کمک میارم، رفت ولی برنگشت.

فقط به هم همکلاسیم گفت برو پتو بیار. تا اون بره پتو بیاره خیلی دیر شد. اون دوستم سالم مونده نسوخته.

 سرایدار می‌خواست با معلم کلاس دیگه که آقا بود بخاری رو جا به جا کنه اما نشد، خب اون پاهاش بلند  بود برای همین از روی آتیش پرید و فرار کرد.
همه یه گوشه جمع شده بودیم. پنجره‌ها نرده داشتند و نمی شد بیرون رفت. یک دوستم (همونکه فوت کرد) با دستش به پنجرها می زد و شیشه‌ها را می‌شکست. یه عالمه دستش برید. ما هیچ کدوم نمی‌تونستیم کاری کنیم.دستش قطع شد اون خیلی خیلی سوخت. همه‌جا داغ بود دستامون همش به در و‌دیوار می‌چسبید خیلی داغ بود پوستمون کنده می‌شد، می‌دیدم».

 

نویسنده «روزنامه قانون» در ادامه نوشته است: سیما شادکام در حال توضیح لحظات تلخ آتش‌سوزی مدرسه شین آباد بود که برای گرفتن یه‌لیوان آب به سمت تحریریه برگشتم ومتوجه شدم همه همکاران  در حال اشک ریختن هستند. لحظات دهشتناکی که زیبایی و جان کودکان شین‌آبادی را گرفته با گذر ماه‌ها و سال‌ها  کهنه نشده و شنیدن آنچه براین دخترکان کُرد گذشته دل هر انسانی را به درد ‌می‌آورد. با هربار دیدن چهره این دختران آسیب دیده نمی توان بر آلامی که بر آنها گذشته چشم فرو بست.

دخترانی که به جرم دختر بودن حتی نتوانستند دیه کامل خود را دریافت کنند . کاش مسئولان بیمه می‌دانستند پایمال کردن حق این دختران هنر نیست بلکه تازیانه‌ای محکم بر صورت انسانیت است.

در تمام آن لحظات درد را احساس می‌کردی؟

سیما با همان لهجه شیرین کُردی و کودکانه گفت: آره. دستام و صورتم خیلی می‌سوخت.من از روی میزها رفتم آخر کلاس ،اولش،سیران دوستم که کنار من می‌نشست، می‌خواست دنبال من بیاد اما افتاد تو آتیش، فرار کرد و تونست آتیش رو خاموش کنه اما پوستش خیلی کنده شده بود و بعد اوفتاد و بیهوش شد بعدم فوت کرد.

   سوختگی همه بچه‌ها شدید بود؟ 

نه. دوستامون که آخر کلاس بودن داشتن کتاب باز می‌کردن برای همین وقتی بخاری ترکید فکر کردن زلزله اومده، رفتن زیر میز نشستن، اونا خیلی کمتر از ما سوختن«لبخندی زد و گفت هوا هم بارونی بود».

   سرایدار یا خانوم معلم برنگشتند؟

نه برنگشتن، معلم یه تماس هم نزد به ما.

   چرا نذاشت برید بیرون؟

هوا سردبود، ترسید سرما بخوریم.

   معلم شما کُرد بود؟

نه کرد نبود.

    معلم را دوست داشتید؟ 

نه اصلا ما خیلی از معلم می‌ترسیدیم.

   چرا؟ 

خیلی بدجنس بود قبلانا یک انگشتر توی انگشتش داشت با اون به کلمون میزد. یا خودکار لای انگشتامون می‌ذاشت و فشار می‌داد.

   خانوم معلم را می بخشی؟ 

نه. هرگز نمی بخشم.

   سال‌های قبل بخاری کلاس دچار مشکل نشده بود که یاد بگیرید در این مواقع چه کارباید کرد؟ 

یه سال قبل بخاری دود کرد معلم هم،همه را بیرون کرد اما این نه. یه کپسول آتیش‌نشانی هم بود تو کلاس، اونم  یه دوستمون اینجوری «با حرکت دست شروع کرد به نشان دادن»فشار داد هیچی توش نبود.بعدا گفتن از اول هم خالی بوده.

   سیما، چشمان زیبایی داری خودت را در آینه نگاه می‌کنی؟ 

خیلی کم. دوست ندارم. به خاطر صورتم. از آینه بدم میاد.

   مدرسه میری؟

روزهای پنجشنبه معلم میاد به ما درس میده اما من فقط یه پنجشنبه کلاس رفتم.

   چرا کلاس نمیری؟ 

آخه باید برای تزریق دارو بیاییم تهران. تو راه خیلی اذیت می‌شم. همه ما اینجوری هستیم. خیلی خسته می‌شیم و یه عالمه تو راهیم.

   معدلت چنده؟

۲۰٫ همه ما درسمون خوبه.

   گردنت چرا باد کرده؟

برام تی‌شو گذاشتن برای زیبایی.

    زندگی با تی‌شو راحته؟ 

خیلی سخته نمی‌تونم به چپ بخوابم. نمی‌تونم تو خواب غلت بزنم، نباید بوی چیزی به هم بهم بخوره، حتی بوی غذا.

   تا حالا از خدا گله کردی تا بگی خدایا چرا من؟

نه، چون خدا همه رو امتحان می‌کنه. خدا کلی نعمت برای ما آفریده و امید من استفاده از همه این نعمت هاست.

   چه چیزی الان در این وضعیت سیما را خوشحال می‌کنه؟

فقط زیباییم.بعدم اینکه همه دوستام خوب شن.

   آمنه دوستت فقط یک انگشت داره اما همیشه لاک قرمز می‌زنه، سیما چرا لاک نزدی؟ 

آخه بوش برام ضرر داره.

   بااین حساب آلودگی هوای تهران باید آزار‌دهنده باشه؟

میام تهران چشمام می‌سوزه و گلوم درد می‌گیره.

   با بچه‌های هم سن و سال خودت بازی می‌کنی؟ 

نمیرم بیرون. فقط با خواهر و برادر بازی می‌کنم.

   الان دیه شما را به خاطر دختر بودن نصف کردن از این قضیه ناراحتی؟
خیلی.

   دوست داشتی پسر باشی؟

نه.

   شب ها خواب می‌بینی؟ 

آره، اما همش کابوس می‌بینم.

    کابوس‌هات چه شکلی هستند؟ 

همش یه آقایی میاد و موهامو می‌کشه و پاهامو می‌زنه.

   قبل از آتش سوزی این خواب‌ها را می‌دیدی؟

نه دوستامم همین‌جوری هستن، اونها هم کابوس می‌بینند.

   از چی خیلی می ‌ترسی؟ 

آسانسور.

   سیما دوست داری روزنامه نگار بشی؟

خیلی.می‌خوام مشکل‌ها‌ی مردم رو بگویم تا مردم بتونن همدیگر رو درک کنند.

    دوست داری عید چه کادویی بگیری؟ عروسک؟ لباس یا تبلت؟ 

تبلت(بچه‌های قانون فقط همین یک آرزوی کوچک داشتن تبلت را توانستند محقق کنند.)

 

دیه و   ارش میان زنان و مردان برابراست

مهم‌ترین دغدغه این روزهای خانواده‌های قربانیان آتش سوزی مدرسه شین آباد، نصف شدن دیده و عدم پرداخت ارش برای این دختران است.
جناب احمدی‌نیاز، شما وکیل این کودکان هستید. چرا دیه این دختران بر خلاف وعده‌هایی که داده شده به صورت کامل پرداخت نشده است؟
برای سیما درصدی دیه و ارش در نظر گرفتند که متاسفانه به علت دختر بودن دیه و ارش او را نصف پرداخت کردند.مشکل در تفسیر واستدلال آنها از ماده ۵۶۰ و تبصره ذیل ماده ۵۵۱ است. درماده ۵۶۰  تصریح شده هرگاه دیه زن مازا بر ثلث دیه یک مرد شود، آنجا دیه تنصیف می‌شود .درتبصره ذیل ماده۵۵۱ آمده است که همان تنصیفی که درقانون ۵۶۰ برداشته شده باید از طریق صندوق تامین خسارات مالی پرداخت شود.

   راه حلی برای این مشکل وجود ندارد؟

در ماده ۵۶۲ قانون جدید مجازات اسلامی تفاوتی بین ارش و دیه وجود ندارد و ارش زن و مرد یکسان است، اما باتهدید والدین ۱۸ تن از بچه‌های شین‌آباد که در وضعیت بد مالی و در شرایط نابسامان روحی قرار داشتند، نیمی از دیه و ارش به آنها پرداخت شده است.حتی در عملی غیر انسانی و غیر اخلاقی از آنها رضایت گرفته شده که حق اعتراض نسبت به آموزش و پرورش و شرکت بیمه نداشته باشند. نمی‌دانم چرا باید این ظلم نسبت به این کودکان شود. چه فرقی میان سیما با یک پسر هست. هر دو انسان هستند، شرایط مگر چه فرقی دارد.

    قانون‌گذار چنین تبعیضی را در این گونه موارد پذیرفته است؟
قانون گذارعدم تبعیض و برابری همه افراد را در اصول ۱۹ تا ۲۱ قانون‌اساسی ایران را پذیرفته است.براساس اصل بیستم در جمهوری اسلامی تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد.  بند ۱۱ از اصل ۲۰ رفع تبعیض مورد تاکید قرار داده واصل ۲۱ رفع تبعیض از زن و مرد را جزو تکالیف دولت برشمرده است. با این استدلال فقهی و قانونی آقای نوبخت به نیابت ازدولت به کمک ما آمد و با لطف مدیر شرکت بیمه ایران برای ۸ نفر که رضایت نداده بودند،  دیه ۱۰۰ درصد پرداخت شد. اما نسبت به این افراد الان ما پیگیر این قضیه هستیم زیرا درحق‌شان بسیار اجحاف شده است. برای مثال بیمه ۲۰۰ میلیون تومان به ضرر سیما عمل کرده است. زیرا ارش سیما زیبایی چهره اوست که دیگر ندارد و دردی که می‌کشد دیه او است. بماند در این قضیه ما خسارات معنوی این بچه ها را لحاظ نکرده ایم. این کودکان به سختی در جامعه تردد می‌کنند و نگاه‌های سنگین مردم آنها را آزار می دهد به حدی که از جامعه گریزانند.  این نکته را به یاد داشته باشیم که دولت از باب منت نیست که به اینها کمک می‌کند،بلکه از باب تکلیفی است که برعهده دارد و مطابق قانون‌اساسی و مدنی مکلف به رسیدگی آن است.

   دلیل مشخص نشدن دیه و ارش این بچه‌ها چیست؟

بخشی از مشکل ما در تعیین ارش و دیه به نبود گزارش دقیق پزشکی قانونی باز می‌گردد. اکنون باید آخرین وضعیت این ۲۶ کودک را ازپزشکی قانون بخواهیم زیرا این کودکان در حال التیام هستند و طی یک سال ۲۰ تا ۳۰بار زیر تیغ جراحی قرار می‌گیرند و از پوست بدنشان برای ترمیم‌استفاده می‌شود بنابراین هر روز خسارات جدیدی بر اینها افزوده می‌شود.نباید فراموش کرد که موضوع پرونده کودکان شین آباد یک موضوع جدید در نظام پزشکی قانونی ایران است. درقانون جزایی تاکید بر دریافت آخرین وضعیت بچه‌هاست زیرا درصدهای دیه به تناسب درمان و درد و آسیب متغیراست لذا باید برای امروز، فردا و سه سال دیگر و… مشخص شود. بنابراین بنده به عنوان این وکیل ۲۶ خانواده با تشکر فراوان از همکاری دولت و دستگاه قضایی که بحق در این مسیر کمک بسیاری به این کودکان کرده‌اند،عاجزانه درخواست دارم خسارات معنوی به این کودکان در نظر گرفته و تفاضل دیه زنان و مردان در این پرونده حذف شود.

با تهدید مجبور به دریافت نصف دیه شدیم

۱۸ تن از اولیای کودکان شین‌آبادی نتوانسته اند تا امروز دیه کامل و ارش کودکان خود را از بیمه ایران دریافت کنند.

   آقای شادکام، چرا با دریافت نیمی از دیه رضایت دادید؟

ساعت ۱۰ شب، خسته از بیمارستان به شهرستان برگشته بودم که رئیس تعاون شهرستان با من تماس گرفت و گفت: آقای شادکام دیه شما ۵۰ میلیون است و تاکید کرد آقای پاشایی از بیمه ایران گفتند بیش از این حق سیما نیست. جواب رد دادم و گفتم ۵۰ میلیون برای خودتان چون لازم دارید ومی‌توانید برای شهرستان خرج کنید. بعد از ۳۰ دقیقه دوباره زنگ زد و گفت مدیر بیمه ایران می‌گوید اشتباه شده و دیه سیما ۷۲ میلیون و ۶۵۰ هزار تومان است و بسیار اصرارکرد که اگر شما این دیه را نگیرید این مبلغ می رود به حساب دادگاه  و دیگرهیچ پولی به شما تعلق نخواهد گرفت، آن وقت از دست هیچکسی حتی ریاست قوه‌قضاییه و دولت کاری برای شما بر نمی‌آید. به بیمه ایران  رفتم کارشناسان بیمه هم چند تا ماده و تبصره آوردند و گفتند همین است و راه دیگری برای شما وجود ندارد. در شرایط نابسامانی بودیم و قدرت تفکر نداشتیم. تهدید کردند اگر همین پول را نگیرید حتی یک ریال هم به سیما پرداخت نخواهد شد. به‌اجبار پذیرفتیم در حالی که همه کارشناسان بیمه و مسئولان آموزش و پرورش آگاهانه ما را فریب دادند.

   برخورد مسئولان در طی این سه سال با شما چگونه بوده است؟ 

زمانی که در اصفهان دخترمان بستری بود وزیر آموزش و پرورش آقای احمدی‌نژاد به عیادت دختران آمد به او نامه‌ای دادیم و وقتی آقای حاجی بابایی در تهران به در وزارتخانه رسید نامه را گم کرد. این اوج توجه مسئولان وقت را می‌رساند.

با تغییر دولت شرایط بسیار خوب شده است. هرچند متاسفانه در ارومیه حرف دولت را نمی‌خوانند. قانون و حمایتی که در تهران هست در شهرستان ما نیست. ما در تهران به راحتی مسئولان را می بینیم و در بسته‌ای وجود ندارد اما مسئولان شهرستان را نمی‌توانیم ببینیم وپیگیر حل مشکلات‌مان باشیم. البته فرماندار جدید کارها را دنبال می‌کند. قبلی‌ها حتی اجازه ندادند برنامه ۲۰:۳۰ به روستای مابیاید و از بچه‌ها گزارش تهیه کند.

   پایان ماجرای دختران شین آبادی

این حقیقت که آینده و زیبایی دختران شین‌آبادی تباه شده برکسی پوشیده نیست. مقصر این ماجرا هم هر فرد و سازمانی باشد دختران شین آبادی نیستند.کمک به بهبود حال این دختران و پرداخت دیه و ارش کامل آنها حقی بر دوش همه جامعه است.به گفته پدر سیما اگر حمایت‌های مردم نبود امروز این دختران در شرایط بسیار بدی قرار داشتند.پرداخت نیمی از دیه  و نپرداختن ارش این دختران نباید پایان ماجرای آنها باشد.

 

وحیده کریمی/ عکس: عمید فراهی/ روزنامه قانون

برچسب‌ها :