ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

انتظار روزافزون فقرا…

شهروندان – جعفر گلابی:
انقلاب ها را متوسطین برمی انگیزانند و محرومان پیروز می کنند و در همه احوال سرمایه داران محافظه کارانند. تا محرومان نجنبند هیچ انقلابی به وقوع نمی پیوندد و تا متوسطین نباشند جز شورش حاصل نمی شود. متوسطین اغلب به اصلاح می اندیشند و محرومان ناگهان همه چیز را زیر رو می کنند.

ایران میان دو انقلابدر کتاب ایران میان دو انقلاب، آقای ابراهامیان نکته کمتر گفته شده یی راجع به انقلاب اسلامی ایران دارد که در خور توجه است. وی می گوید (قریب به مضمون) پس از شروع تظاهرات اولیه در قم، تبریز، تهران، مشهد، اصفهان و… در نیمه دوم سال۱۳۵۶ شاه با انواع اقدامات از جمله سرکوب شدید توانست چند ماهی آرامش را دوباره حکمفرما کند، رژیم با تصور اینکه موج ایجاد شده را کاملاکنترل کرده است سیاست های توسعه یی پیشین که از جمله تورم زا بودند و اختلاف فاحش طبقاتی را دامن می زدند را دوباره در پیش گرفت و اصلامتوجه اتفاق فوق العاده مهم در حال وقوع نبود.

آن اتفاق چه بود؟ دستمزدهای ناچیز کارگران و عدم امنیت شغلی از طرفی و افزایش نرخ بیکاری از طرف دیگر در کنار رشد شاخص های فقر زیر چتر تورم روز افزون نارضایتی عظیم و در عین حال پنهانی در میان اقشار پایین جامعه به وجود آورده بود، محرومان جامعه رفته رفته از همه روندهای اقتصادی نا امید می شدند و نارضایتی شان به استیصال می انجامید، زلزله اولیه تظاهرات که در نوبت اول اغلب از سوی اقشار متوسط مثل دانشجویان، معلمان و کارمندان صورت می گرفت، گسل های عظیم میان دولت و محرومان را به شدت فعال کرد و در دور دوم راهپیمایی ها که تنها چند ماه به وقفه افتاد این بار نیروی متراکم، بزرگ، عاصی و ازجان گذشته محرومان و طبقات پایین جامعه هم به تظاهرات متوسطین پیوستند و اگر تا پیش از این تظاهرات مردم به هزار و صدهزار می رسید این بار راهپیمایی ها میلیونی شدند و بر صراحت و تندی شان افزوده شد. وقتی کارگران هم به صحنه آمدند زمینه اعتصابات سراسری آماده شد و رژیم به طور کلی زمین گیر شد.

این نکته بر نقش بنیان برانداز محرومان تاکید دارد و نشان می دهد که چگونه حاکمیت ها اغلب آنها را فراموش می کنند و روزی که رودررویشان قرار گرفتند از هیچ کس کاری ساخته نیست، اتفاقا محرومان و مستضعفان به دلایل مختلف و غلط انداز صبر زیادی از خود بروز می دهند و تجویز هر مسکنی برای مدت ها از سوی آنها پاسخ مثبت می گیرد !انقلاب ها که به پیروزی می رسند در اندک زمانی جایگاه ها تغییر می کنند و بسیاری از ضعیف شدگان یا مسوولیت می گیرند یا برای خود امتیازی دست وپا می کنند، حتی در بهترین شرایط یک مسوول پاک دست هم با حقوق مکفی از زندگی مرفهی برخوردار می شود و کم کم همان ها که روزی برای آرمان مستضعفین مبارزه کرده و زندان کشیده اند، درد فقر و محرومیت را از یاد می برند و درست می شوند مثل یک مسوول معمولی که امضا می کند، آمار ارائه می دهد و از جوش و خروش برای پا برهنگان چیزی در چنته ندارد!انقلاب اسلامی ایران از حیث گرایش به مستضعفین و محرومان دارای سرمایه یی گران بود ولی چون مسوولان ایرانی هم مثل همه انسان های روی زمینند و گرم و سرد روزگار می شوند در مواجهه با فقر، درد و نداری به فراز و فرود معمول گرفتار شدند.

دولت جنگ خصوصا با تاکیدات حضرت امام و با وجود اشتغالات عظیم بیشترین توجه و تمرکز را روی محرومان جامعه از خود بروز داد و شاید یکی از دلایل حضور خیره کننده مردم و طبقات پایین جامعه در دفاع از میهن همین معنا بود. پس از آن دولت سازندگی عزم اصلی خود را متوجه زیرساخت ها کرد و غفلت از اقشار آسیب پذیر حتی به نقاط خطرناک خود رسید که ناظران شورش گسترده در اسلام شهر را حاصل همین غفلت می دانند، دولت اصلاحات با شعار توسعه سیاسی به میدان آمد ولی آمارها حکایت از بیشترین فقرزدایی در آن زمان دارند اما این همه آن توانی نبود که یک دولت پاک دست می توانست نثار مستضعفین کند و تمرکز روی ارتقای زندگی آنها را حتی در مسیر توسعه سیاسی قرار دهد، لذا عدم تبلیغات و نوازش محرومان در سخن و عمل و در مانورهای هوشمندان و ایجاد یک خلادر این زمینه کار را بدانجا کشاند که آقای احمدی نژاد علم محرومان را راست کند و با شعار مستضعفین رای نسبی آنان را از آن خود سازد. حساب دولت های نهم و دهم در این مهم روشن تر از آن است که نیاز به توضیح چندانی داشته باشد، اگرچه رییس این دولت تا روستا ها هم سر می زد و کمک مستقیم به ملاقات کننده ها را چون یک استراتژی در نظر داشت ولی نرخ تورم و بیکاری و رشد منفی اقتصادی خوب نشان می دهد که مستضعفین درست هنگامی که شعار برای آنها گوش فلک را کر کرده بود چه لطمات و فشار بی سابقه یی را متحمل شده و اثرات آن سیاست های مخرب تا کی گریبان آنها را رها نمی کند.

اما اینک… اینکه که دولت تدبیر و امید وارث هزار معضل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی است پس از تسلط بر امور و رفع بحران های اورژانسی ناگزیر از اتخاذ سیاست های محروم زدایی و توجه ویژه به محرومان و مستضعفین است، از طرفی فقرای جامعه تا همین حالاهم خیلی صبر کرده اند و از طرفی هستند کسان و جریان هایی که متوجه تند شدن نفس های محرومانند، آن کس که در ابتدای تصدی دولت جدید او را تهدید به راهپیمایی پابرهنگان می کند و به سرعت یادش می رود که در این ۸ سال چه دماری از روزگار محرومان درآورده شده، چیزی مهم تر از این برای مانور و عمل و شعار ندارد و اشاره خطرناکی را روا می دارد. دولت تدبیر وامید حتی لحظه یی برای از دست دادن ندارد، ریالی برای تشریفات و ریخت و پاش نیست و نباید اشتغال فکری مهم تر از رسیدگی همه جانبه به محرومان داشته باشد، ما درست لب مرز طاقت و تحمل محرومان قرار گرفته ایم و اگر نهادهای حکومتی هم حساسیت این شرایط را درک نکنند این دولت تنها نیست که مورد شماتت قرار خواهد گرفت.

اگر پا برهنگان آخرین روزنه های امیدشان از دست برود، غیرت می آورند و جان پربلامی کنند، تر و خشک با هم خواهد سوخت و از دست هیچ کس کاری بر نخواهد آمد. اصلاح طلبان در این میان نقش ویژه یی دارند، اگر بنای اصلاح امور یک استراتژی اساسی برای رفع معضلات تاریخی و معایب ساختاری است بدون گفت وگو با محرومان، بدون مخاطب قرار دادن آنها، بدون هم دردی واقعی، بدون جلب تفاهم آنان و بدون ساده زیستی این آرزوها هیچگاه محقق نخواهند شد، همه اشکال جنبش ها و حرکت های درست ترقی خواهانه یکصد سال گذشته دقیقا از همین جا ضربه خوردند که برخی سیاست پیشگان از پابرهنگان جدا افتادند چرا که خود یا درد فقر را نچشیده بودند یا آن را فراموش کرده بودند، حالادیگر روشنفکران ما هم اذعان دارند که در متن و بطن مردم کوچه و بازار و دغدغه ها و نیازهایشان نیستند، هزار نکته باریک تر از مو اینجاست، دلسوزان و تمام کسانی که در قبال رشد و توسعه متوازن کشور و ثبات و تعادل جامعه احساس مسوولیت می کنند متوجه حساسیت تاریخی این موضوع خواهند بود، نمی شود کسی در ینگه دنیا بنشیند و در رفاه «ژنو» غرق باشد و در مصاحبه ها از فشار به دهک های پایین جامعه داد سخن براند، کسانی که در ناز و نعمت به سر می برند، کسانی که در سفرهای خارج شان وقفه یی نمی افتد، کسانی که رضایت نمی دهند فرزندان شان در دانشگاه های کشورمان درس بخوانند آزاد و مختارند ولی برای آینده ایران هم که شده خرج خودشان را از شعارها و اهدافی که نیاز مبرم به حمایت مردم دارد جدا کنند، مردم مدیران و نخبگان و چهره های آگاه و همرنگ خود می خواهند و اگر کسی روزی از اعتماد و ساده خواهی آنان سوءاستفاده کرد دلیل نمی شود که تجمل و ریخت و پاش را بپذیرند و درد های خود را به فراموشی بسپارند.

برچسب‌ها : , ,