ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

پیدا و پنهان کودکان کار و خیابان

در عرصه سیاست‌گذاری‌های کلان، برای پیشگیری و کاهش آسیب‌های ناشی از پدیده کودکان خیابانی یا به‌عبارت بهتر کودکان کار، هماهنگی و هدفمندی اهمیتی ویژه دارد.

 شرق نوشت؛ کودک خیابانی، فرد کمتر از ١٨ سال تمام است که به‌صورت محدود یا نامحدود در خیابان به‌سر می‌برد؛ اعم از کودکی که هنوز با خانواده خود تماس و سرپناه دارد یا کودکی که خیابان را خانه خود می‌داند و رابطه او با خانواده به حداقل رسیده یا اساسا چنین ارتباطی وجود ندارد.

براساس ماده یک پیمان‌نامه حقوق کودک، مصوب ١٩٨٩ میلادی که جمهوری اسلامی ایران در سال ١٣٧٣ شمسی آن را پذیرفته است، کودک کسی است که سن او کمتر از ١٨ سال باشد. در حوزه قوانین مربوط‌به کودکان بیشتر قوانین ناظر بر خانواده، توجه به وضعیت کودک را نیز شامل می‌شود، ازجمله این قوانین : قانون اساسی اصول ١٠-٢١ – ٢٩ – ٣١ و جزء پنجم از اصل١۵۶، سند چشم‌انداز ٢٠ ساله کشور: مضمون اول و چهارم، قانون مجازات اسلامی ایران، برخی مواد مربوط‌به قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین ‌اجتماعی، برخی مواد مربوط‌به قوانین اتباع بیگانه و مهاجران خارجی، لایحه قانونی راجع‌به تشکیل سازمان بهزیستی کشور، ولی در برخی از قوانین مشخصا به مسئله کودکان خیابانی پرداخته شده است:

- آیین‌نامه ساماندهی کودکان خیابانی مصوب هیأت وزیران مورخ ٢۶/۴/١٣٨۴ که موظف است کودکان خیابانی را جذب کند و بپذیرد و از آنها را تا مرحله توانمندسازی خود و خانواده حمایت کند، مهم‌ترین مصوبه مرتبط با این موضوع است. سایر قوانین مرتبط، قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که در تاریخ ٢۵/٩/١٣٨١ در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده است و قانون تأمین زنان و کودکان بی‌سرپرست مصوب ٢۴/٨/١٣٧١ هستند.

- مواد ٧٩ الی ٨۵ قانون کار جمهوری اسلامی ایران مصوب ١٣۶٩ که درباره شرایط کار کودکان است. دولت جمهوری اسلامی از سال ١٣٧٣ با پذیرش پیمان‌نامه حقوق کودک به جرگه کشورهای عضو پیوست. پیمان‌نامه جهانی حقوق کودک، حمایت از کودکان را وظیفه دولت‌های عضو این پیمان‌نامه می‌داند و در ماده ١٩ بند یک، ماده ٣٩ و ماده ٣٣، وظایف دولت‌ها را ذکر کرده است. همچنین مقاوله‌نامه ١٨٢ سازمان بین المللی کار و آیین‌نامه اجرائی تبصره‌های ١و٢ ماده واحده قانون تصویب کنوانسیون ممنوعیت و اقدام فوری برای محو بدترین اشکال کار کودک است و توصیه‌نامه آن نیز به این مسئله پرداخته است.

طبق گزارش یونیسف (صندوق کودکان سازمان‌ ملل)، بیش از ٢۵٠ میلیون کودک در جهان کار می‌کنند که ١٨٠ میلیون نفر از آنها در شرایط و موقعیت‌های زیان‌باری قرار دارند. حدود ٢/١ میلیون کودک هر سال قاچاق می‌شوند، ۴٠ میلیون کودک زیر ١۵ سال در جهان تحت آزار و بی‌توجهی قرار دارند، بیش از یک‌میلیون کودک در جهان در نتیجه تعارض با قانون در حبس به سر می‌برند…

… و بیش از ١٣ میلیون کودک فقط به دلیل بیماری ایدز، والدین خود را از دست داده‌اند.
در ایران آمار دقیقی از تعداد کودکان خیابانی در دسترس نیست. براساس آخرین اطلاعات و آمار سازمان بهزیستی کشور به‌عنوان متولی امر ساماندهی کودکان خیابانی، سالانه حدود شش‌هزار کودک خیابانی در کشور شناسایی شده و به مراکز شبانه‌روزی این سازمان که درحال‌حاضر به سمت توسعه مراکز روزانه گام برداشته، ارجاع می‌شود. در مجموع ٣٨ مرکز فعال در سطح کشور وجود دارد. البته این آمار به‌هیچ‌وجه گویای واقعیت موجود نیست و سازمان‌های غیردولتی فعال این حوزه و پژوهش‌های دانشگاهی اعداد و آمار متفاوتی را ارائه کرده‌اند. فارغ از هر عدد و رقم آنچه حائزاهمیت است توجه به علل بروز این پدیده از یک‌سو و دخالت‌های هدفمند در راستای پیشگیری از آسیب‌های مترتب براین کودکان در عرصه شیوع است. پدیده کودکان کار و خیابان را همچون سایر پدیده‌های اجتماعی باید در قالب منظومه‌ای از مفاهیم و متغیرهای تأثیرگذار و به صورت چندبعدی تحلیل کرد، تقلیل علل و عوامل متعدد این پدیده به یک یا چند عامل موجب اتخاذ تصمیماتی خواهد شد که کاهش اثر بخشی و کارایی اقدامات انجام‌شده را در پی خواهد داشت. در بررسی مهم‌ترین عوامل در گسترش و بروز این پدیده می‌توان به مسائل ذیل اشاره کرد:

عوامل اقتصادی: مانند فقر، بیکاری و نداشتن درآمد کافی، عدم‌توزیع عادلانه ثروت و منابع در جامعه.

عوامل اجتماعی و فرهنگی: نابرابری‌های اجتماعی، ساختار جمعیت و ازدیاد آن، گسترش خشونت، جنگ، بلایای طبیعی، نارسایی قوانین مربوط به کودکان، افزایش مهاجرت‌های داخلی (از روستاها به شهرها و از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ‌تر) و مهاجرت‌های خارجی (به‌ویژه از کشورهای افغانستان، پاکستان، عراق و…)، ناآگاهی والدین، نقص در قوانین حمایتی (عدم هدف‌گذاری با تأکید بر نیاز‌ها و آسیب‌های مترتب) و ‌اجرانکردن صحیح قوانین موجود، ‌اعتمادنکردن به نهاد‌های غیردولتی، فقدان و ضعف در مشارکت و همکاری میان مردم، نهاد‌های غیردولتی و دولت و…

عوامل خانوادگی: افزایش اعتیاد در خانواده‌ها، خشونت، سابقه بزهکاری در خانواده، پرجمعیت‌بودن خانواده‌ها، افزایش میزان طلاق، ناآگاهی والدین از نیازها و ویژگی‌های کودکان و رفتار مناسب با آنان.

عوامل فردی یا زیستی- روانی: ویژگی‌های شخصیتی، ظرفیت روانی- ذهنی، فقدان مهارت‌های زندگی و توانمندی‌های کودکان برای رویارویی با مشکلات زندگی و… را می‌توان برشمرد. کودکان به‌دلیل شرایط سنی خاص خود از آسیب‌پذیرترین گروه‌ها به شمار می‌روند و نمی‌توانند در مقابل خطراتی که آنان را تهدید می‌کند از خود دفاع کنند. کودکان کار و خیابان به دلیل شرایط خاص زندگی خود به‌شدت مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. آنان اهدافی مطلوب برای باند‌های تبهکار به‌منظور استفاده در امر قاچاق، حمل و آلودگی به مواد مخدر، خشونت، آزار و اذیت جنسی، سرقت، تکدی‌گری و… هستند. در تمام جهان کودکی به‌عنوان مرحله‌ای که اساس شکل‌گیری شخصیت و رشد انسان‌ها را تشکیل می‌دهد، شناخته شده است، کودکان کار و خیابان قربانی شرایط نامساعد خانوادگی، اجتماعی و اقتصادی جوامع خود‌هستند.

آنان به جرم گناهانی که هرگز مرتکب نشده‌اند از دسترسی به امکانات و فرصت‌های مناسب به‌منظور بهره‌مندی از رشد و سلامت کافی، امنیت، آموزش به موقع، کار آبرومندانه و مناسب، داشتن یک خانواده سالم، شاد و داشتن زندگی بهتر در آینده محروم می‌شوند. کودکان خیابانی در خیابان‌ها بهترین دوران زندگی خود یعنی دوران کودکی و نوجوانی را از دست می‌دهند. آسیب‌ها و زیان‌های زندگی و کار در خیابان اثرات عمیقی بر رشد جسمانی، هیجانی و عقلانی این کودکان بر جای می‌نهد و زمینه‌ساز شخصیت دوران نوجوانی و جوانی این کودکان است.

ارتباط عمده آنان با گروه‌هایی است که مروج رفتارهای نابهنجار هستند. عدم‌آموزش‌ها و مهارت‌های لازم در کودکی، گرایش به رفتار‌های ضداجتماعی در جوانی و بزرگسالی را در میان آنان تقویت می‌کند. این فرایند تعیین‌کننده سرنوشت محتوم این کودکان در قالب «بزهکاران بالقوه» است که ناچار تا بزرگسالی ادامه می‌یابد و چرخه شوم فقر؛ ناتوانی و آسیب را بازتولید می‌کنند. نخستین چاره برای حل پدیده کودکان خیابانی، پیشگیری است. باید در عمل با پدیده فقر که متزلزل‌کننده بنیان‌های زندگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است، مقابله کرد. اما در حوزه سیاست‌گذاری اجتماعی باید با اتخاذ سیاست‌های پیشگیرانه و قوانینی که ضمانت‌های  اجرائی دارند از طریق شناسایی خانواده‌های نیازمند و در معرض آسیب و مراقبت از کودکان نیازمند به حمایت‌های ویژه و خانواده‌های آنان، از افتادن کودکان در چرخه فقر جلوگیری شود.

اجرائی کردن قوانین موجود و تصویب قوانین در انتظار و همچنین اتخاذ سیاست‌هایی در راستای تقویت و حمایت‌های همه‌جانبه از سازمان‌های غیردولتی مرتبط از نکات بسیار مهم است.

در حوزه اجرائی، مشخص‌شدن یک متولی برای پاسخ‌گویی، گردآوری داده‌ها و پژوهش‌های مرتبط برای سیاست‌گذاری، توانمندسازی نهاد‌های محلی و استفاده از ظرفیت سازمان‌های غیردولتی در زمینه طراحی، نظارت و پایش برنامه‌های اجتماعی، تقویت جامعه مدنی از طریق نگاه قانونی و همدلی مبتنی بر شفافیت و صداقت، ایجاد محیط‌های حامی کودکان آسیب‌پذیر در درون نهاد‌های مرتبط از جمله آموزش‌وپرورش، فرهنگسراها و توسعه نظام‌های ارجاعی بین‌بخشی در سیستم‌های حمایت اجتماعی که نیازمند ایجاد سازوکارهایی برای همکاری بین‌بخشی در میان نهادهای مختلف کشور است، لازم است. کودکان کار و خیابان پدیده‌ای پیچیده، چندوجهی و رو‌به‌رشد در جامعه است، به همین دلیل شیوه برخورد با این مسئله باید دربرگیرنده ابعاد گوناگون و عوامل به‌وجودآورنده آن باشد.