تخریب محیط زیست با ایدئولوژی توسعه
«ما باید به طبیعت احترام بگذاریم، چرا ما آدمها خودمان را با طبیعت تطبیق نمیدهیم و میخواهیم طبیعت را با خودمان تطبیق دهیم؟» این بخشی محوری از گفتههای محمدامین قانعیراد در سمینار سیاست، توسعه و محیطزیست است که روز پنجشنبه در تهران برگزار شد.
شرق در گزارشی نوشت: این سمینار توسط مؤسسه مطالعات سیاسی – اقتصادی پرسش به مناسبت هفته جهانی محیطزیست و در ادامه سمینارهای آزاد خود تحت عنوان پنجشنبههای پرسش، با عنوان «سیاست، توسعه، محیطزیست» برگزار شد.
محمدامین قانعیراد، سخنران این مراسم، صحبتهای خود برای مخاطبان حاضر در این نشست را حول محور ایدئولوژی توسعه و مهندسی و آسیبها و اثرات آن بر محیطزیست کشور مطرح کرد.
مسئله محیطزیست و بحرانهای پیرامون آن اگرچه دیر اما همانطور که انتظار میرفت در حال تبدیلشدن به یکی از مسائل اصلی جامعه است. تا چندسال پیش موضوعات و مشکلات زیستمحیطی تنها میان فعالان و کارشناسان این حوزه و معدودی از رسانهها طرح میشد.
بااینحال در خلال سالهای اخیر حجم تخریبهای زیستمحیطی چنان افزایش یافت که اثرات آن خود را در همه زمینهها به همه اقشار جامعه تحمیل کرد. در پی همین وضعیت مدتی است موضوع محیطزیست و واکنش نشاندادن به آن بسیار فراتر رفته و از مسئولان تا کارشناسان حوزههای مختلف در اینباره اظهارنظر و طرح مسئله میکنند.
سمینار روز پنجشنبه مؤسسه پرسش و سخنرانی جامعهشناسان در رابطه با محیطزیست را نیز باید از همین منظر بررسی و تحلیل کرد. در ادامه، بخشهایی از گفتههای دکتر قانعیراد در این سمینار آمده است.
قانعیراد رئیس انجمن جامعهشناسی ایران و عضو هیأت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور است.
این جامعهشناس سخنان خود را با محور الگوهای توسعه، عدالت و پیامدهای آن بر محیطزیست آغاز کرد و گفت: در این زمینه خاص، یعنی الگوهای توسعه، عدالت و پیامدهای آن بر محیطزیست توجه من معطوف به ایران است؛ یعنی بهصورت مشخص اینکه در جامعه ایران چه اتفاقی افتاده، در زمینه مسائل محیطزیستی یک رویکرد اکولوژیک وجود دارد و اکولوژیستها میگویند که مشکلات موجود کنونی کاملا یک مشکل اقلیمی است که در جهان رخ داده و جلو آمده و به خاورمیانه نیز رسیده است.
این بحث نیاز به بحث جامعهشناسی ندارد و خود اکولوژیستها باید ببینند در منطقه چه اتفاقی افتاده است و چگونه باید در منطقه با آن برخورد کنند. حتی ما در انجمن جامعهشناسی ایران که درباره بحرانهای محیطی جلسه داشتیم، بعضی از دوستان میگفتند که مثلا اگر ما مشکل آب داریم به جامعهشناسی چه ربطی دارد؟ به تعبیر این دوستان اتفاق درباره محیطزیست افتاده و اقلیمی است و بخشی از آن قابل حل است، اما تعبیری که من دارم این است که در حقیقت اتفاقی در جامعه افتاده است و نتیجه نهاییاش این شده است.
قانعیراد در ادامه با اشاره به بُعد دیگری از ماجرای تخریب محیطزیست در ایران نیز گفت: ماجرا فقط مباحث اکولوژیک نیست و باید ابعاد مهندسی و فنی ماجراها در این زمینه را نیز دید، چراکه بهعنوان مثال زمانی در کشور این اعتقاد بود که به سدسازی نیاز است و سد ساختند و حالا اگر نیاز نیست سد ساخته نمیشود. در این بحث مهندسها با هم مشورت میکنند و راهحلهای لازم و جدید میدهند؛ یعنی قضیه به تعبیری مهندسی است. از این نظر، اتفاق فقط در محیطزیست افتاده است و بعضا قابل حل است.
اما نظر و تعبیر من این است که اتفاقهایی در جامعه افتاده و اندیشههایی شکل گرفته است که نتیجه آن اندیشهها همین چیزی است که الان اتفاق افتاده. البته این وضع محیطزیست دلیل اکولوژیک و مهندسی هم دارد که در ایران بهطور خاص و در جهان بهطور عام اتفاق افتاده است. من برای توضیح این وضع به یک وضعیت نوستالژیک اشاره میکنم.
قانعیراد در ادامه افزود: ما با یک نوع پایداری در زمینه طبیعت و پایداری در زمینه فرهنگ مواجه بودهایم. یعنی ما شرایطی را داشتیم که فرهنگ و طبیعت با هم تمایز نداشتهاند و شکافی میان آنها نبود. مثلا شعاری بود که میگفتند دیگران کاشتند و ما خوردیم، ما بکاریم تا دیگران بخورند. در آن وضع انسان یک نوع همدلی با طبیعت داشت و بین خود و طبیعت شکافی ایجاد نکرده بود. لباس و خوراک و خانه و آدابورسوم از طبیعت پیروی میکرد. اسلام هم در اعمال با طبیعت سازگار است؛ مثلا همین بحثی که میگوید آب مهریه حضرت زهرا (س) است و آب را نباید آلوده کرد. آب پاککننده است.
در حقیقت به نحوی اعتقادی وجود دارد که آن چهار عنصر آب، باد، خاک و هوا عناصر اربعه هستند و اگر نگاه کنید این عناصر اربعه درحالحاضر دچار بحران شدهاند: بحران آب داریم، بحران هوا داریم و اگر آتش را سمبل انرژی بگیریم بحران داریم و اینکه در اسلام ما از خاک آمدهایم و به خاک برمیگردیم. اینها همه نشاندهنده آن است که رابطه پایداری بین طبیعت و فرهنگ وجود دارد.
این رابطه پایدار کجا میشکند؟ جایی که عنصر تکنولوژی و مدرن وارد جامعه میشوند. موقعی که فناوری وارد جامعه ایران میشود و به تعبیر جلال آلاحمد صدای موتور آب به نبض آبادی تبدیل میشود. خب اینجا جایی هست که ما یک نوع ناپایداری بین توازن طبیعت و فرهنگ را تجربه میکنیم که در بقیه کشورهای جهان هم این وضعیت وجود دارد. تعادل با حضور تکنولوژی بههم میخورد و یک نوع شکاف شناختی ایجاد میکند.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران همچنین تأکید کرد: قبل از تکنولوژی، طبیعت عرضهکننده آب بود، باران، برف، رود، دریاچه، چشمه و… که طبیعی بودند آب را تأمین میکردند و از آن طرف هم نظامهای فرهنگ مبنایی بود که میتوانست از این آب بهرهبرداری و مصرف کند و تقاضای آب را درواقع سازماندهی فرهنگی کند. ما نظامهای بهرهبرداری و آبیاری و فناوری فرهنگی داریم برای مناطقی که حتی کمبود آب دارند، اما با قنات و سیستمهایی مانند آن مسئله را حل میکنند. منتها وقتی با ورود تکنولوژی این ناپایداری در توازن فرهنگ و طبیعت ایجاد شد، آدمها فکر کردند کاری کنند که این وضعیت را سامان دهند و مشکلاتشان را حل کنند.
وی افزود: در ایران یا هرجای دیگری، دو تا نظام فکری و شناختی مطرح میشود؛ یکی بحث توسعه و یکی بحث عدالت که به شیوههای مختلف از طرف گروههای اجتماعی مختلف در جامعه مطرح میشود. پس یک سازمان اجتماعی شناختی ایجاد میشود که یک بُعد شناختی دارد و یک بُعد اجتماعی، در وضعیتی که فرهنگ به شیوه سنتی خودش نمیتواند پاسخگو باشد پس آدمها سعی میکنند که با ابداع نظامهای فکری به نیازهایشان پاسخ دهند. اگر بخواهیم تقسیمبندی کنیم، از نظر گروههای اجتماعی، در توسعه بیشتر گروه نخبگان سیاسی، اجتماعی هستند که درواقع از راه علم و علوم مهندسی وارد کار میشوند. مقداری دانش اجتماعی و دانش انسانی هم ممکن است وارد این موضوع توسعه شود.
قانعیراد در بخش دیگری از صحبتهای خود با اشاره به نوع نگاه و جایگاه توسعه در جامعه گفت: در بین نخبگان از بعد از انقلاب مشروطه میبینیم که دنبال توسعه هستند و این یک ایدئولوژی پشتیبان دارد که من اسمش را میگذارم ایدئولوژی توسعه و یک دانش پشتیبان دارد که بیشتر علوم تجربی است که در کشور ما بهطور خاص مهندسی است. ممکن است مشابه این را جایی دیگر هم ببینید، اما من دارم در چارچوب ایران تحلیل میکنم. یک نوع قائلشدن کارکردهای رفاهی و آزادیبخش برای تکنولوژی و بعد سیاست نوسازی که الگوی توسعه فنی و اقتصادی است که شکل پیدا میکند و هدفش این است که در امر توسعه سیاستگذاری کند و امر سیاسی را به امر فنی تبدیل کند. این امر سیاسی، مبتنیبر خرد ابزاری و بوروکراسی دولتی است و از بالا به پایین است که هنوز هم با این وضعیت کموبیش مواجه هستیم. آن ایدئولوژی توسعه با ایدئولوژی مهندسی پیوند درونی دارد. این دو جریان فکری که تحت عنوان توسعه و با عنوان عدالت نام بردیم، جفتشان به تخریب محیطزیستی ختم شدهاند، اگرچه هم توسعه خوب است و هم عدالت و ما به هردو اینها نیاز داریم ولی توسعه و عدالت اینگونه که بر ما پدیدار شد، تخریبکننده محیطزیست بودند؛ یعنی پیوند این دو باعث تخریب محیطزیست در کشور شد.
این جامعهشناس در ادامه بحث خود پیرامون موضوع توسعه بیان کرد: در ادامه، خود ایدئولوژی توسعه با چند ایدئولوژی دیگر پیوند خورده، مثل ایدئولوژی مهندسی و طوری شد که هر اتفاقی افتاد، گفتند مهندسین بالاخره مسئله را حل میکنند ولی این مهندسی روزبهروز محیط مصنوعیاش بزرگتر و محیط طبیعیاش کوچکتر میشود. نمونه آن توسعه شهری در تهران است که تحتتأثیر مهندسی اتفاق افتاد. مهمترین رکن شهرداری، مهندسی بود که همینطوری تهران را بزرگ کردند و محیط مصنوعی را بزرگ کردند و محیط طبیعی را از بین بردند. الان از شرق یا غرب که وارد تهران شویم، فقط ساختمانهای سربهفلککشیدهای است که دارند محیطزیست را از بین میبرند.
رئیس انجمن جامعهشناسی ایران با اشاره به موضوع آمایش سرزمینی و اثرات بیتوجهی به آن نیز گفت: طبق تعریف، آمایش سرزمین یعنی انطابقدادن فعالیتها با مقتضیات جغرافیا؛ مثلا صنعت فولاد که یک صنعت آببَر است، باید در جایی باشد که دسترسی به آب داشته باشد، باید به فکر آمایش سرزمین باشیم، بهجای آرایش آن، نه اینکه هرجا آب نداشت با مهندسی برایش آب بیاوریم.
کافی است پول باشد تا مهندسها فکری برایش بکنند. درحالحاضر که مثلا ما مشکل آب داریم، مهندسان طرحهای به تعبیر من، جنونآمیز میدهند؛ همین طرحی که گفته شده میخواهند آب را از خزر به خلیجفارس ببرند. ما باید به طبیعت احترام بگذاریم، چرا ما آدمها خودمان را با طبیعت تطبیق نمیدهیم و میخواهیم طبیعت را با خودمان تطبیق دهیم؟ چرا در طرحهای عمرانی تأثیر اجتماعی را بررسی نمیکنیم؟ آب را از اصفهان میبریم یزد، از این طرف میبریم به آن طرف. من نمیگویم مهندسی بد است مهندسی خلاقترین نوع اندیشه بشر است همانطور که عدالت نیاز انسان است، ما به توسعه نیاز داریم، ولی من میگویم ایدئولوژی توسعه با ایدئولوژی مهندسی، ایدئولوژی اقتصادی و اقتصاددانها پیوند دارد. ایدئولوژی اقتصادیای که میخواهد توجیه اقتصادی برای طرحها بیاورد؛ یعنی اگر بدانند طرحی از نظر فنی و اقتصادی توجیه دارد، انجامش میدهند، بدون توجه به آمایش سرزمین.