شهروندان و سیاست خارجی
شهروندان – احمد شیرزاد*:
عموما در کشورهای مختلف جهان سیاست خارجی تنها توسط خود دولت تنظیم و اجرا میشود. حتی در مواردی طبق قوانین برخی کشورها مسائل سیاست خارجی به مجلس نیز ارجاع نمیشود.
برخی کشورهای دیگر نیز در ارجاع مسائل خود به مجالس قانونگذاری تنها در حوزه پیماننامهها و قراردادهای خرد اقدام میکنند. البته موضوع سطح ارجاع مسائل سیاست خارجی به مجالس قانونگذاری در محدوده قوانین اساسی کشورهای مختلف تعیین میشود. اما بحث اساسی این است که اصولا دولتها در تنظیم سیاست خارجی خودشان از حق حاکمیتی برخوردارند، چراکه بسیار مهم است نماینده کشوری در پشت میز مذاکره از توان تصمیمگیری برخوردار باشد و گاه پیش آمده که موضعگیریها در لحظه انجام شوند.
با این مقدمه در مورد موضوع نظرسنجی مورد تاکید دولت درخصوص مذاکره و تنشزدایی با آمریکا باید این سوال را مطرح کرد که چرا دولت یازدهم در این خصوص تمایل به انجام چنین اقدامی دارد؟ نکتهای که سیاست خارجی ما را از دو منظر «خاص» میکند؛ یکی همان بحث مذاکره مستقیم باآمریکاست که به نوعی یک تابو در سیاست خارجی کلاسیک ایران شناخته میشود و دوم فرآیند تصمیمگیری و تاثیرگذاری نیروهای داخلی بر سیاستهای دولت و ازجمله سیاست خارجی آن.
البته در راس هرم تصمیمگیری سیاست خارجی مقام معظم رهبری قرار دارند و نظر ایشان فصلالخطاب است اما به شکل مشخص در کشورمان دولت مجری تنظیم و اداره سیاست خارجی است که در این بین نیروهای تاثیرگذار دیگری نیز وجود دارند که در یک سازوکار غیررسمی و بر پایه یکسری قوانین نانوشته تلاش میکنند تا در این حوزه تاثیرگذار باشند و البته تاکنون نیز در موارد بسیاری موفق بودهاند. این تاثیر اکنون در برخی شیوهها با سیاست دولت یازدهم همخوانی ندارد؛ دولتی که البته مشروعیت خود را از رای مردمی پیدا کرده که با نظراتی مشخص در مجموعه سیاستهای آقای روحانی به وی رای دادهاند.
به عبارتی دولت یازدهم از یکسو میداند که مردم شدیدا خواستار رفع مشکلات اقتصادی هستند که البته ریشه در مسائل سیاسی داخلی و خارجی دارد و از سوی دیگر مواضع و تمایلات عده قابل توجهی از نخبگان سیاسی و طیفهای حاضر در قدرت در نقطه مقابل این دیدگاه قرار گرفته است. مساله مهمتر نیز اینکه در خلأ وجود احزاب و صنوف قوی جابهجایی دیدگاهها آن هم به شکل غیرسازمانیافته عملی است و چه بسا دیدگاه اکثریت را تحتتاثیر قرار میدهد. در این بین دولت برای پیشبرد سیاست خود که البته ادامه حیات سیاسی آن هم در گرو همین امر است نیاز دارد تا در زمینه این دوگانه غیررسمی موجود شفافسازی لازم را انجام دهد.
به عبارت دیگر با توجه به نوع رویکرد اصولگرایان و ساختار سیاسی کشور برای پیشبرد سیاستهای مهم، دولت نیازمند مشروعیتیابی کوتاهمدت از سوی مردم است چراکه جنس رفتار اصولگرایان به نوعی است که دولت را با طرح موضوعاتی مورد انتقادات شدید خود قرار میدهد تا نظر خود را تا میتواند به دولت بقبولاند هرچند نظر اصولگرایان فعلا با نظری که رای ۲۴خرداد را تفاوت آشکاری دارد.
اینجاست که یا دولت باید بتواند مانند انتخاباتی که در آن به قدرت رسیده است، حاکمیت مردم در سیاستهای خود را متجلی کند یا اینکه خود را برای پذیرش نظر اصولگرایان آماده نماید. کوتاه سخن آنکه طرح نظرسنجی دولت برای مذاکره با آمریکا در اولین برداشت و ارزیابی نه یک قسمت از پازل سیاست خارجی این دولت بلکه رویکردی مهم در دیپلماسی داخلی آن برای مواجهه و مقابله با مخالفان اندیشههای دولت در زمینه سیاست خارجی است.
* فعال سیاسی