نگاه به حوزه اجتماعی تغییر کرده است
شهروندان:
سال گذشته همین وقت، شاید، گزارش مردمی رئیسجمهور اهمیت زیادی برای شهروندان نداشت. آنها بعد از هشت سال کمابیش میدانستند محمود احمدینژاد چطور سخن خواهد گفت و توجیهاتش برای نارساییها و کاستیهای موجود، چگونه است.
گزارش مردمی رئیسجمهور که قرار است ارائه شود اما، اهمیت ویژهای دارد. اول از همه مقایسه گزارش رئیسجمهور سابق با گزارش دکتر حسن روحانی که بهصورت طبیعی این دو و گزارش و رویکرد آنها را مقایسه خواهند کرد. از طرف دیگر، روحانی با وعده ایجاد تغییر و تحول رئیسجمهور شده است و انتخاب او، موجی از امیدواری در میان مردم به وجود آورده است حال آنکه، برخی مشکلات در حوزههای مختلف غیر قابل کتمان است.
این واقعیت، روحانی را در شرایط پیچیدهای قرار میدهد. آیا او باید واقعیتها را بیکم و کاست بگوید؟ آیا بیان واقعیتها باعث میشود موج امید فروکش کند؟ آیا او فقط باید از اقدامات مثبت حرف بزند؟ دکتر تقی آزادارمکی به این سوالات پاسخ داده است. این جامعهشناس و استاد دانشگاه تهران همچنین ارزیابی خود از عملکرد صد روزه دولت در حوزههای اجتماعی را ارائه داده است.
- قرار است آقای روحانی گزارش عملکرد صدروزه بدهد. ارزیابی شما به عنوان یک جامعهشناس از عملکرد صد روزه دولت در حوزههای اجتماعی چیست؟
قبل از بیان نظرم درمورد وضعیت اجتماعی، لازم است به سه اصل عمده توجه داشته باشیم؛ توجه به این اصول زمینه مناسبتری در شناخت وضعیت اجتماعی در ایران فراهم میکند. اول اینکه شرایط اجتماعی امروز ریشه در شرایط دیروز دارد. برای هر نوع تغییری در حوزه اجتماعی نیازمند توجه به وضعیت اجتماعی در دوره قبل هستیم. بدین لحاظ است که ما با این سوال اساسی روبهرو هستیم که در شرایط قبل (دولت قبلی) حوزه اجتماعی چه وضعیتی داشته است؟ آیا شرایط اجتماعی در دوره قبل نابسامان بود یا سامانیافته مشکلدار بود؟ و … در یک داوری کلی میتوانم بگویم که شرایط اجتماعی در دولت قبلی به مرحلهای رسیده بود که بعضا شاهد کشمکشهایی در حوزه عمومی و اداری بودیم. درگیری والدین با یکدیگر و والدین با فرزندان و بالعکس در اشکال گوناگون دیده میشد. نوعی ناراحتی از وضعیت زندگی دیده میشد. شاید یکی از حوزههایی که بهطور همهجانبه مورد توجه قرار گرفته بود حوزه خانواده و ازدواج و طلاق بود. با ارقامی روبهرو بودیم که نشان از افزایش نرخ طلاق و کاهش نرخ ازدواج داشت.
- یعنی شما افزایش نرخ طلاق و کاهش نرخ ازدواج را نتیجه مستقیم سیاستهای دولت قبل در این حوزه میدانید؟
این وضعیت دوگانه و متضاد نرخ ازدواج و طلاق بهطور کامل نتیجه سیاستهای دولتهای نهم و دهم نیست بلکه، در این دوره امکان ظهور یافت. همانطور که شاهد افزایش جمعیت مهاجر از ایران و کاهش سطح اعتماد اجتماعی و افزایش خشونت و… بودیم. شرایط اجتماعی امروز یعنی اول آذر ۱۳۹۲ ریشه در شرایط اجتماعی ماهها و سالهای قبلی دارد. دوم اینکه تغییر در شرایط اجتماعی سختتر و دیرتر از تغییر در شرایط اقتصادی و سیاسی است. در حوزه اقتصاد و سیاست به دلیل تمرکز در تصمیمگیری مداخلهگری گروههای ذینفوذ و صاحب قدرت و توان اصلیترین اقدام است. به طور خاص دولت جدید با پیش گرفتن راه تعامل با دیگر دولتها تا مقابله با آنها، موجب شده است تا فضای آرامتری در روابط بین ایران و دیگر کشورها در سطح جهانی و منطقهای شکل بگیرد.
- پس بهنظر شما سیاست خارجی ویژهای که دولت جدید در پیش گرفته، بر حوزههای اجتماعی نیز تاثیر دارد؟
اگر در دولت قبلی اختلافات ما با بسیاری از کشورهای جهان بود در دوره جدید با چند کشور است. این خود موجب تغییر مناسبات سیاسی جهانی و منطقهای با ایران شده و اثرات آن هم در حوزههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی دیده میشود. بهطور خاص میتوان از کاهش نرخ نقطه به نقطه تورم و کاهش نرخ نزولی ارزش دلار و افزایش ارزش ریال اشاره کرد. درمورد اقتصاد نیز اینگونه است. با تاکیدی که بر اقتصاد و تولید ملی از طرف دولت جدید صورت گرفته است زمینه تلاش در سرمایهگذاری بهواسطه تجار در ایران تا انتقال ثروت و داراییشان به خارج از کشور شکل گرفته است. این تصمیم به سرعت اثراتی بر حوزه اقتصاد، سیاست، فرهنگ و اجتماع داشته است درحالی که در حوزه اجتماع و فرهنگ تغییرات به سرعت حوزه اقتصاد و سیاست صورت نمیگیرد. سومین اصل به امکان مداخلهگری در حوزه اجتماعی مربوط است. همانطور که در توضیح اصل دوم اشاره کردم، مداخله در حوزه سیاست و اقتصاد هم ممکن و هم سهلتر است درحالی که مداخلهگری در حوزه اجتماعی و فرهنگی اگر نگویم که ممکن نیست میتوانم بهطور قطع بگویم که سخت است. کمتوجهی به شرایط و عدم بهرهگیری از ابزارها و تکنیکهای مهم و مفید در مداخلهگری زمینه نابسامانی اجتماعی و فرهنگی است. بیش از سی سال است که اکثر مدیران و برنامهریزان درگیر سر و سامان دادن حوزه فرهنگ عمومی و بهطور خاص حجاب بودهاند. نمیگویم که کاری نشده است ولی میتوانم اشاره کنم آنچه حاصل شده با تلاشها، سیاستها، اقدامها و حوادث مرتبط با آن تناسب ندارد. در این زمینه اکثر افراد و حوزههای مدیریتی و اجرایی درگیر بودهاند و نتایج بهدست آمده مطلوب نیست. چرا؟ چون کمتوجهی به اصلی که اشاره شد صورت گرفته است. مداخلهگری نامناسب و نسنجیده یکی از عوامل عمده در کمنتیجهبخش بودن اقدامات بوده است. بدین لحاظ است که دولت جدید هم باید به جای اقدامات سریع و ضربتی در حوزه اجتماعی و فرهنگی با آرامش، تدبیر، عقل و همگرایی وارد شده تا از ضربه زدن به جامعه و فرهنگ اجتناب کرده و شرایط مناسب اصلاح را فراهم سازد.
- با این مقدماتی که آوردید ارزیابیتان از وضعیت اجتماعی چیست؟
در مقابل این سوال که «آیا دولت جدید در این زمینه اقدامی هم کرده است؟» میتوان به مطالب و موارد بسیاری اشاره کرد. آنچه در طول سه ماه گذشته شاهد بودهایم، نشان میدهد اقداماتی انجام شده است.
- بهصورت مشخص این اقدامات چه اقداماتی بوده و چقدر در بهبود شرایط تاثیر داشته است؟
اول اینکه ما شاهد تغییر رویکرد نسبت به حوزه اجتماع در مقایسه با دولت قبلی هستیم. میتوانم بگویم که در دولت قبلی حوزه اجتماعی جدی گرفته نمیشد. به همین دلیل است که از نیروهایی که نسبت به حوزه اجتماع غریبه بودند، دعوت به حضور و تصمیمگیری و مداخلهگری میشد. در این دوره بود که با حضور افراد و گروههای غیرمتخصص حاضر شده در حوزه فرهنگ روبهرو شدیم. کارشناسان اجتماعی بدون کارشناسی در زمینه امور اجتماعی به داوری میپرداختند. مدعیان تحقیق و شناخت حوزه اجتماعی بدون تخصص و توان و درک و آگاهی اقدام کرده و سیاستگذاری اجتماعی را اصل قرار داده بودند. در این دوره شاهد فاصله گرفتن از این نوع نگاه هستیم. نگاه به حوزه اجتماعی تغییر کرده و بس. دومین تغییر در دعوت به همکاری و همراهی تا تعارض بین گروههای اجتماعی و سیاسی است. در طول حدود صد روز گروه رقیب بیش از گروه صاحب قدرت به تخریب دست زده است. این خود اتفاق خوبی است که امید است ادامه یابد و فضای کم تعارض را به فضای بیتعارض تبدیل سازد. سومین تغییر تلاشی است که در سطح کلان کشور و مدیران ارشد نظام در حوزه تنشزدایی اجتماعی صورت گرفته است. بیشتر کسانی که با آنها زیست میکنیم به این واقعیت اشاره میکنند. گفته میشود که اگر هم کار جدی صورت نگرفته است، حداقل خیالمان راحت است که دولت جدید به جای تنش، سیاست تنشزدایی در سطح جهانی و در سطح ملی و اجتماعی وفرهنگی را اصل قرار داده است. سیاست اجتماعی غیرتنشی به جای تنشگرا فضای آرامی را در جامعه فراهم ساخته است و مردم خسته از شرایط سخت اقتصادی را دعوت به تامل میکند تا تزاحم و تعارض. اگر سیاست تنشگرا بهجای سیاست تنشزدا از طرف دولت دنبال میشد، مردم خسته از اوضاع نابسامان اقتصادی نسبت به بهبود اوضاع امید چندانی نداشتند. در نتیجه میتوان گفت که این سیاست راهی در فرار از شرایط بحرانی به لحاظ اجتماعی است که باید آن را به حساب تدبیر دولت دکتر روحانی گذاشت. چهارمین تغییر که ریشه در اقدامات اشاره شده دارد، شکلگیری روندهای جدیدی در حوزه مشارکت گروههای متعدد اجتماعی در سطح ملی است. بهطور خاص میتوان به میل ایجادشده در مهاجرت معکوس (میل به بازگشت مهاجران ایرانی به خارج به ایران) یاد کرد. میتوان به انتظاری که گروههای اجتماعی در مشارکت بیشتر در برونرفت از شرایط بحرانی دارند، اشاره کرد. در این دوره روشنفکران و فعالان اجتماعی آماده مشارکت در ساختن جامعه هستند. آنها منتظرند تا دعوت به عمل شوند. این معنی را ما در حوزه علم و دانشگاه و فعالان مهم اجتماعی و فرهنگی شاهد هستیم. پنجمین تغییر را میتوان تحت عنوان شیب منفی آسیبهای اجتماعی دید. اگر در گذشته جامعه دچار شیب مثبت آسیبهای اجتماعی بود در دوره جدید با توجه به آمار، ارقام و شواهد مبتنی بر تجربه روزانهمان شاهد تغییر عمده هستیم. وقتی در سطح ملی و کلان بین سیاستمداران تعارض دیده نمیشود به معنای دعوت از مردم در اجتناب کردن از تعارض و بداخلاقی است.
- با این وجود، حتما اطلاع دارید نارساییها و کاستیهایی وجود دارد. بهنظر نمیرسد برخی از مشکلات را بشود یکشبه حل کرد. همانطور که میدانید انتخاب آقای روحانی موجی از امید در جامعه به وجود آورده است. آیا رئیسجمهور در گزارش مردمی خود باید واقعیتهای احیانا تلخ را بیان کند یا به این بهانه که نباید امید مردم را ناامید کرد، فقط روی نکات مثبت تاکید داشته باشد؟
هر دولتی در ایران نمیتواند فقط پاسخگوی رفتار خودش باشد. دولتها در ایران برآمده از یکدیگرند. یکی در ادامه مسیر دولت قبلی و دیگری در اعتراض به وضعیتی که دولت قبلی فراهم کرده است. در هر دو صورت، دولت جدید باید متوجه عملکرد دولت قبلی بوده و نوع رابطهاش را با آن معلوم کند. باید تصویری از وضعیتی که دولت قبلی در آن قرار داشت و فرآیند عمل و نتایج سیاستهای آن را به شکل روشن بازگو کند تا تکلیف و جهت عمل و سیاست دولت جدید معلوم شود. ایجاد ابهام درمورد وضعیتی که در دوره قبل وجود داشته است (اعم از شرایط خوب یا بد) موجب خواهد شد تا مردم امکان داوری درمورد سیاستها و تلاشها و رفتار دولت جدید را نداشته باشد. اگر ابهامگویی وجود داشته باشد یا اینکه تلاش شود تا تصویری از شرایط گذشته ارائه نشود یا اینکه علیه شرایط گذشته بدون ارائه سند و مدرک اقدام شود، دولت جدید باید به انتظار سرنوشت دیگری باشد؛ سرنوشتی که ریشه در بداخلاقی و بدفهمی و ابهام نسبت به وضعیتی که در آن قرار گرفته خواهد داشت. مردم، گروههای منتقد، رقیب و حامی نیز با گذشت زمان بهجای قضاوت بر اساس امکانات و تواناییها و محدودیتها بر اساس انتظارات عمل کرده و زمینه انتقاد فراهم خواهد شد. بدین لحاظ است که بهترین روش را نه بداخلاقی و بدفهمی نسبت به شرایط دولت قبل میدانم و نه نادیدن شرایط بلکه ارائه تصویری دقیق و شفاف بر اساس آمار و ارقام.
- با توجه به اینکه روشها در هشت سال پیش متفاوت و درواقع نقطه مقابل این روشی است که شما توصیه میکنید، آیا جامعه به راحتی با آن کنار میآید؟
این نوع نگاه موجب خواهد شد تا جامعه درک دقیقتری از وضعیتی که در آن قرار دارد، داشته باشد. ارائه اسناد، آمار و ارقام درمورد وضعیت اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی قبل از شکلگیری دولت جدید راهی در حرکت درست و سنجیده و در عین حال مدیریت گروههای رقیب و حامی خواهد بود. اگر این شیوه به هر دلیل و مصلحتی دنبال نشود دولت جدید به جای توجه و پاسخ به نیازها و ضرورتها باید بر اساس انتظاراتی که هر آن متراکمتر و فراگیرتر میشود، عمل کند؛ انتظاراتی که از آنها حرف میزنیم را مردم و همچنین گروههای رقیب با نقدهای تند خود به وجود میآورند. این حجم از انتظارات در صورتی امکان مدیریت خواهند داشت که معیارهایی در سطوح متعدد وجود داشته باشد. به همین دلیل است که من مدعیام باید وضعیت شرایط قبل از تشکیل دولت جدید به طور دقیق و بر اساس آمار و ارقام ترسیم شود تا از انباشت انتظارات جلوگیری شود. به عبارت دیگر، با محور قراردادن شرایط سخت اقتصادی و سیاسی ناشی از سیاستهای دولت قبلی معیاری در اختیار مردم و گروههای اجتماعی قرار داده شود و از این طریق دعوت به داوری نسبت به عملکرد دولت جدید صورت گیرد. دولت جدید در نتیجه بیش از اینکه با انتظارات تراکمی و فراگیر روبهرو شود با انتظاراتی روبهرو خواهد شد که امکان دستیابی و تحقق آنها میتواند ممکن شود.
- آیا بیان وضعیت نابسامان قبل از تشکیل دولت به ناامیدی اجتماعی نمیانجامد؟
اگر برخورد با شرایط قبل درست نباشد یأس و احتمالا انتقاد فراگیر امکان زیادی دارد. معتقدم جامعه ایرانی در اثر ابهام و محرمانه قلمدادکردن امور دچار هیجان میشود تا شفافیت و آگاهی. بعضیها مردم ایران را بهطور ناثواب مورد داوری قرار دادهاند. اشاره آنها به این است که اگر به مردم آگاهی داده شود آنها را آماده حرکتهایی کردهایم درحالی که مردم ایران به دلیل سابقه و توان و روحیه فرهنگی و دینیشان در صورتی که با آنها خودمانی برخورد شود و در جریان مشکلات، مسائل و نارساییها قرار بگیرند همراهی کرده و به طور عقلانی عمل میکنند و نه هیجانی. هیجان مردم با توجه به تجربههای متعددی که درمورد آنها سراغ داریم ریشه در فضای مبهم و سوالبرانگیز نسبت به اوضاع آنها دارد. از طرف دیگر، مردم ایران بیش از برخی مدیران اجرایی از شرایط اقتصادی و سیاسی اطلاع دارند زیرا، اکثر مردم بهدلیل جهتگیریهای تجاری و اقتصادیشان درگیر سرمایهگذاری و تجارت و تولید هستند. مردم ایران هریک بهگونهای در یکی از عرصههای اقتصادی و تجاری فعال هستند. درگیری آنها یا به شکل فردی است یا به شکل خانوادگی یا سازمانی. اطلاعاتی که آنها درمورد وضعیت اقتصادی و سیاسی و اجتماعی دارند در بعضی از شرایط دقیقتر از مسئولان است. برخی مسئولان با بیان آمار و ارقام ساختهشده از واقعیتها فاصله گرفتهاند درحالی که مردمی که هم به لحاظ مالی و هم به لحاظ اجتماعی درگیر با اوضاع و احوال هستند درک دقیقتر و مستندتری از اوضاع دارند. بدین لحاظ است که بیان واقعیتها موجب ناراحتی مردم نخواهد شد بلکه موجب خواهد شد تا چندین تصمیم دقیق گرفته شود: اول اینکه به انتظار تصمیمگیری دولت در بهبود شرایط نخواهند بود. دوم اینکه دولت با کاهش فشار اجتماعی امکان بهتری در تصمیمگیری خواهد یافت. سوم اینکه مردم به مسئولیتهای متعددی که در مدیریت زندگیشان و تلاش در گذر از شرایط بحرانی وجود دارد، توجه خواهند کرد و چهارم اینکه کمتر تلاش خواهد شد تا انتظارات جدیدی طرح و فضای هیجانی شکل بگیرد.
آرمان – محمدجواد صابری