ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

آشنایی با هفت باور غلط در مورد پایداری شرکتی

شهروندان:
کنث آمیشی معتقد است باورهای غلطی در مورد پایداری شکل گرفته است که اگر به آنها پرداخته نشود مانعی بر سر راه پیشرفت آن ایجاد خواهند کرد.

پایداری شرکتیپایداری تلاشی است در جهت کم کردن از آثار و تبعات منفی. در غیر اینصورت، آنچه ما سود و نفع می دانیم شاید در واقع فرصت زندگی از دست رفته یک کودک معدنکار در کنگو باشد.

از میان رهبران کسب و کاری که در مطالعه مدیران عامل UN Global Compact در مورد پایداری شرکتی مورد نظرسنجی قرار گرفتند، ۷۶ درصد معتقد بودند گنجاندن پایداری در هسته کسب و کار شرکت موجب رشد درآمدها شده و فرصت های جدیدی خلق خواهد کرد». البته دیگر یافته های این مطالعه نشان می دهد که بسیاری از رهبران کسب و کارها فکر می کنند «شرکت شان را تا حد امکان دیگر ساخته اند» و خیلی از آنها «در مورد این که پرداختن به چالش های پایداری جهانی برای موفقیت کسب و کار آنها ضروری است دچار تردید شده اند».

این یافته ها همانقدر که واقعی هستند، به تقویت باورهای غلطی که حول موضوع پایداری وجود دارد نیز دامن می زنند.

۱٫ پایداری یعنی انجام خدمت اضافی برای جامعه

هر کسب و کاری آثار و تبعات مثبت و منفی از خود بر جا می گذارد. بعضی از این آثار اجتماعی، زیست محیطی و اقتصادی هستند. تعهد به پایداری به منزله تلاش برای کاهش آثار منفی و تقویت آثار مثبت است. این در بطن عدالت اجتماعی است و نباید یک خدمت اضافی تلقی شود.

۲٫ استراتژی تعیین کننده پایداری است

اغلب می شنویم شرکت ها ادعا می کنند پایداری را در استراتژی های خود گنجانده اند. هرچند، این نشان می دهد آنها پایداری را تنها یک موضوع فرعی نمی دانند، این نگاه غلط را نیز پدید می آورند که پایداری چیزی متفاوت از استراتژی است و این حقیقت را نادیده می گیرد که پایداری یک ضرورت است (نه لزوما یک انتخاب استراتژیک). پایداری ذهنیتی است که باید استراتژی را به پیش براند.

۳٫ پایداری همان سودآوری است

در نظر گرفتن تعهد به پایداری به عنوان یک انتخاب استراتژیک این باور غلط را تقویت می کند که پایداری باید سودآور باشد. اگر پایداری را تعهد شرکت ها به کاهش آثار منفی و افزایش آثار مثبت خود بدانیم، بدیهی است که تعهد به پایداری به خودی خود به سودآوری منجر نمی شود.

۴٫ هر شرکتی می تواند پایدار باشد

این دیدگاه وجود دارد که هر کسب و کار قانونی می تواند پایدار باشد. این باور غلط یا این فکر تقویت می شود که هر کسب و کاری که کار خوب انجام می دهد و وضعیت مالی خوبی دارد پایدار است. یک نمونه بارز شرکت های نفت و گاز هستند و همینطور شرکت های دخانیات و قمار. هرچند این شرکت ها قانونی هستند، اما محصولات و خدمات آنها می تواند کاملا ناپایدار باشد (به این معنی که آثار منفی آنها بر جامعه ممکن است بر آثار مثبت آنها سنگینی کند). از این لحاظ، هر چقدر هم این شرکتها تلاش کنند پایداری را در استراتژی های خود بگنجانند، موفق نخواهند شد زیرا محصولات و خدمات آنها تغییری نمی کند.

۵٫ تعهد به پایداری بستگی به شرایط دارد

اغلب گفته می شود که رویه های پایداری در صنایع و کشورهای مختلف متفاوت است. این درست که بعضی مکان ها و شرایط برای اقدامات مربوط به پایداری مستعدتر است. برای مثال، برخی مدعی هستند که نهادهای قوی (نظیر بازارها، دولت ها، جامعه مدنی و قوانین) در کشورهای OECD موجب تسهیل پایداری می شوند و در مقابل خیلی از کشورهای در حال توسعه نهادهای بسیار ضعیفی دارند، اما پایداری را نباید به شرایط وابسته بدانیم. تلاش برای کاهش آثار منفی و تقویت آثار مثبت اهدافی ثابت هستند.

۶٫ پایداری یک مقصد است

اغلب گرفتار این دام می شویم که فکر کنیم تعهد به پایداری یک نقطه ثابت است – چیزی که هر چند وقت یک بار بسته به دیدگاه شرکت در یک زمان خاص مورد بررسی قرار می گیرد. در حقیقت، تعهد به پایداری را باید شیوه زندگی خود بدانیم. برای مثال، هر چقدر هم که سوخت زیستی از سوخت فسیلی بهتر باشد، زمانی که بیش از حد در تولید مواد غذایی مورد استفاده قرار گرفته و اکوسیستم را به خطر اندازد ناپایدار خواهد شد.

۷٫ پایداری مد زودگذر است

بعضی ها پایداری را با مفاهیمی نظیر مدیریت کیفی کل مقایسه می کنند و آن را رویه ای زودگذر می دانند. درست است که مفاهیم زیادی، نظیر مسئولیت اجتماعی شرکتی، خلق ارزش مشترک، کف هرم و غیره، رواج یافته اند و این چیز خوبی نیست، ولی همه آنها یک نقطه اشتراک دارند و آن کاهش آثار منفی و تقویت آثار مثبت است. اگر این را مد بدانیم دچار باور غلط شده ایم. تا زمانی که عدالت اقتصادی موضوع نظام سرمایه داری معاصر است، پایداری نیز موضوعی مرتبط باقی خواهد ماند.

مرکز ترویج حاکمیت و مسئولیت شرکتی