طنز تلخ آماری
شهروندان – ناهید خداکرمی*:
این روزها با شگفتی مصاحبههایی عجیب و اظهارنظرهای غیرکارشناسی که همراه با ارایه آمار و ارقام غیرمستند هستند، زیاد میشنویم.
گویا اطلاعات غلطدادن و آمارهای خودساخته با جهش ژنتیکی در طی هشتسال و اندی به افراد بسیاری منتقل شده و شاید هم یک بیماری مسری بوده که چون واکسنی ندارد یا اگر هم دارد نتوانستیم با آن جامعه را واکسینه کنیم همچنان در حال گسترش است و از همه بدتر برخی گزارشگران رسانهای نیز گویا در مدرسه روزنامهنگاری یاد نگرفتهاند که برای دریافت خبر صحیح باید به کجا مراجعه کنند و چه عدد و رقمی قابل انتشار است.
به عنوان مثال خبرنگاری برای تنظیم گزارشی در مورد بیماریهای قلبی به رییس بیمارستان بیماریهای عفونی مراجعه میکند و ایشان هم خیلی راحت شروع به ارایه گزارش میکند که بله «ایکس» درصد کودکان ایرانی بیماری قلبی دارند، گزارشگری برای گزارش مربوط به وضعیت اعتیاد سراغ مدیرعامل شرکت تولید داروهای ضداعتیاد میرود و ایشان با اعتمادبهنفس اعلام میکند «بیش از ۸۰میلیوننفر معتادند» و خبرنگار که با تعجب میپرسد جمعیت ایران که ۷۶میلیوننفر است! میگوید بچههای نسل آینده را نیز شمردهام و ایشان قانع شده و خبر را منتشر میکند.
منشی مرکز نازایی که خوب قاعدتا با جماعت نابارور سر و کار دارد اعلام میکند «ناباروری در ایران بیداد میکند و بیش از سایر کشورهای جهان است و عددی قابل باور نیز ارایه میدهد» و رسانهها هم با توجه به اینکه خبرهای زادوولد مد روز است، شروع به پوشش خبری گسترده میکنند.
خبرنگار سایت وزین خبری «ایگرگ» از جلو بیمارستان فارابی در حال ردشدن است که کودکی با آبمروارید مادرزادی را در آغوش مادر میبیند و عصر همان روز خبر داغی مبنی بر شیوع آبمروارید در کودکان ایرانی در صدر اخبار بخش سلامت اغلب رسانههای داخلی و خارجی قرار میگیرد، روانشناسی هم اعلام میکند بیش از نیمی از زنان کشور افسردگی دارند، متخصص جراحی بینیهای مصنوعی هم اظهار کردهاند که ۷۰درصد پسران ایرانی دماغشان قوز دارد و باید بینی مصنوعی بکارند یا گلایه میکنند که چرا این بینیهای پلاستیکی زودتر وارد بازار تجهیزات پزشکی نمیشود وگرنه کشور با بحران کمبود دستگاههای امآرآی مواجه میشود.
همکار متخصص انجمن – «میم. الف»- نیز فیلسوفانه از زگیل تناسلی میگوید. اینکه این زگیل از ایدز هم خطرناکتر است و چرا واکسنش را وارد نمیکنند. همسایه کلینیک سرطانشناسی که همه بیمارانش قاعدتا سرطان دارند و از صبح از پشت پنجره رفتوآمد بیماران را تماشا میکند با هیجان اعلام میکند که سرطان در ایران بیداد میکند. بخصوص خانمهای زیر ۴۰سال که همهشان سرطان پستان و رحم گرفتهاند.
دلیلش هم این است که پارسال روزی یک مریض سرطانی زیر ۴۰سال به کلینیک میآمد ولی امسال روزی سهنفر را میبینم، از همه بدتر یک کارمند اتاق عمل در یک مصاحبه با یکی از خبرنگاران باشگاه خ.ج خبری محرمانه را لو میدهد مبنی بر اینکه اکثر مردم ایران عملی شدهاند و روزی ۳۰-۲۰نفر دارند عمل میشوند. خلاصه بلبشویی برپاست که مپرس! حالا اگر این وسط یک نفر هم بیاید و بپرسد منشا این اطلاعات کجاست یا نتیجه کدام پژوهش است؟
کسی پاسخگو نیست تازه ممکن است خیلی با اعتمادبهنفس بگویند وزارت بهداشت یا وزارت کشور اعلام کرده است، گاهی هم اگر خبرنگار باهوشی باشد متوجه میشود یک کمپانی تجهیزات پزشکی یا آزمایشگاه منشا این آمار و ارقام است و مصاحبهشونده هم درصد ناچیزی سهام دارد یا رانتی، ارزی، طلایی در راه است.
از طرفی گاهی هم که یک شیر پاکخوردهای پیدا میشود و یکعدد و رقم درست مبتنی بر شواهد و آمارهای رسمی کشور را در یک نشست تخصصی با ذکر منبع اعلام میکند، همکار جناح مقابلش فوری شروع میکند به گفتن وامصیبتا و اینکه «خیر! ایشان میخواهد سیاهنمایی کند. خلاصه بلبشویی در زمینه منبع خبر و آمار و ارقام برپاست که مگو! در این میان زاهدی نشسته بر سجاده آه میکشد و زیر لب زمزمه میکند خدایا هرگز مخواه که این بنده حقیرت به بیماری «من فکر میکنم که همهچیز میدانم، پس درست میگویم» مبتلا شود. خدایا عملکرد مبتنی بر شواهد علمی را برایم نهادینه کن، یاریم کن تا قبل از اعلام هر آمار و ارقامی ابتدا منبع و صحت و سقم آن را جویا شوم.
خدایا شهامتی مرا عطا فرما که اگر با سوال یا مطلبی بیربط به حوزه تخصصی خود روبهرو شدم بدون ملاحظه اعلام کنم من نمیدانم. پروردگارا هر روز مرا یادآور که قانون، قضاوت، طبابت، برنامهریزی، اجرا، آمار و ارقام هیچکدام مدل لباس نیستند که منطبق با سلیقه من باشد. ای آفریدگار یکتا کمک کن تا فراموش نکنم که مردم ایران باهوشتر از آنند که من فکر میکنم.
*رییس انجمن علمی مامایی ایران
شرق