ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

شهری که زندگی ندارد

شهروندان:
آلودگی هوای شهر تهران به حدی رسیده که دیگر از هر جای شهر، از هنرمندان تا سیاستمداران بنای اعتراض گذاشته اند. همه از این می‌گویند که تهران دیگر شهری برای زندگی نیست. آنان می‌گویند تهران دارد به شهری تبدیل می‌شود که زندگی‌ها را می‌ستاند، به جای آنکه به ساکنان و شهروندانش زندگی بدهد.

آلودگی هوای تهرانباوجود این، کسی را یارای آن نیست که از این شهر دل بکند. گویی در این شهر آلوده وسوسه‌ای نهفته است، وسوسه‌ای برای ماندن و نرفتن. وسوسه‌ای که در آن انسان ایرانی، هرچه هست را می‌پذیرد و نسبت به وضع موجود اعتراضی نمی‌کند. گویی او از یاد برده‌است که هوای پاک و سالم، حق اوست و آلودگی هوا، بیش از آنکه حق او را ضایع می‌کند، زندگی او را نیز کوتاه‌تر می‌کند.

این یعنی همه وسوسه‌های دیگر او برای بهره‌مندی از زندگی نیز باد هوا می‌شود. اما به‌راستی چرا شهروندان تهرانی درباره این همه آلودگی سکوت کرده‌اند؟ آیا این نمی‌تواند نشانه‌ای از این باشد که این شهروندان به نقش خود در بروز این همه آلودگی آگاهی دارند؟ آیا غیر از این است که آنان می‌دانند خودروهای آنان سهم زیادی در این آلودگی‌ها، در هوای این شهر تیره دارد؟ اکنون آلودگی هوای تهران به یک معضل ملی تبدیل شده است، به این دلیل است که زندگی نزدیک به ۱۰ درصد جمعیت کشور را تحت تاثیر قرار داده است.

از اعضای شورای شهر تا کارشناسان محیط زیست بر این نکته اذعان دارند که علاوه‌بر تردد خودروهای شخصی، نوع بنزین مصرفی نیز در این باره بی تاثیر نیست. زیرا بنزین خودروها اکنون نه از پالایشگاه‌ها که از مجتمع‌های پتروشیمی می‌آید. در دولت گذشته، استفاده از این نوع بنزین را تقصیر دولت می‌دانستند و سکوت دولت در این باره را دلیل این مدعا. اما اکنون روشن شده است که به دلیل تحریم‌های موجود، استفاده از این نوع سوخت‌های مایع پتروشیمی که حتی اسم بنزین را نمی‌توان بر آن اطلاق کرد، اجتناب‌‌ناپذیر است.

اکنون که همه این مشکلات را می‌دانیم، چه باید بکنیم؟ آیا مانند آنچه اکنون همه می‌گویند، این بار نیز دولت باید دست به کار شود و ید بیضای خود را از عصا بیرون آورد و کاری بکند، کارستان؟ آیا باز هم منتظر دولت باید باشیم تا با کمک اعتبارات نفتی، گره از کار فروبسته آلودگی هوای شهر تهران بگشاید؟ به نظر می‌رسد اینکه این مشکل حل نشده را باید در این نکته جست‌وجو کرد که آلودگی هوای شهر تهران، هنوز به یک مسئله عمومی تبدیل نشده است. به عبارت دیگر، هنوز عموم مردم تهران نمی‌خواهند نقش و سهم خود را در آن بپذیرند و مانند هر روند و مشکل ساختاری دیگر، انگشت اشاره را به سمت دولت نشانه گرفته و از آن استمداد می‌جویند.

این درحالی است که این مشکل نه‌تنها یک راه حل کلی ندارد و این دولت نیست که بتواند به تنهایی از عهده آن برآید، بلکه این معضل در صورتی حل می‌شود که همگان به مسئله بودن آن وقوف داشته باشند. پس از آن، ضروری است که هر کس نقش خود را در این باره بپذیرد. مسئله عمومی، راه حل عمومی نیز دارد. این راه‌حل تنها در صورتی کارساز خواهد بود که اجماع عمومی را نیز با خود داشته باشد.

اکنون که در همین وضع آلودگی هوا، شهروندان صاحب خودرو حاضر نیستند از سامانه‌های حمل‌ونقل عمومی استفاده کنند، گفتن اینکه هوای تهران آلوده است، بیشتر به یک شوخی شبیه است. به‌عبارت دقیق‌تر، این که شهر تهران زندگی ندارد، ناشی از این است که هر یک از ما، فقط زندگی خود را می‌خواهیم و می‌جوییم و از این واقعیت غافل می‌شویم که زندگی بهتر، در گرو این است که زندگی دیگران نیز تامین شود.

اکنون، چه شهروندان، چه دولت و چه شهرداری، هر یک برآن هستند که گلیم خود را از آب شهر تهران بیرون بکشند و حظ و سود خود را ببرند. ما اغلب از این واقعیت غافل هستیم که از ماست که برماست و آنچه برای خود می‌پسندیم، باید برای دیگران نیز بپسندیم. تنها در این صورت است که تهران به شهری برای زندگی و شهری برای همه تبدیل خواهد شد.

 حامد محمدی

قانون

برچسب‌ها : , ,