ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

آقای شهردار، تهران «جنوب» هم دارد!

شهروندان – مهری محبی (مهرسا)*:
پنچ سال پیاپی هفته‌ای دو بار از میدان آقانور گذر می‌کردم؛ از تهران تا سمنان. داستان‌های میدان آقا نور و نابسامانی‌های دیداری، گفتاری و شنیداری‌اش یکسو، داستان همیشگی آسمان خاکستری‌اش هم از سوی دیگر! نیم ساعتی که می رفتی، کارخانه سیمان تهران بود و واحدهای مسکونی در گوشه شمالی بزرگراه.

مهری محبّیهمیشه برایم پرسش بود فاصله ی استاندارد تعریف شده برای اینگونه صنایع از کاربری های حساس شهری چرا در مملکت من معنای خاصی ندارد. موضوع دردناک این بود که در طی این چند سال مدام واحدهای مسکونی نوقد علم می کرىند. البته این روزها لبخند بر لبان مردمان محجوب این منطقه نشسته است که ماه پیش گویا بالاخره بخشی از کارخانه ی سیمان تهران بسته شد. جز این، تاریخ تاسیس سیمان تهران نشان می دهد که گویا نابخردی در سال هایی نه چندان دور رخ داده است؛ درست وقتی که فهمیدیم تهران هیچ محدوده ای ندارد و ساخت و ساز در این کلانشهر و حومه اش نیاز به هیچ مجوزی ندارد و اصولا هیچ نهادی هم قرار نیست وجب به وجب این کلانشهر و حومه را زیر نظر بگیرد.

در نظر گرفتن کاربری های حساس شهری گویا در توسعه ی واحدهای صنعتی یا گسترش شهری در موارد بسیاری از نظر دور مانده است. در بیشتر کشورهای دنیا کاربری هایی چون مسکونی، خدماتی (بیمارستان ها)، آموزشی (دانشگاه ها)، عمومی (بوستان ها) و مواردی بسیار دیگر در زمره کاربری های حساس شهری تعریف می شوند. اما گسترش بیست سال گذشته به ویژه در منطقه ی جنوبی تهران به گونه ای رخ داده است که حتی این کاربری های حساس در تعامل مستقیم با واحدهای تولیدی خطرناک قرار گرفته اند. بسیاری از واحدهای تولیدی که اکنون در شهر تهران قرار دارند در زمان ساخت در محدوده ای خارج از شهر جای گرفته بودند. در مواردی حتی شعاع ایمنی مورد نظر برای واحدهای تولیدی خطرناک صنعتی رعایت شده بود، اما رویه و روند نادرست گسترش شهر تهران، کار را به جایی که امروز می بینیم رسانده است.

این تنها تهران نیست که با درد آلایندگیکارخانه های همجوار روبرو است، کافی ست جستجویی کوتاه در فضای مجازی بفرمایید تا دریابید که در گُله گُله ی این مملکت مردم از درد صنعتی که نمی داند چگونه باید با سلامت همراه شود، می نالند. جالب این است که مقوله ی محیط زیست دربرخیشهرک های صنعتی در کاشتن درختان و تصفیه فاضلاب و ازین دست اقدامات خلاصه می شود! در تهران امادر مواردی هم این شهرک ها یا کارخانه ها به جهت فاصله کم از کاربری های حساس شهری، گویا بخشی از خود شهر هستند که کارخانه سیمان ری یکی ازهمین شاهکارهاست. ماجرای کارخانه سیمان ری فقط به تهدید تندرستی مردم و تبدیل فضاهای عمومی به فضاهای کشتار جمعی پایان نمی یابد، این یکی دارد تیشه به ریشه داشته های فرهنگیمانمی زند:ماجرای سیمان ری با بقعه بی بی شهربانو. اینکه هنوز هیچ اقدام درخوری در این باره انجام نپذیرفته است جای پرسش دارد! هشدار مرحوم استاد آیت الله زاده شیرازی را همه خوب به یاد داریم و از آن روز بیش از بیست سال می گذرد.

جالب اینکه با اینهمه درد، و اینکه نفس مردم در این بخش تهران کلا تنگ بالا میاید، فرقی هم نمی کند زمستان باشد یا خرماپزان، شهرداری تهران پیگیر زدن کلنگ پروژه ای دیگر است از جنس دو طبقه کردن بزرگراهی در جنوب تهران!؟ دوستان شهرداری تهران ببینند کشورهایی که خود صاحبان خودرو هستند و این نوآوری متعلق به آنهاست، چگونه با شهرسازی شان برخورد می کنند. بیست سال و اندی است توسعه ی هوشمند به صورتی مداوم و دنباله دار در کشورهای بزرگ دنیا در حال پیگیری ست، در این شرایط عجیب نیست که ما هنوز داریم سرمشق های چهل سال پیش را دنبال می کنیم؟!

بودجه هنگفت گسترش بزرگراه ها و عدم تخصیص بودجه به گسترش حمل و نقل سبز جرم بزرگی ست که شهرداری تهران هر سال در حال ارتکاب آن است و دستاوردش چیزی نیست جز نابسامان تر شدن وضعیت زیست محیطی تهران، وایجاد مشکلات اجتماعی بسیار. اینکه بزرگواران در شهرداری داد پذیرفتن مسوولیت زیست محیطی تهران را دارند، کافی نیست وقتی عملکردشان حکایتگر داستانی دیگر است. شهر، فرهنگ استفاده از خود را به کاربر القا می کند؛ به سادگی می شد و می شود با پرداختن به گسترشحمل و نقل سبز و جدی گرفتن مقوله ی ایجاد پیوستگی در زیرساخت های سبز شهر تهران، پر تحرکی، شادابی اجتماعی و سلامت روانی را به شهروندان هدیه کنیم. اینکه امروز نه تنها تندرستی از مردمان تهران فاصله گرفته است بلکه روان درست و ساز هم چیزی کمیاب است، سوغات من و شمای دست اندرکار شهرسازی است. آقای شهردار! شاید با تجدید نظر درباره ی بزرگراه بعثت گامی برای جبران همه ی گُل های خورده ی مردم تهران، به ویژه ی مردم نجیب جنوب تهران بردارید.

* عضو هیات موسس کارزار دیدبان شهر – دانشگاه سین سیناتی، اوهایو