ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

راه نجات تهران

شهروندان – سهراب مشهودی*:
واقعا همانطور که طرح جامع اول تهران پیش‌بینی کرده بود، ظرف طبیعی تهران بیش از 5/5میلیون‌نفر ظرفیت نداشت. بیش از 300روز آلودگی‌ با چند هزارنفر کشته به‌علت بیماری‌های قلبی و ریوی، به‌طور متوسط کاهش عمر پنج‌ساله تهرانی‌ها، بیش از هفت‌درصد تلف‌شدن نیروی کار در ترافیک و ده‌ها مشکل دیگر نتیجه عبور از ظرفیت این ظرف است.

سهراب مشهودیچرا ۲۶درصد ارزش افزوده کشور در تهران تولید می‌شود، ۲۴درصد شاغلان بخش عمومی در آن ساکنند، ۴۰درصد صنایع کشور آنجا مستقرند و ۳۹درصد خدمات در این شهر عرضه می‌شود. از آنجا که پایه اصلی برنامه‌ریزی کشور بر بخش‌های مختلف مثل آموزش، درمان، صنایع و… و وزارتخانه‌های مرتبط با آن قرار دارد، برنامه‌های میان‌بخشی و فرابخشی در کشور جایی ندارند (حداکثر جای اندکی دارند) و به همین علت سه بار تهیه «طرح آمایش سرزمین» در مرحله تصویب ناکام می‌ماند.

طرح «کالبدی ملی» محلی از اعراب ندارد، طرح‌های شهرستان (و ناحیه) که برای پاسخگویی به توسعه و عمران باید بازوی فنی نهاد مربوطه یعنی کمیسیون ماده ۱۳ (سپس نهادهای جایگزین آن) می‌شد، با وجود تهیه برای اغلب شهرستان‌ها و نواحی کشور، تقریبا مورد استفاده قرار نمی‌گیرد.

بررسی عملکرد این نهادها نشان می‌دهد در تمام موارد، موضوع به‌جای بهره‌وری از طرح ناحیه (شهرستان) منوط به تایید یکی، دو بخش مثل جهاد کشاورزی، صنایع و… می‌شود و حتی اشاره‌ای هم به این طرح‌های مصوب نمی‌شود. به همین علت ۱۱وزیری که طرح‌های جامع شهری را بررسی کرده و به تصویب می‌رسانند، در بازگشت به وزارتخانه‌های خود، حتی یک خط دستور برای تحقق آنها به بخش خود نمی‌دهند.

در نتیجه نه‌تنها ادارات آنها در شهرها خود را مسوول تحقق طرح‌ها در بخش خود نمی‌دانند بلکه حتی نامه‌هایی به صاحبان اراضی (که زمین آنها برای بخش مربوطه درنظر گرفته شده) می‌دهند که مبنی بر عدم نیاز آن بخش به زمین یاد شده است. بنابراین تا «برنامه‌ریزی بخشی» اساس برنامه‌ریزی کشور را تشکیل می‌دهد، نمی‌توان به توسعه متعادل سرزمین، که بتواند به تدریج بخش‌هایی از بار تهران را به شهرهای دیگر منتقل کند، امید بست (لااقل در میان‌مدت امیدوار بود).

نمی‌توان انتظار داشت تمرکززدایی از تهران از بخش‌های دیگر صورت پذیرد، همانطور که انواع اقدامات صورت‌گرفته، مثل به ۱۲۰کیلومتری بردن صنایع، تمرکززدایی، بیرون بردن برخی از ادارات از تهران و… موثر واقع نشده‌اند. اگر علت «گران‌سری تهران» از بخشی بودن برنامه‌ریزی کشور و دولت به شدت متمرکز حاصل اینگونه برنامه‌ریزی و درآمدهای نفتی نشأت می‌گیرد، راه‌حل نیز در همین جا نهفته است. برای نجات تهران (از طریق سبک‌کردن بخشی از بار آن)، مرکز سیاسی و اداری کشور را باید هدف قرار داد.

کاسته‌شدن بار تهران برای نجات پایتخت نیست، برای نجات تهران است. کاسته شدن بار تهران یا لااقل عدم افزایش رشد سالانه آن، به‌شدت فعلی کمک می‌کند که بتوان به‌تدریج به مشکلات آن فایق آمد و لااقل در میان‌مدت آن را به شهری قابل‌سکونت بدل کرد. همانطور که استانبول با کاهش رشدش از ۱۴/۵۸درصد در سال ۱۹۸۵ به ۱۴/۲درصد در سال ۲۰۰۰ (یعنی ۱۵ سال) توانست از یکی از آلوده‌ترین و پرترافیک‌ترین شهرهای دنیا، به شهری در خور نام «پایتخت فرهنگی اروپا» و پر از جاذبه‌های گردشگری بدل شود.

کراچی اگر همچنان به رشد ۳۸/۹ درصدی سال ۱۹۵۱ ادامه می‌داد و آن را در ۲۰۰۸ به سه‌درصد نمی‌رساند، حتما حالا یکی از غیرقابل سکونت‌ترین شهرهای دنیا بود، ریودوژانیرو هم با کاهش رشد از ۲۸/۳ در ۱۹۶۰ به کمتر از نیم ‌درصد در سال ۱۹۹۱ شهری جاذب شده است. در همایشی که در موزه امام علی (در دوم بهمن ۹۲) برگزار شده یکی از اعضای میزگرد سوال کرد، علت اصلی تغییر پایتخت چیست؟ به‌طور قطع باید گفت«نجات تهران»، که متأسفانه بسیاری از مخالفان انتقال مرکزیت سیاسی از تهران، خیال می‌کنند، این امر به انهدام تهران می‌انجامد و شاید هم ته ذهنشان آن را مشابه تخلیه تهران می‌دانند.

هزینه‌های جابه‌جایی تهران

بسیاری از مخالفان هزینه‌های جابه‌جایی را سرسام‌آور دانسته و به همین علت جابه‌جایی را غیرممکن می‌دانند. در همین همایش یکی از شرکت‌کنندگان هزینه آن را معادل ۱۵سال بودجه عمرانی کشور برآورد کرد که احتمالا (به‌معنای واقعی) اگر تهران را بخواهیم برداریم و جای دیگر بگذاریم یا حتی قرار باشد یک شهر ۱۰میلیونی جایگزین آن کنیم شاید همین قدر هزینه داشته باشد وگرنه احداث یک شهر ۵۰۰ هزارنفری (اگر قرار به احداث باشد و شهر موجودی برای جابه‌جایی مرکزیت سیاسی – اداری موردنظر واقع نشود) برای کشور عدد کوچکی است به دلایل زیر:

۱- در فاصله سال‌های ۸۵-۱۳۷۵ تعداد شهرهای کشور از۶۱۲ شهر به ۱۰۱۲ شهر رسیده است. در این فاصله به‌طور متوسط هر سال یک‌میلیون‌و۱۸۸هزارنفر بر جمعیت شهری کشور اضافه شده است. این روند در فاصله پنج ساله ۹۰-۱۳۸۵ نیز ادامه داشته است. تعداد شهرهای کشور در این دوره به ۱۳۳۱ رسیده و متوسط سالانه جمعیت اضافه شده بر جمعیت شهری یک‌میلیون‌و۸۰هزارنفر بوده است. به عبارت دیگر سالانه ۲/۲ برابر جمعیت یک شهر ۵۰۰ هزارنفری بر جمعیت شهری افزوده شده است.

۲- در چند سال گذشته فقط یک‌میلیون‌و۲۰۰هزار مسکن مهر احداث شد، یعنی تامین مکان سکونت برای حدود پنج‌میلیون‌نفر که ۱۰ برابر یک پایتخت جدید است.

۳- بخش اعظم قیمت ساختمان‌ها قیمت زمین است که در تهران هفت تا ۱۳برابر قیمت بناست؛ یعنی با فروش هر وزارتخانه در تهران می‌توان پنج‌ تا هفت برابر آن (با گران‌ترین هزینه آماده‌سازی زمین) در یک شهر جدید زمین خرید و بنا ساخت یا در یک شهر موجود سه تا پنج‌برابر آن بنا خرید.

*کارشناس مسکن و شهرسازی

شرق

برچسب‌ها : , , ,