ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

رفتارشناسی شادی جمعی

حسین باهر – جامعه‌شناس و رفتار‌شناس:
واکنش‌های رخ‌داده پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست‌جمهوری و راهیابی تیم‌ملی فوتبال به جام‌جهانی در سطح شهرها به‌ویژه تهران، اگرچه فضایی را ایجاد کرد تا مردم به ابراز شادمانی بپردازند اما نگاهی به رفتارشناسی جامعه نشان می‌دهد که کمتر دارای عناصر معمول شادی و درواقع، نوعی «فرافکنی هیجانات فشرده‌شده منفی» است که به‌صورت مثبت، امکان بروز و ظهور یافته است.

شادی جمعیاین یعنی این جوانان در سنوات گذشته به دلیل مشکلاتی که با آن مواجه بودند، اکنون فرصتی یافته‌اند که مسایل فشرده‌شده را فرافکنی کنند و رفتاری برون‌گرایانه را در پیش بگیرند. در این چند شب، در کنار شادی آرام و مبادی آداب اجتماعی توسط بخش‌هایی از مردم، نوعی افراطی‌گری در میان به‌ویژه نوجوانان و جوانان دیده شده که البته به‌طور کامل در آن مقصر نیستند.

در این خصوص باید تاکید شود که هر کاری، آدابی دارد و بعضا نیازمند هنرآموزی است. شادی‌کردن، هنر می‌خواهد، مانند هنر خوب‌گوش‌دادن، خوب‌زیستن، خوب‌تفریح‌کردن و… این در حالی است که جوانان ما محلی برای تمرین شادمانی ندارند و دلیل آن هم روشن است. چون فرصت و مجالی برای آن پدید نیامده است و جشن‌های ملی به مفهوم تجمعات در مکان‌های مشخصی در شهرها و انجام رفتارهای جمعی، کمتر وجود داشته است.

با وجود داشتن مناسبت‌های زیاد در تقویم ملی، جای تمرین‌های پراکنده گروه‌های مختلف اجتماعی برای دستیابی به فرهنگ شادی جمعی، خالی است. درواقع هنوز این گزاره، پذیرفته نشده که خودمان خوشحال باشیم بدون اینکه این خوشحالی باعث بدحالی دیگران شود، معابر عمومی امکان تردد نداشته باشد و مشکلاتی از این دست در سطح شهرها پدید آید.

نگارنده پیشنهاد کرده بود که برای این شادی، گروه‌های مردمی مورد اقبال مردم، اعلام کنند که در چند نقطه از تهران، مراسم متنوعی را تدارک دیده‌اند یا در مجموعه آزادی، جشن بزرگی برپا شود. به دلیل نامناسب‌بودن ساعت آن و عدم امکان ارتباط‌گیری با متن جامعه توسط گروه‌های واسط، جشن روز گذشته آزادی، قابل مقایسه با حضور مردم در سطح خیابان‌ها در شب قبل از آن نبود.

رفتار جوانان شبیه پاندول ساعت است. وقتی به یک سو فشرده شود و در برخی مناسبت‌ها ناگهان رها، با سرعت به سمت دیگر می‌رود و در وسط در حالت تعادل نمی‌ایستد. باید مانند کشورهای پیشرفته، مکان‌های خاصی برای جشن‌های ملی در نظر گرفته شود که مردم آنها را می‌شناسند و گروه‌ها و چهره‌های مردمی مانند گروه‌های اجتماعی، هنرمندان، پیشکسوتان ورزش و… مردم را به این مکان‌ها دعوت کنند و برای آنها برنامه داشته باشند. معتقدم هرچه دخالت دولت کمتر باشد، بهتر است و به سیاستگذاری اکتفا کند. فرهنگسراها، خانه هنرمندان و مکان‌هایی از این دست می‌تواند محل آموزش نوع شادی جمعی، آموختن سرودهای جمعی ملی و مناسبتی باشد.

اینکه به تمدن باسابقه ایران اشاره می‌شود، اتفاق درستی است و برای همه ایرانیان مایه مباهات؛ اما فراموش نکنیم که باید به فکر آینده بود و در گذشته متوقف نماند. درعین‌حال فاکتورهایی چون رفاه اجتماعی، توزیع مناسب ثروت و آموزش‌های همگانی در شکل‌دهی به رفتار جمعی ما، موثر هستند. تشکل‌های مردم‌نهاد می‌توانند در این حوزه اثر‌گذار باشند.

برچسب‌ها :