دیار فراموش شده؟!
شهروندان – عبدالله سهرابی*:
ملت ایران از آغاز نظام جمهوری اسلامی تاکنون به ترتیب چهار دوره؛ جنگ، سازندگی، اصلاحات و بنیادگرایی را سپری کرده است. آثار و تبعات این دورهها در استانهای غربی کشور به دلیل ارتباط همهجانبه با جنگ هشتساله وعواقب بعدی آن به مراتب بیش از سایر مناطق مجسم و قابل مشاهده است.
دربخش امور زیربنایی و عمرانی و اقتصادی به دلیل ماهیت فیزیکی عملکردها و وجود شاخصها و پارامترهای قابل اندازهگیری بیش از دیگر بخشها ملموس و مجسم است.
آن زمان که استانهای برخوردار مرکزی و دور ازمیادین جنگی با دلار دولتی هفت تومانی سرمایهگذاری میکردند و تکنولوژی و ماشینآلات خطوط تولید را وارد میکردند استانهای مرزی و کردنشین درگیر در جنگ، اندک سرمایهها و زیربناهای خود را زیر حملات و بمبارانهای بیرحمانه رژیم بعث عراق از دست دادند. تحقیقا در این مسیرمناطقی مانند شهرستان مریوان به دلیل مرزی و عملیاتی بودن بیش از سایر مناطق متحمل ضرر و زیان جانی و مالی شده است.
بنابراین بیمناسبت نیست به بهانه آغاز سال جدید اختصاصا دیار فراموش شدهیی را در بخش مرکزی مریوان ودر شهرستانی که به یمن جاذبههای توریستی و تجاری به بهشت گم شده ایران معروف شده است ودر مقایسه با دیگر مناطق از محرومیت بیشتری رنج میبرد بهطور مستند و مستدل معرفی کنیم تا شاید بیان معضلات و نیازهای اولیه آنان وجدانهای خفته مدیران اجرایی را از خواب غفلت و مستی قدرت و پست و مقام بیدار کند.
سخن از دهستان کوماسی در بخش مرکزی مریوان است؛ تا برای مدیران بومی و محلی فاقد مدیریت و برنامهریزی تذکر و یادآوری و برای مدیران مهاجر و غیربومی ناآشنا به منطقه بهخصوص در سطح استان کارآموزی و نوآموزی باشد.
دهستان کوماسی مشتمل بر ۲۰ روستا با مرکزیت روستای پیرخضران است. با صرف نظر از نیازها و خواستههای معوق و اجرانشده آنان در این مقوله صرفا محور اصلی و ارتباطی مشترک این روستاها مورد بحث است. جادهیی خاکی و در نوع خود بدترین که اکنون در غیاب مسوولان و دستگاههای اجرایی توسط صدیق حقی پیرمرد ۶۷ ساله مقیم روستای هنگه ژاله (یکی از روستاهای دهستان کوماسی) البته بدون ماشینآلات سبک و سنگین بلکه فقط با امکانات شخصی خود که یک بیل و یک فرغون است و آنگونه که عکسهای تهیه شده توسط عکاس هنرمند و خوش ذوق و دلسوز همین منطقه، بهمن شهبازی به وضوح نشان میدهند در دست مرمت و بازسازی است. نگارنده این مطلب که خود متعلق به این دهستان و متولد و پرورش یافته روستای پیرخضران هستم و البته با رای پاک و حمایت جوانمردانه همین مردم با شعار رفع تبعیض و اجرای عدالت راهی مجلس ششم شدم.
وقتی در پنجم و ششم فروردین سال جاری در مسیر رفت و برگشت پیرخضران با چشمان خود صدیق حقی این پیرمرد ۶۷ ساله را در حال پر کردن چالههای جاده خاکی مشترک منطقه را دیدم ناخود آگاه اشک از چشمان و عرق شرم از پیشانیم جاری شد توان وروی خدا قوت و احوالپرسی با پیرمرد خسته را نداشتم.
بدون تردید خود را و مسوولان اجرایی ذیربط در سطوح استان و شهرستان و نمایندگان دورههای بعدی را شرمنده و مقصر میدانم و از این طریق از مردم پاک بیریا و جوانمرد دهستان کوماسی خالصانه و صادقانه عذرخواهی میکنم. گرچه در طول مجلس ششم به شهادت ساکنین منطقه زیرساختها و ابنیه مسیر بعضا برای آسفالتریزی آماده شد اما اعتبارات قطره چکانی و پیمانکاران و مسوولان ضعیف و سهلانگاری و تمرکز من در پروژههای کلان ازجمله مسیر تیژتیژ- گاران موجب شد کار به اتمام نرسد و سپس بارد صلاحیت و خروج از فرآیند انتخابات حسرت این کار ناتمام و عدم تحقق این حق ابتدایی مردم منطقه بر روح و جانم همچنان سنگینی کند اما از آن تاریخ تاکنون ۱۰ سال تمام میگذرد و نه تنها آسفالت نشد بلکه به تدریج ابنیه و زیرساختهای قبلی آن نیز در حال تخریب است.
راستی چرا؟ اگر گناه را به گردن انرژی هستهیی و تحریمهای اقتصادی در یکی دو سال اخیر بیندازیم اما کیست که نداند درآمدهای باد آورده نفت ۱۴۰دلاری بهویژه طی سالهای۱۳۸۵تا ۱۳۹۰ صرف واردات بیحساب و کتاب و مصارف جاری و کمکها و… میشد. گرچه تحت هر شرایطی و در هر مقطعی از زمان هزینه برخی از سفرهای استانی ودرصدی از وامهای کلان اعطایی به بعضی از رانتخوارها برای چنین پروژههایی کافی است.
کاملا طبیعی است زمانیکه معیار و ملاک انتصاب مدیران رویکرد سیاسی- امنیتی است و تخصص و شایستگی و توان مدیریتی در این پروسه کاربردی ندارد؛ تامین و تخصیص و توزیع و صرف اعتبارات، براساس نیازها و ضرورتها و بهصورت عادلانه و مدبرانه نبوده و نخواهد بود. با این حال هنوزمردم منطقه با بردباری این مشقات را تحمل میکنند و هنوز از وعدههای انتخاباتی دولت تدبیر و امید قطع امید نکردهاند و پس از مشارکت آگاهانه در انتخابات اخیر ریاستجمهوری و حمایت از آقای دکتر روحانی گرچه با گذشت بیش از ۹ماه سیستم سیاسی و اداری استان و بهخصوص شهرستان مریوان کما فی السابق و بدون تغییرات و بلکه کندتر و ضعیفتر از پپش عمل میکند اما همچنان امیدوارند شاهد تغییرات و تحولات مثبت در همه زمینههای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اداری و… باشند.
امیدوارم دستهای پینه بسته و بیل و فرغون پیرمرد ۶۷ ساله روستای هنگه ژاله «صدیق حقی» مسوولان اجرایی را در سطوح عالی واجرایی واستان و شهرستان با این دیار فراموش شده آشنا کند و موجب شود تا این راه در عصر پیشرفت و تکنولوژی به سرانجام برسد و انتظار دارد مطبوعات داخلی مانند آیینهیی شفاف موضوع را بازتاب و منعکس کنند به همین دلیل تلاش شده است تا معیارها و محدودیتهای رسانههای داخلی در این نوشته رعایت شود.
*نماینده سابق مریوان در مجلس
اعتماد