فانی حقش بود زودتر از اینها وزیر میشد
شهروندان:
دوسال دیگر هشتاد ساله میشود، اما هنوز حافظهاش تا حد اسم بردن از تک تک شاگردها و معلمهای قدیمی همراهی میکند. اسم 20 نفر از شاگردانش را میبرد که همگی وزیر، معاون، استاد دانشگاه، رییس بیمارستان و. . . شدهاند، دو نفر از وزرای آموزش و پرورش شاگرد او بودهاند؛ علی اصغر فانی و مرتضی حاجی.
محمود حسنزاده متولد ۱۳۱۵ از شهرستان اردبیل است. از ۱۳۲۷ در تهران تحصیل کرده، دبستان را در دبستان هدایت بازارچه قوامالدوله سابق و متوسطه را در دبیرستان دارالفنون آنطور که خودش میگوید زیر دست استادانی چون نوربخش، هورفر، کوشا، هادی رهنما، جواد رهنما، موسی آذرنوش و… گذرانده است.
در دانشکده علوم و دانشسرای عالی فیزیک و تعلیم وتربیت خوانده و معلمی را ۱۳۲۶ شروع کرده است. در سال ۱۳۶۰ بعد از ۲۴ سال از آموزش و پرورش بازنشسته شده و در سی و سومین سال بازنشستگیاش در آستانه روز معلم با اشتیاق و با صدایی رسا و بلند با ما تلفنی گفتوگو میکند.
- شما چه مقطعی درس میدادید؟
من دبیرستان فقط درس دادم. کلاس پنجم، دوازدهم و کلاس کنکور نظام قدیم فیزیک و مکانیک درس میدادم. در دبیرستان و کلاس کنکور هم فیزیک درس میدادم.
- آقای فانی وزیر آموزش و پرورش شاگرد شما بودند؟
بله؛ من معلم آقای علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش بودم. آقای فانی سه تا برادر بودند. برادر بزرگ محمدرضا فانی ۱۳۴۷ در دبیرستان دکتر نصیری در خیابان خاکباز سینای نواب شاگرد بنده بود. برادر وسطی علیرضا فانی سال ۱۳۴۹ شاگرد ما بود. خود آقای علی اصغر فانی هم که وزیر آموزش و پرورش هستند در سال ۱۳۵۲ در همان دبیرستان شاگرد من بودند.
- شاگرد درسخوانی بودند؟
بله. کلا خانواده متین، موقر و درسخوانی بودند. یادم هست نیمکتهای ردیف اول مینشستند.
- وقتی شنیدید وزیر شده، چه حسی داشتید؟
ایشان حقشان بود خیلی پیش از این وزیر میشدند. چون وارد است. واقعا میداند باید چیکار کند. اگر از طرف دولت و مجلس کمک شود، واقعا آموزش و پرورش را سر و سامان میدهد. اگر آموزش و پرورش اصلاح شود مملکت اصلاح میشود.
- از شاگردهای شما به غیر از آقای فانی فرد دیگری هم هست که وزیر یا مسوولی شده باشد؟
ما از دبیرستان دکتر نصیری چند تا وزیر دادیم. آقای مرتضی حاجی و آقای فانی. آقای ابوالحسن احمدیانی قائم مقام وزیر بهداری تا زمان آقای احمدینژاد شاگرد همان مدرسه بوده است. آقای علی منزوی، معاون آقای دکتر بهشتی، معاون آقای محمد هاشمی و معاون آقای ترکان و استاد دانشگاه صنعتی شریف از همان مدرسه بودند. آقای عباس منزوی برادر سومی آقای منزوی رییس دانشکده دندانپزشکی تهران از مدرسه ما بود.
آقای دکتر عنایتالله عباسنژاد، رییس بخش جراحی مغز و اعصاب بیمارستان فیروزگر هم از شاگردان ما است. آقای سیدمسیح هاشمیطبا برادر مهندس هاشمی طبا شاگرد همان مدرسه و رییس دپارتمان چشم پزشکی بیمارستان حضرت رسول است. خیلی از مسوولان دیگر هم هستند که الان به چهره یادم هستند.
اینها همه شاگردان ما بودند. حدود ۲۰ نفر در رده بالا از مدرسه دکتر نصیری مسوولیت در انقلاب پذیرفتند.
- آقای حاجی هم درسخوان بود؟
بله؛ آقای حاجی هم شاگرد ما بودند، شاگرد خوبی بودند اما نه مثل فانی. فانی خیلی بهتر از حاجی بود.
- از چه نظر؟
مدیرتر از حاجی بود. آقای حاجی در دبیرستان دکتر نصیری دو سه سال بیشتر نماند. رفتند متفرقه دیپلم گرفتند. ولی آقای فانی مراحل را طی کرد. اگر کسی از دبیرستان دکتر نصیری دیپلم گرفته باشد و نرفته باشد دانشگاه، خودش نخواسته است.
- الان هم شاگردها به شما سر میزنند؟
من ۳۳ سال است بازنشسته شدهام. از بعد از بازنشستگی با شاگردهایم در ارتباط هستم. آقای فانی را هم حداقل سالی سه بار میدیدم. شاگردهای دبیرستان دکتر نصیری سالی دو سه بار دور هم جمع میشوند.
- به عملکرد آقای فانی در آموزش و پرورش نمره چند میدهید؟
ایشان نخستین مدیری هستند که به نظر شخص بنده تمام مراحل مدیریت را در این مملکت طی کرده است. من به آقای روحانی هم بابت انتخاب ایشان تبریک گفتم. آقای فانی اول معلم شده است. بعد رییس دبیرستان، رییس آموزش و پرورش منطقه، مدیرکل آموزش و پرورش منطقه، معاون استانداری شده است. بعد سالها معاونت وزارت بوده است. مهندس راه و ساختمان هم از دانشکده فنی دارد. دکترای مدیریت هم گرفته و استاد دانشگاه تربیت مدرس هم بود.
- خبر دارید مجلس تازگیها به آقای فانی کارت زرد داده؟
بله؛ من کارت زرد را صلاح نمیدیدم. اگر در وزاتخانه مشکلی هست فانی مقصر نیست. چون خواست بعضی از افراد بر آورده نمیشود دلخوری ایجاد میشود. به این دلیل کارت زرد به ایشان دادند و گرنه فانی خلافی نکرده بود.
- برویم سراغ مدرسه دکتر نصیری. به نظرتان چطور میشود از یک مدرسه این همه شاگرد موفق بیرون میآید؟
رمز موفقیت این بچهها اول مدیون رییس و معاون دبیرستان بود. آقای خدا بیامرز قوامالدین حبیبی، رییس دبیرستان و آقای جوادی، معاون بود. ما در جنوب تهران در دبیرستانی دولتی درس میدادیم که ۲۵۰۰ دانشآموز داشت. فقط ۱۲ کلاس هفتم داشتیم.
- مدارس الان ما این پتانسیل را دارند که این همه شاگرد موفق تربیت کنند؟
اگر معلم خودش منظم و کاردان باشد، میتواند شاگرد خوب، کوشا و به درد جامعه بخور بار بیاورد. معلمی شغل باغبانی است. باغبان یک نهال میکارد. دور آن نهال میگردد که هم صاف برود بالا و هم ثمر دهد. معلمی هم همین است. به محض اینکه یک معلمی میبیند نتیجه زحمتش به بار نشسته است واقعا خوشحال میشود. معلمی از نظر مالی درآمد ندارد. اما از نظر معنوی ارزش دارد. شرط معلمی علاقه است. اگر علاقه نباشد نمیتواند معلم موفقی باشد.
خواستن توانستن است. به شرط اینکه در جامعه ما آموزش و پرورش تقویت شود و معلم دنبال شاگرد خصوصی نرود. من در عمرم نه شاگرد در خانه آوردم و نه در خانه کسی رفتم. با ۶۰۰-۵۰۰ تومان زندگی میکردم. الان در حقوق کارمندی معلم از همه کمتر است. چون حقوق معلمی کم است. معلم مجبور است خصوصی درس دهد که زندگیاش بچرخد. این اشتباه است.
- شما آن زمان از حقوقتان راضی بودید؟
بله؛ چون زحمتکش بودم. من با ۶۰۰ تومان استخدام شده بودم چون هر سال یک پایه میدادند هر پایه که میگرفتیم ۲۴۰ تومان به حقوقم اضافه میشد. منتها در تهران بنده حقالتدریس دولتی قبول نکردم. در کلاس کنکور هدف تدریس میکردم.
من با خدابیامرز شهید رجایی همدورهام. در شهرستان قزوین هم با هم همکار بودیم. شهید رجایی از قزوین میآمد دبیرستان کمال درس میداد. ولی من از وزیر آموزش و پرورش آن زمان خانم پارسا مجوز گرفته بودم هفتهیی ۱۴ ساعت دولتی درس میدادم. ساعتی ۱۰ تومان (۱۰ تا یک تومانی) حقالتدریس میگرفتم. حداقل هر کلاس کنکور هدف هم ساعتی ۱۲۰ تومان میگرفتم.
- با چه حقوقی بازنشسته شدید؟
من با بالاترین حقوق این مملکت بازنشسته شدم. ۸۶۳۰ تومان. ۲۴ سال هم خدمت کردم. آن موقع با ریاست جمهور و نخست وزیر به یک اندازه حقوق میگرفتیم.
- الان حقوقتان چه قدر است؟
الان به من یک میلیون و۲۰۳ هزار تومان میدهند که با عائلهمندی یک میلیون و ۲۷۵ هزار تومان میشود.
- راضی هستید؟
اگر من سر پناه نداشتم و در زمان شاغلی به فکر سر پناه برای آینده نبودم، الان حتی نمیتوانستم ۵۰ متر آپارتمان اجاره کنم.
- معلمهای الان چه فرقی با معلمهای زمان شما دارند؟
در زمان ما شرط معلمی یک شیکپوشی، تعلیمات اجباری، خوش سیما بودن و خوش بیان بودن بود. طبق قانون تعلیمات اجباری آن موقع حقوق معلمی یک و نیم برابر کارمندان بود. معلمهای ما در دارلفنون دیپلم بودند. ولی امروز عمق تحصیلات کم شده است. سطح تحصیلات زیاد شده است.
- سختگیری هم داشتید در مدرسه، مثلا تنبیه و…؟
در مدرسه ما موی بلند نمیدیدی. حتما باید بچهها با نمره چهار موها را میزدند و مدرسه میآمدند. ما به این شکل بچهها را بار آوردیم… من دوازدهم درس میدادم اگر در امتحانات تقلب میکردند کتک میزدم از کلاس بیرون میکردم. ما این طوری بچهها را بار میآوردیم. الان عوض شده است.
- الان بهتر است یا آن زمان؟
اگر درست تربیت کنند نظام امروزی بهتر است. اما الان دانشآموزان و خانوادهها بهرهبرداری میکنند از این موضوع. مثلا میگویند فلان معلم را میخواهیم یا نمیخواهیم.
- اگر قرار باشد یک توصیه به شاگردتان بکنید، چیست؟
من مدرسه دخترانه هم درس دادم. مدرسه مختلط ارمنیها هم تدریس کردم. وقتی بچهها از من میخواستند در دفتر خاطراتشان خاطره بنویسم من در تمام مدت ۲۴ سال خدمت یک جمله مینوشتم «ای کاش جوانان میدانستند، پیران میتوانستند.» پیر منشا تجربه است، جوان منشا انرژی. این دو را با هم داشته باشیم مملکت بهشت میشود.
من در کلاس به شاگردها میگفتم اگر جوانی تا ۴۵ سال نتواند آینده خودش را تامین کند از آن زمان به بعد باید بدود خرج زندگیاش را در بیارد. من ۴۵ سالگی بازنشسته شدم. ۳۳ سال است بازنشستهام. تا امروز یک ساعت هم کار نکردم. محتاج هم نیستم. در حد معلمی دارم. در حد معلمی افتخار میکنم این ۴۵۵۰۰ یارانه را هم نگرفتم.
- دور اول گرفته بودید؟
دور اول گرفته بودم این دوره نگرفتم. در سطح خودم محتاج نیستم. ماشین ندارم اما خانه دارم. زندگیام میچرخد. بچههایم هم محتاج نیستند. روی پای خودشان ایستادهاند.
اعتماد