ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

آموزش و پرورش تاثیرگذار و دولت منتخب

شهروندان – فاروق داود پور*:
با وجود صرف هزینه های فراوان مادی و انسانی (عمر انسان ها)، متاسفانه خروجی قابل قبولی از سیستم آ.پ از طرف جامعه دریافت نمی شود و اکثریت کودکان، نوجوانان و جوانان پس از اخذ مدرک تحصیلی فاقد توانایی و مهارت لازم در زمینه های مختلف شغلی، مسوولیت پذیری، زندگی مشترک و… هستند.

آموزش و پرورشافزایش روزافزون آمار بزهکاری ها و ناهنجاریهای اجتماعی نیز حکایت از عدم موفقیت و ناکامی تعلیم و تربیت رسمی و غیررسمی دارد. چنانچه سیستم ارزشیابی آموزش و پرورش تغییر کند و نمره و درصد قبولی جای خود را به ملاک ها و معیارهای کیفی بدهد که بتوان به وسیله آنها میزان نایل شدن متربیان به اهداف تربیتی، اعتقادی، اجتماعی، زیستی-جسمانی، سلامت، اقتصادی و… را نشان داد، آن زمان است که متوجه ناکارآمدی سیستم تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی خواهیم شد.

آموزش و پرورش هنگامی تاثیرگذار است که بتواند بین اثربخشی و کارآمدی همبستگی بالاایجاد کند. برای تبیین مفاهیم فوق (اثربخشی-کارآمدی-تاثیرگذاری) و رابطه آنها نظریه یی که توسط گتزلز و همکاران او ارائه شده است به اختصار توضیح داده می شود. براساس این نظریه می توان آموزش و پرورش را به عنوان یک نظام اجتماعی در نظر گرفت که به شکل اجتناب ناپذیری به نظام های اجتماعی دیگر و به کلی ترین شکل، به آنچه فرهنگ نامیده می شود با آداب و رسوم ارزش های همراه با آن بستگی دارد.

مطابق طرحواره مورد بحث، اثربخشی بیانگر همبستگی بین ارزش ها، انتظارات و رفتار واقعی است. وقتی این همبستگی بالاباشد رفتار اثر بخش است، یعنی با ارزش ها و انتظارات همگام است و به همین جهت به هدف های نظام آموزشی کمک می کند و منعکس کننده آرزوهای فرهنگ است. همچنین، کارآمدی بیانگر همبستگی بین خرده ارزش ها، گرایش ها و رفتار واقعی است. وقتی این نوع همبستگی بالاست رفتار کارآمد است یعنی، با ارزش ها و گرایش های فرد همخوان است و از این رو نیازهای شناختی و عاطفی او را برآورده می کند، البته امکان دارد عملکرد آموزش و پرورش اثر بخش باشد بدون آنکه ضرورتا کارآمد هم باشد، یا کارآمد باشد بدون آنکه الزاما اثربخش هم باشد، اما وقتی که عملکرد آموزش و پرورش همزمان هم اثر بخش باشد و هم کارآمد در این صورت تاثیرگذار است.

بنابراین به میزانی که بین اثربخشی و کارآمدی آن ناهمخوانی وجود داشته باشد به همان نسبت از تاثیرگذاری آن کاسته خواهد شد. پس نظام آموزش و پرورش باید بتواند رفتارهایی را که از نظر فردی کارآمد و از نظر سازمانی اثر بخشند به حداکثر برسانند. اکنون این سوال اساسی به ذهن خطور می کند که علت عدم تاثیرگذار بودن آموزش و پرورش با وجود منابع عظیم مادی و نیروی انسانی تحصیل کرده چیست؟ به نظر نگارنده از بین عوامل متعدد مهم ترین و اصلی ترین علت به ضعف مدیریت و ساختار غلط و متمرکز نظام آموزشی برمی گردد، که اگر چنانچه مدیریت کارآمد شود امکان اصلاح قوانین و ساختار غلط وجود دارد.

منابع انسانی و نقش آن در توسعه

وزارت آموزش و پرورش از یکسو وظیفه تعلیم و تربیت نسل آینده کشور را به عهده دارد و از سوی دیگر از وجود نیروی انسانی عظیم، تحصیل کرده و آماده به خدمت هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی برخوردار است. پرواضح است مهم ترین سرمایه هر کشوری منابع انسانی است، که به هیچ عنوان با سایر سرمایه ها قابل مقایسه نیست، به گونه یی که اگر از اغلب مدیران به صورت ناگهانی سوال شود که اگر ماشین آلات یا منابع سرمایه یی خود را از دست دهند چه می کنند؟ آنان پاسخ سریعی دارند و خواهند گفت با بیمه، استقراض و… مشکل را حل می کنند. اما اگر از آنان (مدیران) سوال شود که در صورت از دست دادن منابع انسانی چه اقدامی می کنند؟پاسخی نخواهند داشت، چون استخدام و تربیت نیروی انسانی چیزی نیست که در کوتاه مدت به دست آید.

با وجود افزایش نسبی حقوق و مزایای معلمان در سنوات گذشته به دلیل افزایش چشمگیر تورم و وجود تبعیض بین معلمان و سایر کارکنان دولت، معلمان نیز همانند اکثریت مردم جهت تامین نیازهای فیزیولوژیک خود (خوراک، پوشاک و…) دچار مشکل هستند. تمرکززدایی و واگذاری مسوولیت ها به مناطق و سپس به مدارس و مشارکت دادن جدی و موثر در اتخاذ تصمیمات و واگذاری مسوولیت های وزارتی و دولتی به تشکل های صنفی معلمان و… از مصادیق تقویت شغلی و در نتیجه ارضای نیازهای انگیزشی (احترام، خودیابی) است. در چنین شرایطی در سطوح پایین یک سازمان افراد می توانند خلاق، متعهد و پاسخگوی محیط کار خود باشند، به شرطی که به آنان فرصت رشد و بلوغ داده شود می توانند نیازهای احترام و خودیابی خود را از طریق مشارکت در برنامه ریزی، سازماندهی، کنترل و پیدا کردن انگیزش متناسب ارضا کنند.

از بررسی محتوای این مطالب می توان پی برد که مهم ترین و اصلی ترین مشکل آموزش و پرورش مشکل مدیریتی است و وزیر بالاترین و عالی ترین مدیر این دستگاه می باشد. نگارنده با تجربه ۳۲ ساله خدمت در نظام آموزش و پرورش فرصت را مغتنم شمرده و وظیفه خویش می داند که در آستانه انتخاب اعضای کابینه توجه دولت منتخب را به این مهم معطوف دارد. وزیر آموزش و پرورش علاوه بر شرایط عمومی سایر اعضای کابینه باید واجد شرایط اختصاصی ذیل باشد تا بتواند به تحقق اهداف آموزش و پرورش کمک کند، در غیر این صورت باید گفت ذات نایافته از هستی بخش / کی تواند که شود هستی بخش:

۱- وزیر آموزش و پرورش شایسته است از لحاظ علمی صاحب نظر و دارای دیدگاه و تئوری در فلسفه تعلیم و تربیت و مدیریت منابع انسانی و… باشد.

۲- به تمرکززدایی و تفویض اختیار به مدارس و معلمان اعتقاد داشته باشد و در اجرای آن تلاش کند و تنها در صورت تحقق چنین اقدام مهمی است که می تواند در مقابل مسوولیت های مهمی مانند آتش سوزی مدارس یا تصادف اتوبوس حامل دانش آموزان شانه خالی کند.

۳- به سازمان نظام معلمان و انجمن های صنفی و حرفه یی و سایر تشکل های علمی اعتقاد داشته باشد و به نحو شایسته یی اختیارات واقعی را به آنان تفویض کند، تا روح تازه یی در کالبد نظام آموزشی بدمد.

۴- به شعارها و اصول رییس جمهور منتخب مبنی بر عملکرد فراجناحی و اعتدال معتقد و پایبند باشد و از انتصاب مدیران فاقد صلاحیت بر اساس معیارهای سطحی (بله قربان گویی و همشهری بودن) بپرهیزد.

۵- دارای سعه صدر، نقدپذیر و مشارکت جو باشد و از استبداد رای و خودشیفتگی که نتیجه یی جز رشد افراد متملق نخواهد داشت، پرهیز کند.

مدرس بازنشسته دانشگاه فرهنگیان*

برچسب‌ها : ,