آبی فیروزهای
شهروندان- احمدرضا دالوند*:
هر دورانی باید دایرهالمعارف مربوط به فرمهای زمانه خودش را کشف، خلق و ابداع کند. اینچنین است که حلقههای پیوسته و مستمر تاریخ هنر؛ اعم از فلسفه هنر، جامعهشناسی هنر و زیباییشناسی هنر پدید میآید.
اگر این حقیقت را در مورد ایران بخواهیم بشکافیم، به ضرس قاطع میگویم ما در صد یا ۱۵۰سال گذشته هیچ کار قابل افتخاری نکردهایم. اگر افتخاری باشد – که هست- مربوط به اجداد و نیاکان ماست.
برای نمونه هنرمند سلیم النفس ایرانی توانست اقلیم خود را با فراست و دقت تحسینبرانگیز بشناسد و دریابد که این اقلیم دو رنگ عمده: خاکی و آسمانی دارد. پس از چنین دریافتی او توانست کشف حیرتآور خود یعنی رنگ «آبی ایرانی» یا همان «آبی فیروزهای» که در غرب به Persian Blue معروف است را بسازد؛ رنگی شگفتانگیز که در معماری و نگارگری و سایر تجربیات بصری ما بینهایت به کار رفته است.
البته دیری است که در منابع جدید غربیها از آبی تُرکی، آبی پروس و آبی پاریس نام برده میشود اما نام «آبی ایرانی» را بیسروصدا از کتابها و کاتالوگهایشان حذف کردهاند. این رفتار «کوکلوسکلان فرهنگی غرب»، در حذف نام «آبی ایرانی» مدتهاست که بر نگارنده آشکار شده؛ اما وزارت ارشاد، میراث فرهنگی و دانشگاههای ما در خواب تاریخی و متوهم خود، حواسشان به حذف این آبی شگفت و با شناسنامه ایرانی نیست.
آبی فیروزهای از ترکیب دورنگ خاکی و آسمانی به دست آمد و بر کاشیها و نگارههای متعددی اعم از مینیاتور و سفال و آبگینه و… به کار رفت؛ رنگی که پاساز میان رنگ خاکهای فراخ ما و آسمان وسیع است؛ رنگی که محصول نگاه ژرفی است که هویت را در متن همین اطرافی که متعلق به ماست کشف میکند و به یکی از ارکان هویت ملی و هنری ما برای اعصار متمادی تبدیل میکند.
*گرافیست
شرق