میراث آیندگان؛تفاهم و تعاملگرایی
شهروندان – محمد مرادبیات*:
اگر میخواهیم از میراثی که برای آیندگانمان به جا میگذاریم صحبت کنیم باید از دریچه سنت و مدرنیته به موضوع بنگریم که اثر مستقیم روی مسأله میراث برای آیندگان دارد. در بحث سنت و مدرنیته سه جریان مختلف وجود دارد که هرکدام بهعنوان و نوع خود تأثیر مثبت و منفی دارند.
یک جریان تصمیمگرا است که درباره مدرنیته صحبت میکند و اعتقاد دارد که باید این امر به وضوح به حقیقت بپیوندد و هیچ مانعی در تحقق مدرنیته در سر راه خود نداشته باشد. مورد بعدی بحث تقابلگرا است که این تفکر برای هویت و آیندگان ما مانند یک سم است و باید از آن دوری شود. زیرا به ضرر فرهنگ و جامعه ما است.
سومین آنها تعاملگرا بودن است که الزام به وجود هویت انسان دارد و بر آن پافشاری میکند و تأکید بر تعامل با دیگران دارد بنابر این نسل جدید میتواند با احتساب به این موضوع به میراث مطلوبی دست پیدا کند. تفاوت بین نسلها را مفید و سازنده میدانم و تغییراتی که در هر نسلی میبینیم مبنیبر این موضوع است که نسل بعد یا نسل قبل یک تمایزاتی با نسلهای قبل و بعد از خود دارد.
در سطح جامعه بارها دیدهام بچههایی را که افکار و رفتار مختلف دارند و این موضوع به ذهنم خطور میکند که این افراد قطعا از نسلی متفاوت هستند. اما در تأیید یا نقد این موضوع معتقدم که هر نسل انتقالدهنده اتفاقات نسل خود است که این میتواند بازگوکننده پیشامدهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن نسل باشد. اما برای ارتباط بهتر نسلهای مختلف با یکدیگر باید بین آنها مفاهمه مناسب برقرار شود و مشترکاتی از هر نسل برای نسل دیگر تبیین شود تا آن زمان با توجه به مفاهمه بین آنها، ارتباط بین نسلهای مختلف را سازندهتر و مفیدتر دید.
از این مفاهمه به اصل هویت میتوان رسید. اما اگر مفاهمه بین نسلها بهوجود نیاید و تضاد جای آن را بگیرد پیامآور یک میراث خطرناک برای آیندگان است. قطعا در هر مقطعی هر جامعهای یک سری بذرها را میپاشند و باید در آینده آنها را درو کرد. اما جامعه ما در این زمان به چند دسته مختلف تقسیم میشود و قسمتی از ما راه و روش درست را برای آیندگان به ارمغان خواهیم آورد. یک گروه هستند که برای آیندگان دروغ و نفاق به ارمغان خواهند آورد و تعداد آنها در جامعه ما متاسفانه کم نیست، شما به تعاملات اجتماعی یک روز در تهران که بنگرید به راحتی متوجه منظورم خواهید شد.
تمام رفتاری که ما در این مقطع از خود نشان میدهیم در آینده برای آیندگانمان میراث خواهد بود. خیلیها این موضوع را متوجه نمیشوند که نسلی در آینده خواهد آمد و کارهایی که ما در این زمان انجام میدهیم را سرلوحه رفتار خود خواهند کرد. آیا مدیران ما همان رفتاری که پشت تریبون دارند در خلوتشان هم به آن پایبند هستند؟
در رفتارشان به آن اذعان دارند؟ زیرا تمام این اعمال در نسلهای بعدی بیشتر و فراتر ظهور خواهد کرد. آیا نسل جدید این موضوعات را متوجه نخواهد شد؟ و در روند عملکرد آنها این قبیل رفتارهای متناقض نقش نخواهد داشت؟ در اینصورت ما میراث خطرناکی را با این روند، برای نسل آینده به جا خواهیم گذاشت. اما بخشی از جامعه ما هم خرد و هنر خود را به میراث خواهند گذاشت.
ما این افراد را هم در جامعه داریم و باید در تولید مانند آنها و اندیشهشان تلاش کنیم. ما رزمندگان جبهه و جنگ را داشتهایم که بدون هیچ چشمداشتی با ارزشترین چیزی که یک انسان دارد را در میان گذاشتند و از آن گذشتند. بهترین طریق برای به یادگار گذاشتن یک میراث خوب برای آینده گفتن و نوشتن از افرادی همچون رزمندهها و روشنفکران و نواندیشان و نیکاندیشان شهر ما است.
چرا که اگر خلاف همین روال جلو رویم ما یک میراث وحشتناک و خطرناک برای آیندگان خواهیم داشت که تا نسلها و قرنها نمیشود از آثار آن جدا شد و از آن دوری کرد. متاسفانه در این زمان در کشور و جامعه ما هویت به یک شکل واحدی وجود ندارد؛ افرادی را داریم که از من و شما و خیلی از افراد دیگر نردبان ساختهاند و بالا میروند و سقفهای بلند و قصرهای آنچنانی میسازند. ای کاش که صدای ما به آنها برسد تا بشنوند که با رفتار و کردار خود آینده را نابود میکنید.
*جامعهشناس
شهروند