ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
گفت و گو با دکتر انشاءالله رحمتی مترجم «دانشنامه فلسفه اخلاق»:

دشواری‌های پژوهش در عرصه اخلاق

شهروندان:
«دانشنامه فلسفه اخلاق» ویراسته پل ادواردز و دونالد ام. بورچرت با برگردان انشاءالله رحمتی اخیراً توسط انتشارات سوفیا منتشر شده است.انشاءالله رحمتی متولد 1345 ملایر در رشته فلسفه اسلامی دکترا گرفت و استاد گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی (واحد تهران مرکز) و سردبیر نشریه اطلاعات حکمت و معرفت است.

انشاءالله رحمتی«چشم‌اندازهای معنوی و فلسفی اسلام ایرانی» اثر هانری کربن در دو جلد منتشر شده و جلد اول به تشیع دوازده امامی و جلد دوم به سهروردی و افلاطونیان پارس اختصاص دارد که در سال ۹۱ جایزه کتاب فصل را گرفت. «ابن سینا و تمثیل عرفانی»، «تخیل خلاق در عرفان ابن عربی»، «معبد و مکاشفه» و «واقع انگاری رنگ‌ها و علم میزان» دیگر آثار هانری کربن است که با ترجمه رحمتی منتشر شده‌اند و اکنون نیز «زمان ادواری در عرفان اسماعیلیه» و «ایران و فلسفه» و جلد سوم و چهارم «چشم‌اندازهای معنوی و فلسفی اسلام ایرانی» را از هانری کربن به فارسی برگردانده و در تدارک چاپ آنهاست.

استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی ۲۳ عنوان کتاب منتشر شده اعم از تألیف و ترجمه در کارنامه‌اش دارد و پنج عنوان کتاب نیز برای چاپ تدارک دیده است.

  •  آقای رحمتی، آثار متعددی از هانری کربن ترجمه و منتشر کردید که حداقل چهار عنوان از این آثار در سال‌های مختلف موردتقدیر قرار گرفتند و کتاب «چشم‌اندازهای معنوی و فلسفی اسلام ایرانی» کتاب برگزیده فصل در سال ۹۱ شد. آیا به خود کربن علاقه‌مندید یا به برخی از آثارش که…

هر دو مورد می‌تواند درست باشد. چون فکر می‌کنم آثار هانری کربن برای جامعه ما و نسل امروز مهم و مفیدند. اگر بخواهیم به شکلی فرهنگ خودمان و میراث فکری گذشتگان خود را بشناسیم، آثار کربن در این زمینه کم‌نظیر است. به خاطر همین به ترجمه آثار کربن پرداختم. جسته و گریخته دیگران برخی آثار کربن را ترجمه کرده بودند، اما کار منسجمی در برگردان آثارش صورت نگرفته بود. من عملاً خیلی از آثارش را ترجمه و منتشر کردم. حالا هم جلد سوم و چهارم «چشم‌اندازهای معنوی و فلسفی اسلام ایرانی» را برای چاپ تدارک می‌بینم که جلد سوم تقریباً کارش تمام شده است.

  • علت رویکرد شما به آثار هانری کربن چیست؟ یعنی برای نسل امروز چه آموزه‌هایی دارد؟

اعتقادم بر این است، که فلسفه و عرفان اسلامی ایرانی می‌تواند پاسخگوی نیازهای فکری و معنوی جوانان امروز باشد. یکی از رویکردهایی که می‌تواند این قابلیت را به ما به خوبی نشان بدهد، رویکرد پدیدارشناسانه هانری کربن است. علاوه بر این که کربن امتیازاتی که به لحاظ ظاهری و آکادمیک در مواجهه با فرهنگ و فلسفه ایرانی- اسلامی داشته، به لحاظ باطنی و وجودی هم انسانی فرهیخته و متمایزی بوده و درک عمیق و همدلانه‌ای از متفکران مسلمان داشته است. کربن ذاتاً انسانی معنوی است و تأویل یک فرشته افلاطونی دارد. این فرشته افلاطونی و این ذات معنوی و این اهلیتی که برای درک این مفاهیم دارد، خوشبختانه همراه شدند با شناخت عمیقی که نسبت به نحله‌های فلسفی دنیای اسلام و مکاتب دینی و الهیاتی دارد.

دنیای امروز و نیاز انسان سرگشته را خوب درک می‌کند و به آن پاسخ می‌دهد. با روش‌های علمی تحقیقی آشناست و زبان‌های مختلف را می‌داند. همه این امتیازات را وقتی جمع می‌کنیم، نتیجه‌اش خلق آثاری است که به اعتقاد عموم صاحبنظران کم‌نظیر است.

  • گویا شما الآن روی «دانشنامه فلسفه دین» دارید کار می‌کنید، این دانشنامه در چه مرحله‌ای است؟

در ادامه کارهایی که در زمینه فلسفه دین انجام داده‌ام و اگر به خاطر داشته باشید، یکی کتاب «فلسفه دین در قرن بیستم» است که در سال ۸۲ منتشر کردم. علاوه بر این دو کتاب دیگر هم در زمینه فلسفه دین ترجمه کردم که تاکنون منتشر نشده‌اند.

یکی تحت عنوان «کتاب راهنمای فلسفه دین» از انتشارات بلک ول است و دیگری مجموعه مقالاتی است که از ابعاد مختلف فلسفه دین، ابواب و مباحث متنوعی که در این حوزه هست، معرفی می‌کند، این مقالات هم از سوی متخصصان این حوزه و به تعبیری توسط فیلسوفان دین مثل جان هیگ، پلاتینگا، اسمارت و آنتونی فلو و… نوشته شده است. این کتاب شامل حدود نود مقاله تخصصی است که در مرحله نهایی شدن است.

در ادامه این کتاب‌ها «دانشنامه فلسفه دین» را در دست دارم که مقالات دایرئ المعارف فلسفه است. معروف به دایرئ‌المعارف فلسفه پل ادواردز. همانطور که اطلاع دارید بخش اخلاقش تحت عنوان «دانشنامه فلسفه اخلاق» منتشر شد و امیدوارم بخش فلسفه دین این دایرئ‌المعارف هم تقریباً با همین حجم و همین سبک و سیاق تحت عنوان «دانشنامه فلسفه دین» تقدیم اهل نظر کنم.

  • در کتاب «دانشنامه فلسفه اخلاق» اشاره کردید: برخلاف نظر نسبیت گرایان اخلاقی، با همه تحولات در طی قرون در عرصه‌های مختلف زندگی بشر، اصول مبنایی اخلاق در ذهن و ضمیر اکثریت نوع بشر، همچنان ثابت و پابرجاست. در حالی که عملی ممکن است در ایران اخلاقی شمرده شود، در غرب غیراخلاقی، یا برعکس.

ممکن است نحوه عمل انسان با اصول اخلاقی گاهی متفاوت باشد. به علل فرهنگی، تاریخی، اقلیمی و مسائل مختلف. به عنوان مثال اصلی در ارتباط با خانواده داریم که هرکسی از ما دو نفر هر خدمتی که می‌تواند برای راحتی و رفاه خانواده‌اش و برای ارج نهادن به خانواده‌اش انجام دهد، ولی ممکن است این بهترین ما یا بهترین خدمت در شرایط و موقعیت مختلف متفاوت باشد یا ممکن است یکی از ما دو نفر شیوه این خدمت به خانواده را اشتباه فهمیده باشیم و اشتباه عمل کنیم.

بحث مطلق گرایان اخلاقی این است که اصول مبنایی اخلاق- اصول مبنایی اخلاق هم می‌دانید که اصول معدودی‌اند- گاهی مثلاً یک اصل است، مثلاً اصل کار این است که همیشه طوری رفتار کن که این اصل انسانی را وسیله قرار ندهید. یا اصل فایده‌گرایان که هر انسان بایدطوری عمل کند که نتیجه عمل او بیشترین سعادت را برای بیشترین انسان‌ها فراهم کند. وقتی اصول را مطلق می‌دانیم، این اصول را فیلسوفان اخلاق مطلق می‌دانند و عمل به این اصول نزد افراد انعطاف‌پذیر است و نحوه عمل هر فرد ممکن است در مقایسه با دیگری متفاوت باشد. یا من بایک انسان غربی هر دو نسبت به تکریم خانواده – پدر و مادر- اتفاق نظر داریم. اما ممکن است نوع تکریم ما متفاوت باشد.

به عنوان مثال ممکن است من بردن پدر و مادر به خانه سالمندان را یک امر غیراخلاقی و متعارض با اخلاق بدانم ولی نزد آن انسان غربی این امر خلاف تکریم نباشد و عین تکریم تلقی شود. اما برخلاف این دو رویکرد هر دو نسبت به این اصل اخلاقی که باید تکریم پدر و مادر را به جا آورند، اتفاق نظر داریم.

  • ارتباط عرف و اخلاق را چگونه می‌شود تبیین کرد؟

به نظرم یکی از بحث‌هایی که فیلسوفان اخلاق به آن پرداختند و خیلی هم جای تأمل و بررسی دارد، همین تفاوت عرف و اخلاق است. آن چیزی که نسبی است،‌عرف است. به دلیل این که عرف ریشه در سرشت انسانی ما ندارد. بلکه ریشه در یک نوع مواضعه یا قرارداد دارد که در جوامع ایجاد می‌شود درست یا غلط. بنابراین وقتی خلاف عرف رفتار می‌کنیم. دچار عذاب وجدان نمی‌شویم. ممکن است دوستان، خانواده یا همکاران ما را تقبیح و نکوهش بکنند به خاطر عمل خلاف عرف، در چنین شرایطی ما فقط تنبیه بیرونی را تحمل می‌کنیم ولی تنبیه درونی (عذاب وجدان) نداریم. یکی از سوءفهم‌ها و آسیب‌هایی که در جوامع به اخلاق وارد می‌شود این است که افراد دقت لازم در متمایز ساختن اخلاق از عرف را ندارند.

  • بحث تقابل بین فیلسوفانی مانند سقراط و افلاطون با سوفسطائیانی مانند گرگیاس و پروتاگوراس در امر اخلاقی را چگونه تبیین می‌کنید و نتیجه این تقابل را در دوران معاصر چگونه می‌بینید؟

تقابل تاریخی که بین فیلسوفان، از جمله سقراط و افلاطون با سوفسطائیان وجود داشت. تقابل بین برهان و خطابه‌ها ست. یا برهان از یک طرف و خطابه و جدل از طرف دیگر. در برهان استدلال ما بر اصول یقینی است، یعنی ما فقط بر مقدماتی می‌توانیم تکیه کنیم که این مقدمات یقینی هستند و معمولاً تعریف‌هایی که امروز از آن می‌شود، معرفت ثابت مطابق با واقع است.

اگر همه مقدمات بحث ما یقینی باشند، نتیجه‌ای که از آن می‌گیریم، ناگزیر یقینی است، لذا بحث ما و نوع استدلال ما، استدلال برهانی است. اما در جدل و خطابه هم استدلال می‌کنیم، دلیل می‌آوریم ولی مقدماتی که برای استدلال خود استفاده می‌کنیم لزوماً یقینی نیستند. بحث بر سر این است که آیا در توان و تمکن انسان هست که نوعی اخلاق عالمانه تأسیس و تبیین کند. آیا اساساً اخلاق عالمانه ممکن است؟

آیا تأملات اخلاقی راه به جایی می‌برد. به لحاظ تاریخی، تقابل فیلسوفانی مانند سقراط و افلاطون با سوفسطائیانی مانند پروتاگوراس و گرگیاس به نحوی بر همین مبنا قابل فهم است. در حقیقت سقراط و سوفسطائیان هر دو در مورد نقدها و نارسایی‌های اخلاق متعارف یا اخلاق عامیانه هم‌نظر بودند. ولی سوفسطائیان از این وضعیت نتیجه سلبی می‌گرفتند.

  • شما بحث «اخلاق هنجاری» را مطرح کرده‌اید. چه تعریفی از اخلاق هنجاری می‌دهید؟

اخلاق هنجاری یا فلسفه اخلاق هنجاری ، بخش اصلی فلسلفه اخلاق است و موضوع آن بحث هنجارها یا معیارهای کلی رفتار و منش اخلاقی است و فرض بر این است که در صورت شناخت چنین هنجارهایی و التزام به آن‌ها، اخلاق فردی و اجتماعی اصلاح می‌شود. این سخن سقراط معروف است که «هیچ انسانی دانسته خطا نمی‌کند» این سخن در طول تاریخ فلسفه بسیار بحث‌برانگیز بوده و معمولاً آن را به معنای نوعی برتری عقل بر اراده (یعنی تعقل‌گرایی اخلاقی در مقابل اراده‌گرایی اخلاقی) گرفته‌اند.

راجع به نویسندگان مدخل‌های «دانشنامه فلسفه اخلاق» عنوان کرده‌اید که جانب بی‌طرفی را رعایت نکرده‌اند و سرویراستاران هم به دلیل تعلق خاطر به سنت تحلیلی و تجربی فلسفه انگلوساکسون در انتخاب مدخل‌ها علایق خودشان را دخالت داده‌اند.

از نظر ما در جامعه ایرانی، این بی‌طرفی نقصانی در کار محسوب می‌شود. به خاطر این که خیلی از بحث‌های اخلاقی که در فرهنگ ما وجود دارد به طور طبیعی، در دایرئ‌المعارف فلسفه پل ادواردز مطرح نشده است و یا سنت‌های دیگری مثل سنت فلسفه قاره‌ای یا سنت اخلاقی کشورهای آسیای شرقی مثل هند،چین و ژاپن (که سنت اخلاقی کهن دارند) در این دایرئ‌المعارف مورد توجه قرار نگرفتند. البته وقتی خود سرویراستاران دایرئ‌المعارف به نوعی سیاستگذاری خودشان را در تألیف دایرئ‌المعارف اعلام می‌کنند و هدف کار را ابتدا تعریف می‌کنند، ما طبعاً نمی‌توانیم کارشان را نقد کنیم. حالا خود ما به دنبال تألیف یک دانشنامه جامع در «فلسفه اخلاق» هستیم، به نظرم این نقصان‌ها را آن کار دارد و من متذکر شدم که محققان و اساتید ما به نوعی این کمبودها را با تحقیق و پژوهش جبران کنند.

  • در حوزه دانش فلسفه اخلاق یا اخلاق‌شناسی چهار نوع پژوهش قابل بحث و بررسی است. یعنی اخلاق توصیفی، اخلاق هنجاری، روانشناسی اخلاق و اخلاق تحلیلی، مقالات «دانشنامه فلسفه اخلاق» آیا در این چهار رشته تألیف شده‌اند یا…

اخلاق توصیفی در وهله اول نوعی پژوهش تجربی درباره اخلاق است. رفتار اخلاقی افراد، گروه‌ها و جوامع گوناگون در این رشته مورد بحث قرار می‌گیرد. با این هدف که معلوم بشود کدام قواعد و باورهای اخلاقی در میان مردم یک جامعه معمول است و رواج دارد و چه نتایج مثبت و منفی از آن حاصل می‌شود و احیاناً چه اصلاحاتی و چگونه می‌توان در آن ها اعمال کرد؟‌اخلاق توصیفی از جنس مطالعات جامعه‌شناسان و مردم شناسان است. هر چند ممکن است تحقیقات توصیفی و تجربی آن با تحلیل و تفسیرهای نظری و فلسفی هم همراه شود. به هر حال هیچ کدام از مقالات دانشنامه را نمی‌توان تماماً در ذیل این رشته قرار داد. بنابراین سعی کردم اغلب مقالات را در ذیل سه رشته دیگر قرار دهم.

سایر محمدی

ایران

برچسب‌ها : , ,