ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
مدیر گروه مشاوران حقوقی «وکیل‌الرعایا»:

عملکرد دولت استرالیا نقض صریح حقوق بشر است

شهروندان:
از زمان آغاز رواج پدیده «مهاجرت» ایرانیان قرن‌ها می‌گذرد و این مشی با تمام تلخ‌وشیرینش همچنان ادامه دارد تا حدی که ایرانیان یکی از بزرگ‌ترین گروه مهاجران در سراسر گیتی را تشکیل می‌دهند. اما امروز، سوای ریشه‌یابی و پرداختن به علل جلای وطن، وجود شرایط اسفبار مهاجران غیرقانونی به مشکلی تبدیل شده است.

واژگونی قایقاینکه چه چیز باعث هجوم پناهجویان به مسیرهای غیرقانونی می‌شود، مسیرهایی که همواره با خطر مرگ همراه است؛ چنان‌که اخیرا در سواحل جزیره «کریسمس» کشور استرالیا شاهد واژگونی قایق و جان سپردن هموطنان بودیم. از طرفی دولت استرالیا به جای واکنش انسانی برخورد نامنعطفی از خود نشان داد و قوانین سختگیرانه‌تری در پیش گرفت. با سعید دهقان، مدیر گروه حقوقی «وکیل‌الرعایا» که در حوزه مهاجرت فعالیت می‌کند، در این‌باره گفت‌وگو کرده‌ایم.

  • تعریف و اصول مربوط به مهاجرت در قانون اساسی جمهوری‌اسلامی کدام است؟

مهاجرت در قانون اساسی جمهوری‌اسلامی هیچ جایی ندارد و هیچ اصل و ماده و تبصره‌ای برای آن وجود ندارد. در اکثر کشورهای دنیا وزارت مهاجرت وجود دارد اما در ایران، فقط یک اداره کل اتباع بیگانه داریم.

  • شاید به این دلیل که کشور مهاجرپذیری نیستیم.

به‌جز عراق و سوریه که تازه اضافه شدند در طول چند دهه گذشته ایران بزرگ‌ترین مقصد مهاجران افغان بوده است. حتی خیلی از کشورهای اروپایی این اندازه مهاجر ندارند.

  • اگر الان قانونی در این زمینه وجود ندارد این وزارتخانه‌ها و نیروی انتظامی بر چه اساسی به این امور رسیدگی می‌کنند؟

براساس مصوبه‌های عادی مجلس و به‌صورت موردی.

  • سازمان‌ملل متحد چه تعریفی از مهاجر دارد؟ و آیا مقررات اجرایی در ایران با قوانین این سازمان درخصوص مهاجرت در یک سو قرار می‌گیرد؟

در عرصه جهانی دو میثاق اهمیت زیادی دارد؛ یکی میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی و دیگری میثاق بین‌المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. کمیساریای عالی پناهندگان سازمان‌ملل متحد براساس دو میثاق اعلامیه جهانی حقوق بشر و منشور ملل متحد عمل می‌کند که دو حق، یکی کرامت انسانی و دیگری حق حیات در آن مطرح است و دنیا را جهان‌وطنی نگاه می‌کند. سازمان‌ملل با این اصول در تحکیم، تثبیت و تعمیق روابط انسانی در جهان کوشش می‌کند. تحقیقات کمیساریا در مورد پناهجویان بر دو پایه استوار است یک اینکه پناهجو تا چه اندازه در تشریح شرایطش صداقت دارد و دوم اینکه تا چه اندازه کرامت انسانی پناهجو در کشور مبدأ زیر سوال رفته است. این قوانینی است که توسط سازمان‌ملل به تصویب رسیده است اما مجری این مصوبات کشورهای مهاجرپذیر هستند نه سازمان‌ملل متحد. ایران هم مثل اغلب کشورهای جهان میثاقین و اعلامیه جهانی حقوق بشر را امضا کرده و ملزم به رعایت آن است.

  • مقرراتی که در ایران اجرا می‌شود برای شما محدودیت‌هایی هم به وجود آورده؟

به‌طور معمول کشور مقصد محدودیت ایجاد می‌کند نه کشور مبدأ. به عنوان مثال کشور کانادا برای پذیرش دانشجو محدودیت بیشتری نسبت به ویزای اسکیل ورکینگ (مهارت‌های شغلی) ایجاد می‌کند.

  • اما بسیاری از وکلای مهاجرتی معتقدند در هشت‌سال اخیر با محدودیت‌هایی مواجه بوده‌اند که حتی تا مرز ورشکستگی اغلب آنان نیز پیش رفته است.

بله متاسفانه این مساله صحت دارد و اتفاقا الان سه تا از همین دفاتر مهاجرتی موکل دفتر ما هستند، چون دفتر ما یک لگال فرم یا لا فرم است به این معنی که اینجا یک مجموعه و تیم کامل حقوقی است که بخش‌های مختلف حقوقی دارد. متاسفانه این همکاران ما درست می‌گویند. البته من اجازه ندارم در این زمینه آمار و جزییات را ارایه کنم اما آنچه مسلم است بخش عمده‌ای از این دفاتر مهاجرتی به استیصال رسیده‌اند و با تسامح و تساهل می‌توانیم بگوییم ورشکسته شده‌اند.

  • این صرفا سوءمدیریت بوده و انگیزه‌های دیگری در این خصوص وجود نداشته؟

ببینید خیلی نمی‌توانم مساله را باز کنم اما همین‌قدر بگویم که برای رسیدن به یک هدف مشخص حتما لزومی ندارد انگیزه‌های واقعی اعلام شود! و هدف تعطیلی می‌تواند با روش سوءمدیریت تامین شود.

  • رایج‌ترین دفاعی که این مدیران دارند این است که با پدیده فرار مغزها روبه‌رو هستیم که باید به طریقی جلو آن گرفته شود. فکر می‌کنید آیا از این زاویه موفق بوده‌اند؟

حدیث داریم که می‌گوید «الانسان حریص علی ما منع» انسان نسبت به هر چیزی که منع شود حریص‌تر می‌شود، ضمن اینکه فرار مغزها از اساس تعبیر اشتباهی است. به انواع علوم و تکنولوژی بنگرید، مگر حاصل مغز انسان محصور در جغرافیا شده است؟ مهم مدیریت مغزهاست نه محصورکردن آنها. مغز انسان جهان‌شمول است.

ببینید اینها می‌گویند به‌عنوان مثال آمریکا را ببینید نخبگان دنیا را جمع کرده و به چه پیشرفت‌هایی دست یافته در حالی‌که کشورهای زادگاه این نخبگان همه عقب مانده‌اند.

خود همین اثبات می‌کند که سوءمدیریت این کشورها را به این روز انداخته. ما هم نفت داریم، ایالات متحده آمریکا هم نفت دارد، تفاوت مدیریت در همین یک مقوله را ببینید، مشت نمونه خروار است. اگر به نفتمان تکیه نکنیم پیشرفت می‌کنیم احتیاج مادر تمدن است. مهم‌ترین ویژگی مثبت کشورهای مهاجرپذیر که انسان‌ها را جذب خود می‌کند این است که در آن کشورها اجازه می‌دهند افکار مختلف آزادانه در فضای جامعه به گردش درآید. نبین، نخور، نپوش، نرو، نگو.

  • برای وکلا و روزنامه‌نگاران و مشاغل اینچنینی مهاجرت طبیعی به نظر می‌رسید اما برای مردم عادی چه؟ خیلی‌ها که رفتند نه سیاسی بودند نه ارتباطی با دنیای سیاست داشتند. فکر می‌کنید بیشترین انگیزه‌ها چه بوده؟

ببینید الزامی ندارد که برای تمام مهاجران مستقیما سیاست تصمیم بگیرد، وقتی مدیریت کارشناسی نباشد اقتصاد تضعیف می‌شود، تولید و صنعت می‌خوابد بیکاری زیاد می‌شود، نتیجه این رکود و بیکاری و وجود تقاضا برای نیروی کار در خارج از مرزها باعث جذب این جمعیت می‌شود. همه اینها غیرمستقیم از سیاست متاثر است. کشورهای دیگر هم این موقعیت‌ها را به‌سرعت درک می‌کنند برای همین در چنین مقاطعی شرایط جذب را تسهیل می‌کنند.

  • باید این نیروهای مهاجر که جغرافیایشان عوض شده را آب رفته بدانیم؟

نه مدیریت منابع انسانی جغرافیا نمی‌شناسد. اخیرا آقای روحانی گفت پیش از این هم روسای جمهور سابق گفته بودند که باید کاری کنیم تا مهاجران ایرانی برگردند اما واقعیت این است که اگر مدیریت اصلاح شود اصلا نیازی به بازگشت فیزیکی آنها نیست. کافی است سفارتخانه‌ها، کنسولگری‌ها و رایزنان فرهنگی فعال شوند و با ایرانیان ارتباط منطقی برقرار کنند در این صورت بسیاری از دانشجویان ایرانی بعد از فارغ‌التحصیلی و صاحبان مشاغل مختلف می‌آیند و به کشورشان خدمت می‌کنند، لازم هم نیست که حتما بیایند اینجا زندگی کنند کافی است تجربیاتشان را منتقل کنند برای سرمایه‌گذاران نیز به همین ترتیب است، فقط نخستین پیش‌فرض این اصلاح مدیریتی بازگرداندن و ایجاد فضای اعتماد است.

  • با توجه به موضع آقای روحانی در این خصوص که بازگشت عزت و رفع سوءظن است، فکر می‌کنید خوش‌بینی در افق پیش رو وجود دارد؟

خوش‌بینی که در دوران آقای خاتمی هم وجود داشت اما تجربه مدیریتی در این زمینه کافی نبود برای همین اتفاقات مثبتی رخ داد اما پایدار نبود و تثبیت نشد البته بخشی از این عدم موفقیت به گردن دولت نهم است که همه رشته‌ها را پنبه کرد. بخش دیگری هم به‌دلیل بی‌برنامگی دولت‌های هفتم و هشتم در این خصوص است که کارهای مثبتش در سطح باقی ماند و نهادینه نشد. اما در دولت آقای روحانی اینکه چقدر این شعار به عمل نزدیک می‌شود من هم مثل همه امیدوارم اما اینکه چقدر به واقعیت نزدیک است من نزدیکی نمی‌بینم چون شعار است و اسمش رویش و باید به شعور نزدیک‌ شود به شعور نزدیک‌شدنش هم یعنی آگاهی از واقعیت‌های جهانی. الان کدام نخبه را پیدا می‌کنیم با وجود آن همه امکاناتی که در غرب به پایش ریخته شده بیاید برای یک کشور جهان سومی کار کند؟ بنابراین تنها نکته‌ای که می‌توان روی آن متمرکز شد عرق ملی این مهاجران است.

  • الان راهکار مشخص رسیدن به شرایط مطلوب در حوزه بازگشت سرمایه‌های انسانی و غیرانسانی چیست؟

پیش‌نیاز موفقیت هر راهکاری اعتماد است. کاری که واقعی و شدنی است این است که حداقل بتوانیم جهتش را عوض کنیم و معکوس هشت سال گذشته حرکت کنیم. الان خوشبینی‌های بعد از انتخاب آقای روحانی باعث شده از آسیب‌های اجتماعی فاصله بگیریم اما باید گام‌هایی به سوی ترمیم برداریم تا در مسیر اصلاح قرار بگیریم. نباید هم عجول باشیم، مثلا موج «روحانی مچکریم» اشتباه است چون هم توقعات را بالا می‌برد هم روحانی را آسیب‌پذیر می‌کند و هم ملت را ناامید و سرخورده می‌کند.

  • اتفاقی که اخیرا برای مهاجران ایرانی در سواحل استرالیا رخ داد که قایقشان غرق شد و بار اول هم نبوده و بارها در نقاط دیگر دنیا هم رخ داده این سوال را پیش می‌آورد که بیشترین عاملی که باعث می‌شود مهاجران خطر مرگ را به جان بخرند راه‌های قانونی را رها کنند و به قاچاقچی پناه ببرند چیست؟

اولین دلیلش فطرت بشر است که به کارهای غیرقانونی گرایش دارد. همه به دنبال میان‌بر می‌گردند. مثل اینکه می‌پرسند بزرگ‌ترین دلیل افزایش طلاق چیست می‌گویند ازدواج. طنز تلخی در این پاسخ نهفته است اما عین واقعیت است. مهاجرت غیرقانونی هم یک دلیلش گرایش فطری انسان به خلاف است و کمی هم وسوسه، سراب و هیجانات است که چاشنی‌اش می‌شود اما دلیل دیگرش هم این است که قوانین و مقررات هم آنطور که باید و شاید تقنین و تصریح نشده. قانون مثل چوب است هم می‌توان با آن نیمکت درست کرد و برای تسهیل از آن استفاده کرد هم می‌توان آن را در روندی تصویب و اجرا کرد که اکثریت مردم، از آن، احساس حمایت نکنند. اولین و بیشترین سوالی که موکلان از ما می‌پرسند این است «آقا فلان جا آشنا داری؟» آفت از همین جا شروع می‌شود. موکل یا حق دارد که وکیل می‌تواند استیفا کند یا حق ندارد، اما در هر صورت موکل می‌خواهد میان‌بر بزند. این تئوری فایده‌مداری است که متاسفانه در ایران جا افتاده.

  • الان دولت استرالیا در واکنش به غرق‌شدن قایق‌ها اعلام کرده که از این پس مهاجران غیرقانونی را به جزیره «گینه نو» می‌فرستد مهاجران هم در یک روستای این کشور دست به شورش زدند که توسط پلیس سرکوب شد همچنین دولت استرالیا از دولت اندونزی خواسته است به ایرانیان ویزای استرالیا ندهد، از نظر حقوقی این اقدامات دولت استرالیا زورمدارانه و ظالمانه نیست؟ و به‌طور کلی مهاجران غیرقانونی در این موارد چه حقوقی دارند؟ به‌عنوان مثال چندی پیش که «باراک اوباما» با تصویب قوانین جدید نیمی از مهاجران غیرقانونی آمریکا را قانونی اعلام کرد استدلالش این بود که سود دولت و مهاجران دو طرفه است…

یک اصطلاحی در حقوق است به نام «اجتماع حقین» یعنی دو تا حق باید با هم جمع شود اما معمولا دو تا حق با هم جمع نمی‌شوند حتی گاهی در مقابل یکدیگر قرار می‌گیرند مثل رابطه آزادی و امنیت. کاری که دولت استرالیا انجام می‌دهد اساسا نقض صریح حقوق بشر است. سازمان‌ملل به دنبال استیفای حق حیات و کرامت انسانی است و کار دولت استرالیا بدون شک نقض صریح هر دو اینهاست اما این دولت هم حق دارد در حوزه جغرافیایی خودش امنیت را برقرار کند. بنابراین باید منصف باشیم مساله رابطه بین دو حق است یکی حق آزادی و حقوق بشر و دیگری حق تامین امنیت کشور است، ضمن اینکه سیستم اداره کشور استرالیا دولت-رفاهی است و دولت باید بتواند در قبال رفاه شهروندانش پاسخگو باشد. قضاوت خطی و سیاه و سفید نیست. به‌طور کلی علوم انسانی نسبی است.

مانی تهرانی – شرق

برچسب‌ها : , , ,