استراتژی روحانی آزادسازی اقتصاد است
شهروندان:
دولت روحانی در شرایطی سکان اداره کشور را به دست گرفته که جامعه ایران روزهای بحرانی را میگذراند. پای صحبت هر کارشناسی که مینشینیم امکان ندارد قبل از شروع صحبتهایش، این موضوع را به رخ مخاطبش نکشد و سپس به نقد و بررسی عملکرد دولت بپردازد. سعید لیلاز هم در این گفتوگو به این موضوع اشاره میکند و حتی این بحران را بسیار عمیقتر و نابوکنندهتر از سایران ارزیابی میکند.
شاید به همین دلیل است که صحبت کردن با او بیشتر از بقیه امید را درباره آینده اقتصادی ایران در دل روشن میکند. سعید لیلاز بهشدت از سیاستهای دولت روحانی در زمینه اقتصادی دفاع میکند و معتقد است که نتیجه کار دولت در این عرصه حتی فراتر از انتظار همه کارشناسان بوده است. در این گفتوگو سعی شده وعدههای اصلی حسن روحانی در زمینه اقتصادی مورد بررسی قرار گیرد و اینکه دولت در یک سالگیاش در راه تحقق وعدههای اقتصادیاش کجا ایستاده است.
- به نظر شما موانع اصلی مقابل برنامههـای اقتصـادی دولـت روحانی چیست؟
به نظر من بزرگترین مانع اجرایی شدن برنامههای اقتصادی دولت روحانی این است که در این چند سال گذشته کل سیستم اقتصادی ایران حتی بهلحاظ اجرایی و اداری تقریبا بهطور کلی درهم کوبیده شده است و روحانی به استثنای بعد از پایان جنگ ایران و عراق بدترین شرایط اقتصادی و اجتماعی تاریخ معاصر ایران را تحویل گرفت. اگر فقط به رقم تشکیل سرمایه ناخالص داخلی تکیه کنیم مجموعه سرمایهگذاریهای صورت گرفته در سالهای ۹۱ و ۹۲ حتی به اندازه یکی از سالهای ما قبل خودش هم نبوده و بهطور متوسط نرخ سرمایهگذاری به قدری در ایران کاهش پیدا کرده که بروز بحران اقتصادی و عملکرد کاهش تولید ناخالص داخلی ایران عملا کوچکترین نیازی به تحریمها نداشته است.
در واقع در اقتصاد دو عامل اصلی وجود دارد که ایجادکننده ثروت است؛ عامل اول رشد سرمایهگذاری و عامل دوم ارتقای بهرهوری است. هردوی این عوامل از سال ۸۴ تا ۹۲ به گونهیی آسیب دید که من فکر میکنم دستکم احیای اقتصاد ایران و بازگرداندنش به ریل اصلی تا سال ۹۵ طول خواهد کشید و متاسفانه در برخی حوزهها هیچگونه احیا و جبران مافاتی اصلا ممکن نخواهد بود.
مثلا از نظر اقتصادی میزان معوقات شبکه بانکی که تا سال ۸۴ حدود ۴۰۰۰ میلیارد تومان بوده تا سال ۹۲ نزدیک به ۲۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده هرچند از نظر حسابداری ۸۵ هزار میلیارد است اما حسابدارهای سیستم بانکی و اقتصاددانهای بانک مرکزی و مدیران وزارت دارایی میدانند و با من همنظر هستند که میزان اصلی این مبلغ ۲۰۰هزار میلیار تومان است؛ به عبارت دیگر یک سوم کل سپردههای مردم و مطالبات شبکه بانکی در اقتصاد ایران برای همیشه از بین رفته و من بسیار بعید میدانم این وضعیت در این حوزه قابل جبران باشد. هر اصلاح اقتصادی و حرکت اقتصادی برای پیشبرد رونق و رشد اقتصادی به ارتقای بهرهوری نیاز دارد و سالها طول میکشد که اتفاقی را که در اقتصاد ایران در زمینه بهرهوری رخ داده است جبران کرد وقتی به عنوان مثال تعداد پرسنل وزارت نفت در این هشت سال دوبرابر شده در حالی که نهتنها افزایش تولید نداشته که کاهش تولید هم داشته.
سالها زمان میبرد تا نرخ سرمایهگذاری که در سال ۹۲ به رقم منفی ۲۱ رسید و در تاریخ ایران بیسابقه بود جبران شود. بنابراین به نظر من بزرگترین مانعی که بر سر راه برنامههای اقتصادی دولت روحانی است همین مساله است که اساسا حوزهیی باقی نمانده که برنامهیی در آن اجرایی شود.
- پس با این حساب و طبق گفته شما دستکم تا سال ۹۵ دولت روحانی تنها باید به احیای اقتصادی ایران بپردازد و اساسا هیچ یک از برنامههایش را عملی نخواهد کرد؟
آنقدر وضعیت بحرانی است که اگر روحانی موفق به احیای سیستم اقتصادی کشور شود در واقع بزرگترین دستاورد او خواهد بود. برخی منتقدان روحانی بدون در نظر گرفتن زمینههای اقتصادی و اجتماعی شکلگیری دولتش از آن انتقاد میکنند که هیچ استراتژیای ندارد که این حرف صحت ندارد و به نظر من خروج از حالت فوق بحرانی سال ۹۲ بزرگترین استراتژیای است که در نیم قرن اخیر ایران به خود دیده است و اگر خروج از شرایط فوق بحرانی تا نیمه سال ۹۵ رخ دهد دستاورد بسیار بزرگی است زیرا مستلزم دو رشد اقتصادی ۵ درصد در سال است و به این معنی است که در ۲۴ ماه آینده ما رشد اقتصادی بیش از۱۰ درصد خواهیم داشت که خودش یک اتفاق بسیار مهم و مبارک است.
- برخی معتقدند تیم اقتصادی دولت انسجام لازم را ندارد و به نظر میرسد هر کسی ساز خودش را میزند. به نظر شما این عدم انسجام در این شرایط فوق بحرانی که گفتید، میتواند دردسرساز شود؟
من با این حرف موافق نیستم و به نظر من صحت ندارد. اولا آن انسجام پادگانی که ما در اقتصادهای متمرکز یا در دولت نهم و دهم دیدیم که حرفها و تصمیمات بدون توجه به سایر افکار گرفته میشد الزاما به نتایجی میانجامد که کشور در آن قرار دارد. در واقع اقتصاد پادگانی نتیجه مطلوبی نخواهد داشت. ثانیا جامعهیی با ویژگیهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ایران با افکار و نظرات مختلف و با مشکلات مختلف در حوزههای مختلف و نیازهایی که در تناقض یکدیگر هستند جز در مسیر یک تعامل کامل با تمام افکار و اندیشههای اقتصادی مهم امکانپذیر نیست.
ثالثا من در پایان این تعامل یک انسجام خوب در برنامههای دولت میبینم که من محصول نهایی این تعامل را در بسته پیشنهادی خروج از رکود تورمی دولت میبینم. از همه مهمتر اینکه من معتقدم این نگاه انسجام محور در واقع نگاه فرآیندگرا و پرسشنگر است در حالی که نگاه من به همه پدیدههای دنیا نتیجهگراست و من به نتیجه کار نگاه میکنم. به قول دنگ شیائوپنگ «مهم نیست گربه سیاه باشد یا سفید مهم این است که گربه بتواند موش بگیرد.» اینکه گرایشهای موجود در دولت روحانی همدیگر را خنثی میکنند یا نه اصلا برای من اهمیتی ندارد، اینکه دولت روحانی توانسته در این یک سال نتیجه بگیرد یا اینکه در آینده منجر به نتیجه خواهد شد یا خیر، برای من مهم است.
نکته پایانی هم اینکه آیا در کشورهایی که دارای سیستم اقتصاد آزاد هستند و با رشد اقتصادی کمتر اما پایدارتر جلو میروند اختلافنظرهایی از این دست نمیبینید؟ در آنجا هم چنین اختلافاتی وجود دارد. بهطور کلی انسجام پادگانی رشد سریع و زودگذر اما بیثبات و بسیار پرهزینه میدهد اما تعامل بین نیروهای مختلف که سعی در قانع کردن یکدیگر دارند اگرچه سرعت رشد را پایین میآورد اما ماندگاری بیشتری دارد. شما تفاوت این دو نگاه را در سرنوشت اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده امریکا میتوانید ببینید و مقایسه کنید.
- به بسته خروج از رکود تورمی اشاره کردید. فکر میکنید دولت بتواند آن را اجرایی کند و از نظر شما این دستورالعمل چگونه قابل اجراست؟
تا الان و با گذشت یک سال دولت آقای روحانی حتی بدون اجرایی کردن این دستورالعمل عملکرد اقتصادی بسیار مثبتی داشته و مافوق انتظار کارشناسان حوزه اقتصادی و اجتماعی ظاهر شده است. نتایجی که دولت در طول ۱۰ ماه گذشته گرفته دور از انتظار همه ناظران و کارشناسان و حتی منتقدان اقتصادی بوده. واقعیت این است که در یک سال گذشته نرخ تورم ۱۷ درصد کاهش پیدا کرده، واقعیت این است که نرخ رشد اقتصادی از منفی شش و نیم درصد به مثبت یک افزایش پیدا کرده، واقعیت این است که رشد صنعت مثبت شده است، واقعیت این است که وضعیت معیشت فقیرترین تودههای مردم و همچنین کارگران و کارمندان برای نخستین بار در چهار سال گذشته نهتنها کاهش پیدا نکرده بلکه اندکی هم افزایش پیدا کرده. همه این عملکردها نشان میدهد که حتی بدون این بسته هم دولت روحانی موفق بوده و مطمئنم این بسته به انسجام بهتر برنامههای دولت کمک خواهد کرد.
- یکی از وعدههای روحانی در پیش از انتخابات احیای سازمان برنامه بوده است که تاکنون محقق نشده است. با توجه به اینکه سیاستهای اقتصادی دولت به نوعی آزادسازی اقتصادی است اصلا نیازی به احیای این سازمان هست و فکر نمیکنید وجود چنین سازمانی با سیاستهای آزادسازی اقتصادی منافات داشته باشد زیرا اقتصاد آزاد نیاز به برنامهریزی دولت ندارد و بازار خودش همهچیز را مشخص میکند.
بستگی دارد که ما چه کارکردی را از سازمان برنامه داشته باشیم. اگر سازمان برنامه بخواهد به سه برنامه آخر رژیم شاه و سه برنامه اول جمهوری اسلامی بازگردد که به نظر من چنین چیزی ممکن نیست، ضرورتی ندارد و کارآمدی هم نخواهد داشت. من در مجموع مخالف احیای سازمان برنامه به عنوان مرکز و قطب فرماندهی اقتصادی و اجتماعی ایران حتی در مسیر اجرا هستم اما اگر این سازمان تبدیل به یک مخزن فکری شود و در واقع یک نهادی باشد که استراتژی برای دولت بچیند فکر میکنم هم دولت و هم کشور به چنین اتاق فکر اندکی منسجمتر و اندکی عملیاتیتر احتیاج دارد منتها نه فراتر از آن. فکر میکنم اگر این سازمان در حد تبیین و روشن کردن استراتژیهای دولت، فعالیت داشته باشد و با همین کارکرد بازسازی شود شاید کارکرد مناسبی داشته باشد. اما بهطور کلی من خیلی موافق احیای سازمان برنامه نیستم و تصور نمیکنم این سازمان خیلی بتواند موفق باشد.
- فکر میکنید چرا روحانی با وجود وعدهاش هنوز این سازمان را احیا نکرده؟
به نظر من روحانی براساس تفکراتی این وعده را پیش از انتخابات به مردم داده بود ولی در عمل به این ضرورت نرسیده که این سازمان را دوباره احیا کند. این ضرورت همان چیزهایی است که من در گذشته بسیار به آن پرداختم و بسیار مورد انتقاد بقیه قرار گرفتم که چرا با نهادی به اسم سازمان برنامه مخالف هستم. من هیچگاه به این نتیجه نرسیدم که سازمان برنامه میتواند مفید باشد. احتمالا زمینه فکری روحانی در عجله نکردن برای احیای سازمان برنامه این است که این اقدام احتیاج به یک نگاه پختهتر دارد.
- با توجه به اینکه سیاستهای کلی اقتصادی دولت روحانی آزادسازی اقتصادی است فکر نمیکنید با توجه به شرایطی که کشور دارد و ساختارهای اجتماعی به نوعی شکننده است، این سیاستها موجب افزایش نابرابری در جامعه شود؟
اولا بدترین نابرابری در ایران در دوره عدالت گراترین دولت رخ داده است. من به شما اطمینان میدهم که هر دولتی که شعار عدالت بدهد بدترین عملکرد را در این زمینه خواهد داشت و این تجربه فقط مختص به ایران نیست بلکه یک تجربه جهانی است. بهترین راه برای عدالتگرایی و نابود کردن فقر عبارت است از ایجاد اشتغال، رشد اقتصادی و کاهش تورم؛ کاری که نه تنها روحانی در جهتش حرکت میکند بلکه استراتژی آزادسازی اقتصادی در این مسیر حرکت میکند و پایدارترین روش برای ریشه کن کردن فقر و نه وابسته کردن ۷۰ میلیون ایرانی به دولت همین آزادسازی اقتصادی است و راه دیگری وجود ندارد.
البته من در این زمینه با شما موافق هستم که چون ساختار اجتماعی ایران بسیار شکننده است و در استراتژی بازار آزاد دولت فقط باید در موارد شکست بازار وارد عمل شود و به کمک بازار بیاید و از سوی دیگر در اقتصاد ایران موارد شکست بازار بسیار بسیار زیاد است باید بگویم تا اطلاع ثانوی دخالت دولت در بازار ایران گریزناپذیر است اما نکته اینجاست که استراتژی آزادسازی اقتصادی این دخالت را در حد اقل ممکن قرار میدهد و فقط در مواردی که بازار شکست میخورد وارد عمل میشود و به بازار اجازه میدهد در موارد دیگر تا آنجا که ممکن است بازار خودش برای خودش تصمیم بگیرد و رقابت تعیینکننده باشد.
این تجربهیی است که ما نتیجه بسیار بهتری از آن گرفتهایم. بنابراین اینکه استراتژی اقتصادی دولت روحانی آزادسازی اقتصاد است استراتژی بسیار خوب و مناسبی است با این دو قید که این رویکرد آزادسازی اقتصادی اولا باید همگن و منسجم باشد و در همه حوزهها همزمان اجرا شود و ثانیا باید پلکانی انجام بگیرد. در واقع هیچ کارشناس اقتصادی که دلش برای ایران بسوزد در این شرایط روش شوکدرمانی را برای ایران توصیه نمیکند.
- شما اشاره کردید که دولت روحانی در مهار تورم موفق بوده و این حرف شما درست است اما نکته اینجاست که دولت از طریق عدم تزریق نقدینگی موفق به مهار تورم و این امر موجب رکود بازار شده است.
من با این نتیجهگیری شما موافق نیستم. اولا تزریق رشد اقتصادی از طریق تزریق تقدینگی خیلی کار سختی نیست و همه میتوانند آن را انجام دهند. ثانیا نخستین نشانه رکود اقتصاد ایران از سال ۸۷ و زمانی که رشد اقتصادی از ۹ درصد سال ۸۱ به نیم درصد سال ۸۷ رسید ظاهر شد. من براساس همین استدلال بسیار روشن همواره معتقد بودم اینکه میگویند تحریمها موجب رکود اقتصادی و عامل رشد منفی اقتصاد ایران است یک دروغ بزرگ بوده. رشد منفی اقتصاد ایران محصول این بود که در اقتصاد ایران اولا سرمایهگذاری به پایینترین سطح خودش رسید و ثانیا بهرهوری در آن کاهش پیدا کرد.
بنابراین ظهور نشانههای رکود اقتصادی خیلی قبلتر از روحانی خودش را نشان داده بود و اتفاق افتاده بود، به عبارت دیگر نخستین موج رکود اقتصادی سال ۸۷ بود و بعد از یک دوره کوتاه رشد اقتصادی که ناشی از افزایش درآمدهای نفتی بود مجددا از سال ۹۰ رشد اقتصاد دوباره منفی شد. پس این رکود اقتصادی که به آن اشاره کردید ربطی به دولت روحانی ندارد و خیلی پیش از سر کار آمدن دولت روحانی آغاز شده بود.
البته این را هم بگویم که هم من و هم دولت قطعا مخالف این هستیم که تورم به صفر برسد اما رکود اقتصادی در ایران حاکم باشد منتها باید در نظر داشته باشیم که شرایط رشد نقدینگی و تورم در ایران در تابستان ۹۲ از لحاظ سیاسی، اجتماعی و امنیتی به قدری بحرانی شده بود که دولت روحانی چارهیی به جز کشیدن همه ترمز قطار آن هم به صورت یکجا نداشت. من در این زمینه کاملا موافق سیاستهایی هستم که دولت اتخاذ کرده و معتقدم پس از انتخابات سال ۹۲ به تدریج نخستین نشانههای احیای اقتصاد ایران در حوزه صنعت و خودروسازی کمکم خودش را نشان میدهد. متاسفانه آنقدر بحران اقتصادی ایران عمیق بوده است که ما نمیتوانیم سرعت بیشتری را در رشد اقتصادی انتظار داشته باشیم در حالی که توقع داریم تورم هم افزایش پیدا نکند.
- در زمینه افزایش تولید دولت روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در زمینه افزایش تولید از اواخر سال ۹۲ اقدامات روشنی صورت گرفته است. الان که من با شما صحبت میکنم رشد تولیدات صنایع خودروسازی نسبت به پارسال همین موقع، رشد چشمگیری داشته. مثلا رشد تولید ایران خودرو نزدیک به ۱۵۰ درصد افزایش داشته و پیشبینی میشود حداقل یک درصد از رشد اقتصادی امسال کل کشور را صنایع خودروسازی کشور بدهد. در صنایع فولاد هم رشد چشمگیری داشتهایم و در بقیه زمینهها هم من فکر میکنم اگر کمی صبور باشیم به تدریج نشانههای رشد پدیدار خواهند شد اما قطعا این رشدها با سرعت کمی اتفاق خواهند افتاد اما دولت این قید را دارد که نباید به رشد نقدینگی به صورت لجام گسیخته دامن بزند.
- پس با این حساب شما به افزایش تولید در سال آینده خوشبین هستید؟
اگر تا پایان امسال بین سه تا چهار درصد افزایش تولید داشته باشیم من قطعا خوشبین خواهم بود.
- در مورد ثبات در بازار مخصوصا نرخ ارز و سکه دولت روحانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
من معتقدم خدمت روحانی به اقتصاد ایران در حوزههای کمی نبوده بلکه کیفی بوده که در سه شاخص خودش را نشان داده است؛ اولا در اقتصاد ایران و همچنین فضای عمومی کسب و کار آرامش پیدا شده، ثانیا ثبات در بازار اتفاق افتاده و سوم اینکه پیشبینیپذیری به اقتصاد ایران بازگشته. این سه نکتهیی که به آن اشاره کردم دستاوردهای دولت روحانی در این یک سال بوده است و اتفاق افتاده. کمترین فاصله بین نرخ دلار رسمی و دلار آزاد در تمام سه سال گذشته متعلق به همین الان است که من با شما صحبت میکنم.
- بهطور کلی وضعیت معیشتی مردم در این یک سال را چگونه ارزیابی و فکر میکنید اگر دولت با همین سرعت و همین سیاستها پیش برود چقدر میتواند موفق باشد؟
وضعیت معیشتی مردم در ابتدای شکلگیری دولت یازدهم بسیار وخیم بود و قدرت خرید کارگران و کارمندان در چهار سال گذشته تقریبا به نصف رسیده بود و بخش اندکی از قدرت خرید امسال جبران خواهد شد اما به هیچوجه کافی نخواهد بود و به اعتقاد من حداقل سه سال زمان لازم است تا آسیبی که به طبقه کارگر و کارمند وارد شد جبران شود ولی این دولت در زمینه معیشت مردم در دو حوزه خیلی خوب، سریع و به موقع و به بیان دیگر خیلی جهادی که موردنظر رهبری بود، عمل کرد؛ اول در حوزه بهداشت بود که کشور را از مرحله فوق بحرانی فروپاشی نظام بهداشتی دور کرد و دومی در حوزه تغذیه بود که از طریق کاهش نرخ تورم مواد غذایی صورت گرفت و من این خبر را به شما میگویم که این آرزوی تک نرخی شدن تورم در ایران در حوزه مواد غذایی اتفاق افتاده است و این اتفاق منافعش به میلیونها تن از فقیرترین افراد جامعه ایران خواهد رسید و جا دارد در اینجا از ملت ایران به خاطر انتخابشان در سال ۹۲ که باعث شد به کلی فضای اقتصادی ایران متحول شود، تشکر کنیم.
اعتماد