نقدپذیری از منظر روایات
شهروندان:
نقد باید از روی خیرخواهی و به قصد اصلاح و کمک به اشخاص مورد نقد باشد. نقد نباید برخاسته از حسد و غرضورزی و تسویهحساب باشد. تذکرهای حسودانه و کینهتوزانه، وضع را بدتر میکند.
مگر میشود از یک حسود، نصیحت و خیرخواهی و تذکر به قصد اصلاح برآید. تکبر و خودخواهی جلوههای گوناگون دارد که یکی از آنها هم غرور در مقابل نقد است. وقتی نقد، مایه کمال اندیشه و کار ماست، نقدپذیری کمک به این کمال و رشد است. از آن طرف نقدناپذیری نشانه نوعی غرور و تکبر و عامل در جازدن در ورطه بدیها و کاستیها ست. گاهی ناب ترین موعظهها و تذکرها هم، وقتی به دلهای دارای کبر میرسد باعدم پذیرش مواجه میگردد و انسان را محروم میسازد. به تعبیر زیبای امیرالمومنین(ع) میان شما و پند، حجاب و پردهای از غرور افکنده شده است.
بحث اصلی این است که آیا مطمئنیم که همه اندیشهها و افکارما درست و بیاشکال است؟ آیا همه خصلتها و رفتارهای فردی و اجتماعی خود را بیعیب میدانیم؟ آیا فکر نمیکنیم در عملکردهای مختلف ما، نقطه ضعفهایی هم ممکن است باشد که از چشم خودمان پنهان است ولی دیگری متوجه آن میشود؟انسان گاهی به خاطر حب نفس یا عیوب خود را نمیبیند و نمیفهمد، یا حاضر نیست خود را دارای عیب و نقص بداند از این رو نقد و تذکر دیگران را هم بر غرض ورزی و دشمنی حمل میکند.
در یک خانواده، ممکن است رفتار هر یک از زن و شوهر نسبت به هم ایرادهایی داشته باشد، یا برخورد پدر و مادر با فرزند کوچک یا جوانشان غلط باشد. اگر کسی متذکر شود باید مشفقانه بپذیرند و در اصلاح خویش بکوشند. اگر هر یک تلاش کنند تا عیب و اشکال را متوجه طرف مقابل سازند و خود را بیگناه قلمداد کنند، نارساییها و عیوب و خطاها هرگز اصلاح نخواهد شد. انصاف در پذیرش خطا و عیب نشانه رشد عقلی است.گاهی ممکن است در حسن نیت و خیرخواهی و نظردوستانه کسی شک و تردید داشته باشیم و در نتیجه به آنچه که نقد میکند، توجهی نکنیم ولی اگر حسن نظر و نیت دوستانه کسی برای ما ثابت بود، در پذیرفتن نقد و تذکر و پند او تردید نکنیم.
به فرموده حضرت علی(ع)، محبوبترین مردم در نظر تو نصیحت کننده مشفق و خیر خواه باشد.گر چه ممکن است تذکر و انتقاد دیگری، در ذائقه ما تلخ آید، ولی تلخی نقد و تذکر به مراتب سودمندتر از شیرینی چاپلوسی و نیرنگ و فریب است. از امام باقر(ع) روایت شده است: از کسی پیروی کن که از روی خیرخواهی و نصیحت، تو را میگریاند، ولی پیرو کسی مباش که تو را میخنداند، در حالی که نسبت به تو فریبکاری میکند. پذیرش نقد و دیدگاههای اصلاحی دیگران، تنها به اندیشه و فکر، یا به عملکرد خارجی و معاشرتهای ما منحصر نمیشود.
در آثار ادبی و تولیدات شعر و قصه و اثر هنری نیز توجه به نقد دیگران،عامل رشد و بالندگی هنرمند و نویسنده و شاعر است. برعکس بیتوجهی به نقادیهای منتقدان کار انسان را پیوسته ضعیف و معیوب نگه میدارد. هنرمندان نقدپذیر، سریعتررشد میکنند. به همان اندازه که تذکر و کاستیها و نقد عملها مفید و لازم است، توجه به شیوه یادآوری و نکات و آداب پند و اندرز و تذکر، مهم و سرنوشت ساز است. کسی که دیگران را پند میدهد خودش هم باید اهل عمل باشد. اگر پند دهنده خودش اهل عمل باشد، تذکر او چراغی روشنگر در دل و جان دیگران میشود و تا ژرفای قلبشان نفوذ میکند.
به این سخن حضرت امیر(ع) توجه کنید؛ از فروغ واعظ و پنددهندهای که خود پندپذیر است روشنایی بر گیرید و نصیحتگر بیدار را پذیرا باشید.نقد هر چه صمیمیتر، خودمانیتر، در خلوت و بدون آبروریزی و هتک حیثیت باشد، هم موثرتر است، هم از کینه توزی و کینه افروزی و لجاجت، دورتر است. گاهی نقادی آشکار و پند و تذکر در ملأعام، اثر منفی دارد و طرف را به عکس العمل وا میدارد و شخصیت او را هم خرد میکند. حضرت امیر(ع) میفرماید: نصیحت و پند دادن تو در میان مردم و حضور دیگران،کوبیدن و خرد کردن است.