در ستایش نقد
شهروندان:
اظهارات رئیس جمهوری در تالار وحدت، نوید فضای فرهنگی بازتری را به هنرمندان و نویسندگان داد و امیدشان را به ایجاد تغییرات مناسب در حوزه تولید فکر و اندیشه و در قالب کتاب، فیلم، موسیقی و… بیشتر کرد.
دیروز نیز ایشان در جمع محققان و پژوهشگران، بر ضرورت باز بودن فضای فرهنگی تأکید کردند و از جمله گفتند: «نباید بگذاریم فضای جامعه ما به گونهای باشد که خدای ناکرده فکری، اندیشهای و نقدی زیرزمینی شود.
پرسش و نقد از بین نمیرود و اگر نگذاشتیم بروز و ظهور پیدا کند به ناچار زیرزمینی میشود و این قطعاً به نفع جامعه نیست. بگذارید فضا باز شود و آن کس که سؤال و نقد دارد، آن را مطرح کند، زیرا در سایه برخورد اندیشههای مختلف است که میتوانیم به رشد و تعالی دست یابیم.»
دو دسته از سخنان است که ممکن است به ذائقه برخی خوش نیاید و شنیدن آن را برنتابند؛ اول انتشار افکار متفاوت و دوم نقد صاحبان قدرت.
در میان افراد به ظاهر مذهبی و بدون پشتوانه فکری، عدهای از انقباض فضای فرهنگی دفاع میکنند. آنان هر سخن خلاف اندیشه و تفکر خود را ضدیت با دین معنا میکنند و با این برداشت انحرافی و غلط، خواستار جلوگیری از تشکیل انواع جلسات فکری میشوند و دفاع از دین را تنها از این طریق ممکن میدانند که سخنان مخالف، به گوش متدینان نرسد و مسلمانان اساساً هیچ سخن متفاوتی را نشوند. در حالی که عالمان پرمایه و زمانشناس و متدینان دانشمند، هرگز از طرح اندیشه مخالف نمیهراسند و با پاسخگویی به شبهات و مواجهه فکری با اندیشههای دیگر، بر غنا و قوت اندیشه دینی خود میافزایند.
شهید مطهری در توصیف این جریان و تفاوت نظام اسلامی ما با دیگر نظامهای سیاسی زمانه خود چنین مینویسند: «هر مکتبی که ایمان و اعتقادی به خود ندارد، جلوی آزادی اندیشه و آزادی تفکر را میگیرد. این گونه مکاتب ناچارند مردم را در یک محدوده خاص فکری نگه دارند و از رشد افکارشان جلوگیری کنند. این همان وضعی است که ما امروز در کشورهای کمونیستی میبینیم.
در این کشورها، به دلیل وحشتی که از آسیبپذیر بودن ایدئولوژی رسمی وجود دارد، حتی رادیوها طوری ساخته میشوند که مردم نتوانند صدای کشورهای دیگر را بشنوند و در نتیجه یکبعدی و قالبی، آنچنان که زمامداران میخواهند، بار بیایند. من اعلام میکنم که در جمهوری اسلامی هیچ محدودیتی برای افکار وجود ندارد و از به اصطلاح کانالیزه کردن اندیشهها، خبر و اثری نخواهد بود. همه باید آزاد باشند که حاصل اندیشهها و تفکرات اصیلشان را عرضه کنند.»
امثال استاد مطهری به دلیل ایمان و اعتقادی که به منطق دین داشت، از طرح اندیشه دیگران در جامعه استقبال میکرد و میگفت: «من در نوشتههای خود نوشتهام: من هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که درباره اسلام سخنرانی میکنند و مقاله مینویسند، متأثر که نمیشوم هیچ، از یک نظر خوشحال میشوم چون میدانم پیدایش اینها سبب میشود که چهره اسلام بیشتر نمایان بشود. وجود افراد شکاک و افرادی که علیه دین سخنرانی میکنند، وقتی خطرناک است که حامیان دین آنقدر مرده و بیروح باشند که در مقام جواب برنیایند یعنی عکسالعمل نشان ندهند. اما همین مقدار حیات و زندگی در ملت اسلامی وجود داشته باشد که در مقابل ضربت دشمن عکسالعمل نشان بدهد، مطمئن باشید که در نهایت امر، به نفع اسلام است.»
گروه دومی که حرف مخالف را برنمیتابد برخی اصحاب قدرت هستند که مخالفان و منتقدان را بر نمیتابند. این دست از مدیران، تمایل دارند انتقاد بر جایگاه قدرت آنان وارد نشود و دستشان برای هر اقدامی باز باشد.
نظامهای سیاسی کارآمد، از جمله به این دلیل کارآمد محسوب میشوند که نه تنها در مقابل انتقادها و اعتراضهای دیگران مقاومت نمیکنند بلکه به استقبال آن هم میروند و با همین سازوکار، به تصحیح تدریجی و تکامل و تعالی نظام میپردازند. به تعبیر مرحوم شریعتی، دلیل عدم وقوع انقلاب در جوامع غربی، «به سر عقل آمدن سرمایهداری» و جدی گرفتن انتقادهایی بود که کمونیستها مطرح کرده بودند و این قدرت هاضمه نظامهای سیاسی کارآمد را نشان میدهد که همه انتقادها و اعتراضها را مورد توجه قرار میدهند و آن را به وسیله بقا و تداوم حیات خود تبدیل میکنند.
در «نظام پیشنهادها» که سازوکاری برای کارآمد کردن کارگاهها و ادارات و حتی نظام سیاسی محسوب میشود، صاحبان صنایع و مدیران دولتی و مسئولان سیاسی، بودجه مستقلی را به این امر اختصاص میدهند تا به اشکال و ایراد کار خود پی ببرند و با اصلاح آنها، بر کارآمدی سازوکار و افزایش بهرهوری سیستم خود بیفزایند. آیا مناسب است در شرایطی که دیگران هزینه میکنند تا انتقاد بخرند، ما از طرح رایگان انتقادها و اشکالات از سوی دیگران بهراسیم؟ یقیناً ضعفها و نارساییهایی که پنهان میمانند، از درون ما را تضعیف خواهد کرد در حالی که طرح علنی انتقادها و اعتراضها، بر دوام ما خواهد افزود. در حال پایان دادن به این نوشته بودم که یکی از دوستان، پیامک زیر را برایم فرستاد. بیمناسبت نیست شما هم بخوانید: «نعره هیچ شیری، خانه چوبی مرا خراب نمیکند. من از سکوت موریانهها میترسم.»
علی شکوهی
ایران