ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

راه کیارستمی و شهیدثالث در کن

دیروز جشنواره فیلم کن، چهارمین روز خود را پشت‌سر گذاشت و فیلم «ناهید» از ایران اکران رسمی شد. با نگاه به فیلم‌های این دوره، شاهد سایه‌انداختن سینمای ایران بر این جشنواره هستیم.

رادو مونتیان و گورویندر سینگ به‌ترتیب با فیلم‌های «یک طبقه زیر» و «راه چهارم» مشخص کردند چرا سینمای ایران برای اکثر فیلم‌سازهای روز دنیا قابل احترام است. فیلم رادو مونتیان بیش از اندازه بیننده را یاد «امروز» میرکریمی می‌اندازد. در این فیلم با شخصیت خاصی روبه‌رو هستیم که بدون دلیل مشخصی کارهای موردانتظار را انجام می‌دهد و فیلم در مورد شخصیت و دلایل رفتاری او به‌وضوح اطلاعات نمی‌دهد و از این‌رو بیننده در تمام طول فیلم از خود می‌پرسد که واقعا دلیل کارهای این شخصیت چیست. در فیلم، چیزهای زیادی به‌طور سربسته بیان شده است که می‌توان آن را برای درک رفتار غیرمنتظره شخصیت به کار گرفت، ولی نمی‌توان با قطعیت گفت که کدام مهم‌تر است. شاید تفاوت مهم این فیلم با فیلم «امروز» در این باشد که پایان «یک طبقه زیر» کاملا باز است.

فیلم گورویندر سینگ، «راه چهارم»، ملودرامی روزمره و نوواقع‌گرا راجع‌به سیاست و اثرات آن بر زندگی روزمره مردم است. تمامی داستان از دید تأثیرات جنگ بر زندگی سگی بی‌نوا روایت شده است و سگ و مظلومیت او به‌صورت نمادی درآمده برای بیان ستم‌های وارده بر مردم هند در جنگ‌های فرقه‌ای. مکث‌های طولانی و توقف‌های زیاد دوربین روی شخصیت‌ها و همچنین منظره‌های به‌یادماندنی و نما‌های گیرا از صحرا و دشت کاملا بیننده را یاد سینمای روستایی ایران و کارهای کیارستمی می‌اندازد. یکی از زیباترین نما‌های سینمایی، از جالیزهای هندی و لحظات غرش آسمان در این فیلم شکل گرفته است.

نحوه قاب‌بندی این نماها به‌وضوح یادآور سینمای روستایی ایران است. جلوه‌های تصویری و صدا در این نماها دیدنی و شنیدنی است. با وجود زمان دوساعته فیلم، گذر زمان همانند «یک اتفاق ساده» شهیدثالت است یعنی اصلا اذیت‌کننده نیست. تنها مشکل بزرگ فیلم، ناآشنایی بیننده با تاریخ هند و جنگ‌های مذهبی بین فرقه‌هاست. برای درک پاره‌ای از اتفاقات تاریخی فیلم، آشنایی با تاریخ هند ضروری است.

نکته جالب، حضور وزیر فرهنگ هند در حین نمایش، بود. آن‌طور که می‌گویند نگاه سیاسی فیلم مورد تأیید دولت هند است و کارگردان هم از دولت با احترام یاد کرده. بیننده ایرانی چنین چیزهایی را که می‌بیند، بی‌اختیار آرزو می‌کند‌ ای‌کاش وزرای فرهنگ ایران هم هنگام اکران فیلم‌های ایرانی حضور می‌داشتند.

تا صبح روز شنبه، چهار فیلم از ١٩ فیلم در بخش مسابقه رسمی به نمایش درآمده است. مهم‌ترین اثر تحسین‌شده فعلی جشنواره، پسر شارل (لازلو نمس) بوده است. پسر شارل، پیرامون داستان مقاومت گروهی از اسرا در زمان نسل‌کشی یهودیان (هولوکاست) است که برای زنده‌ماندن می‌جنگند. داستان راجع‌به تلاش یکی از زندانیان برای دفن‌کردن جسد یکی از قربانیان به هر قیمتی است.

دوربین لازلو در تمامی فیلم از نگاه شخصیت اصلی است و تمامی اتفاقات فیلم از دید او شکل می‌گیرد. دوربین، افسرهای آلمانی را از دور نشان می‌دهد و به‌جز چند صحنه، اثری از نماد شر یعنی هیتلریسم به چشم نمی‌خورد. دوربین، صحنه‌های آدم‌کشی دسته‌جمعی در اردوگاه‌های مرگ را هم نشان می‌دهد، اما همواره تمامی این صحنه‌ها و بدن‌های مردگان را به صورت محو نمایش می‌دهد.

کارگردان با استفاده‌کردن از این روش خاص، احترام خود را به بدن و نامتناهی‌بودن آن را در وضعیت مرگ نشان می‌دهد. برای درک اهمیت کار لازلو باید توجه داشت که یکی از پرسش‌های دائمی سینما، نحوه برخورد با زندگی قربانیان اردوگاه‌های جنگی بوده است. به چه نحو می‌شود خشونتی را نشان داد که از شنیع‌ترین و کثیف‌ترین جنایت‌های بشری است. تا‌کنون سینماگران مختلفی از روش‌های متفاوتی برای نمایش وضعیت بدن و زجر جسمانی در اردوگاه‌های جنگی استفاده کرده‌اند. اما این نحوه نمایش زجر جسمانی، همیشه برای سینماگران دردسرساز بوده و گروهی بوده‌اند که این وضعیت را نامناسب و به‌دور از واقعیت و توهین به کشتگان توصیف کرده‌اند. لازلو با محوکردن بدن‌های قربانیان سعی کرده این مشکل را حل کند.

از دیگر کارهای شاخص به‌نمایش‌درآمده می‌توان به «خواهر کوچولوی ما»، اثر هیرو کازو کوده‌ا، اشاره کرد. این فیلم جمع‌بندی مختصری از چیزهایی است که در این سال‌ها به‌عنوان فرهنگِ خانوادگی ژاپنی در فیلم‌های کلاسیک این کشور دیده‌ایم: تشییع جنازه، سکانس‌های قطار، گپ‌‌وگفت‌های پرشوروحال خانوادگی، سکانس‌های غذاخوری، کیمونوهای ژاپنی، سکانس‌های آتش‌بازی، فوتبال پسران و دختران و… همگی در این فیلم به چشم می‌خورند.

کوده‌ا در این سال‌ها استاد خلق تجربیات غیرمنتظره با فضاهای خانوادگی بود. داستان فیلم اخیر هم به نحوی ادامه همین رویکرد است: دختر کوچکی که نتیجه ارتباط پدر با زن جدیدی است، وارد زندگی سه خواهر می‌شود و با ورودش، رویکرد آنها به زندگی خانوادگی و اهدافشان در خانواده را تا حدی تغییر می‌دهد. با این کار کوده‌ا مثل تجربه‌های قبلی‌اش، استادی خودش را در بازی‌گرفتن جمعی و فرار از ساخت فیلم آبگوشتی (سوپ اپرا) نشان داده است.

اما جمعه‌شب  در سالن بزرگ لومیر، «مرد بی‌منطق» در ایالت «رودایلند» آمریکا ساخته شده و بازیگرانی چون «خواکین فینیکس» و «اما استون» در آن جلو دوربین رفته‌اند. فیلم، روایتگر داستان یک پروفسور دانشگاه و یکی از دانشجویانش است.