لغو کنسرتها به وزارت کشور ربطی ندارد
مساله لغو کنسرتها، در این سالها چنان ابعاد دامنهداری به خود گرفته که امری عادی به شمار میآید. هر روز و هر هفته، خبرهای متفاوتی از لغو کنسرت – فرقی نمیکند در کدام ژانر و سبک- میآید. گروه اعتراضی میکند، چند رسانه خبر را کار میکنند، در نشست بعدی وزیر و معاونانش سوالی پرسیده میشود و آنها جوابی میدهند و بار دیگر همهچیز در سکوت میرود تا کنسرتی دیگر، تا لغوی دیگر… .
حالا مدتی است بدعتی جدید در زمینه برگزاری کنسرتها شکل گرفته است. میگویند وزارت ارشاد باید بعد از صدور مجوز، موضوع را به استانداریها اعلام کند تا استانداریها نسبت به برقراری امنیت کنسرت اقدام کنند.
اما آیا این دستور جدید توانسته است به تشتت آرا در تصمیمگیریها سامان دهد؟ آیا دیگر عوامل بیربط مانع از برگزاری کنسرتها نخواهند شد؟ آیا این تصمیم جدید را میتوان به عنوان اتفاقی خوب قلمداد کرد یا خوان دیگری است که به هفتخوانهایی که اهالی موسیقی با آن روبهرو هستند، اضافه شده است؟ اصولا قرار است استانداریها ضمانت برگزاری یک کنسرت موسیقی را فراهم کنند؛ مجوزهای وزارت ارشاد در این میان چه نقشی ایفا میکند؟
چندی قبل«حسینعلی امیری» – قائم مقام وزیر کشور- در گفتوگو با یکی از خبرگزاریها، به این مساله اشاره کرد که: «برای تامین امنیت کنسرتها، وزارت ارشاد باید بعد از صدور مجوز موضوع را به استانداریها اعلام کند تا استانداریها نسبت به برقراری امنیت اینگونه مراسمها اقدام کنند. آقای جنتی، وزیر ارشاد نیز در یکی از سمینارهای استانداران حضور یافت و ملاحظات و نقطهنظراتی را در رابطه با کنسرتها مطرح کرد. استانداران هم در این زمینه سوالاتی را مطرح کردند و نتیجه این شد که اگر وزارت ارشاد بنا دارد کنسرتی را برگزار کند، حتما قبلا به استانداریها اعلام کند تا استانداریها در جریان موضوع قرار گیرند و امنیت مراسم برقرار شود.»
این در حالی است که تا پیش از این تصمیم، صدور مجوز از سوی وزارت ارشاد برای اجرا کفایت میکرد، در این میان «عبدالرضا رحمانی فضلی» – وزیر کشور- در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه اعتماد، وقتی در برابر این پرسش قرار میگیرد که برچه اساس، مجوز کنسرتها علاوه بر وزارت ارشاد، باید از وزارت کشور هم اخذ شود، میگوید: «مجوز کنسرت را وزارت کشور نمیدهد و همچون گذشته وزارت ارشاد این مساله را پوشش میدهد؛ اما شرایط منطقهای ایجاب میکند که مجوزی برای اجرای برنامه از استانداریها نیز دریافت شود. » او میگوید که این مساله در گذشته هم سابقه داشته است. او همچنین در پاسخ به این سوال که آیا امکان برگزاری کنسرت در «خراسان رضوی» وجود ندارد، میگوید: « در این شهر قانونی برای منع کنسرت وجود ندارد و این مساله و مشخصا این موضوع در دولت بررسی نشده است.»
این اتفاقات در حالی رخ میدهد که «علی جنتی»- وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی- در حاشیه نمایشگاه تهران تاکید کرد که پس از اتفاقات رخ داده در برنامه لغو کنسرتها، وزیر کشور را مامور این ماجرا کرده است. او بارها در این خصوص اظهارنظر کرده و به این مساله اشاره کرده است که مجوزهای ارشاد باید مشروعیت قانونی داشته باشند؛ چرا که ارشاد دستگاهی رسمی و حاکمیتی است: «متاسفانه با توجه به سلیقههای مختلفی که در برخی شهرستانها وجود دارد، گاهی حساسیتهای بیموردی از سوی مقامات قضایی و غیره دیده میشود، شاید به این دلیل که برخی فکر میکنند این کنسرتها با ارزشهای دینی متعارض باشد، اما ما تلاش میکنیم تا این افراد را توجیه کنیم که ما هم به اندازه آنان نسبت به ارزشهای دینی حساس هستیم و ملاحظاتی در این خصوص داریم.»
علی جنتی همچنین به این نکته اشاره کرده که وقتی مجوزی صادر میشود، باید همه به قانون تن بدهند و برخوردهایی که با تعدادی از هنرمندان میشود، مورد تایید ما نیست. او همچنین معتقد است که برخی از این برخوردها، انگیزههای سیاسی برای تخریب دولت است. وزیر فرهنگ در این مدت، بهشدت پیگیر بررسی ماجرای لغو کنسرتها بوده است؛ برای مثال آن زمان که دو کنسرت – مجید خراطها و گروه سایه- در آبادان لغو شد، با یکی از نمایندگان آبادان دیدار و ماجرا را بررسی کرد.
معاون هنری او «علی مرادخانی» هم به همین مساله اشاره داشته است: « صحبتهایی که آقای جنتی، وزیر محترم ارشاد درباره گروههای خودسر گفتند، حتما فصلالخطاب است. ما به عنوان دولت و سیاستگذار فرهنگی و مجری و ناظر، تمام تلاشمان را میکنیم و خواهیم کرد که فعالیتهایمان مبتنی بر قانون و اصول و آنچه به عنوان باور در حوزه مباحث شرع باشد، انجام دهیم. امیدواریم نهایت دقت را در این زمینه به گونهای به کار بگیریم که هیچگونه ناهنجاریای در تصمیمات نباشد؛ اما ممکن است در این زمینه و در این بخش افرادی باشند که این فعالیتها و تصمیمات را برنتابند. به هر ترتیب آنها نیز سلیقهها و نگاه خاص خود را دارند. اما از آنجا که احترام به قانون برای همه ما فرض است، به همین دلیل باید همه کسانی که در هز زمینهای نظری دارند، به کاری که مبتنی بر قانون بوده احترام بگذارند و بر این اساس همه از امکانی که در کشور به وجود آمده، به بهترین شکل حمایت کنند و نگاه قانونی بر این موارد را سرلوحه اقدامات خود قرار دهند.»
اهالی موسیقی در حالی با چنین مشکلاتی روبهرو هستند که دریافت مجوز برای انتشار اثر و برگزاری کنسرت از همان وزارت ارشاد هم کار چندان آسانی نیست و موزیسینها باید از چندین مرحله مختلف عبور تا بتوانند مجوزهای خود را دریافت کنند. علاوه بر مجوز شعر و موسیقی، هر بار هنرمندان ناگزیر به پرکردن فرمهایی هستند که به شکلی کلی مشخصات خود و هنرمندان و حتی همسران و اعضای خانوادهشان را ذکر کنند. این فرآیند در برگزاری کنسرتها بسیار دشوارتر است، این در حالی است که گاهی چند ساعت مانده به برگزاری برنامه، مجوز برنامهها صادر نمیشود و به شکل عملی امکان هیچگونه تبلیغی برای گروهها وجود ندارد.
البته «حسین نوشآبادی» -معاون پارلمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- هم به این مساله اشاره دارد که مجوز برگزاری کنسرتها بر اساس فتاوای مراجع و حکم رهبری و منطبق با چارچوبهای قانونی و رعایت موازین شرعی است: «تاکنون هیچ مجوزی به گروهی که بخواهند از حدود فاصله گرفته باشند، ندادهایم و اگر هم جایی اتفاقی افتاده که برخی گروههای موسیقی به تعهدات خود عمل نکردهاند برای برگزاری برنامه بعدیشان خودمان مانع ایجاد کردیم.»
او مثل سایر مسوولان ارشاد اصرار دارد روی این مساله تاکید کند که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خود مراقب است و جایی که اشکال قانون به وجود بیاید، برخورد میکند. او هم میداند که موسیقی در ایران وضعیت خاصی دارد و برخی مراجع بهطور کلی موسیقی را قبول ندارند، برخی با شرایط ویژه و سخت قبول دارند و برخی مراجع نیز نگاه بازتری نسبت به موسیقی دارند؛ اگرچه تمامی فقها روی یک سری نکات نظر مشترکی دارند و میگویند: «اینکه موسیقی غنایی و مفسدهانگیز نباشد، مانعی برای اجرا ندارد. » استفتاء مقام معظم رهبری هم در این زمینه به چنین مسالهای اشاره دارد. اما آخرین نمونه لغو کنسرتها، لغو برنامه «مسعود شعاری» – آهنگساز و نوازنده سهتار- بود. او در همین خصوص میگوید: «در ماجرای لغو کنسرتها، دو مساله وجود دارد. یک بخش، کاملا فرهنگی است و با بروز اتفاقاتی از این دست، به صورت تدریجی بخشی از هویت و فرهنگمان و چیزی که متعلق به ما است، از بین میرود. در چنین شرایطی، موسیقی سنتی دیگر وجود نخواهد داشت و در این میان مردم، تنها میتوانند نیاز موسیقایی خود را از طریق رسانههای خارجی تامین کنند. مساله لغو کنسرتها، زدن تیشه به ریشه موسیقی است. از آن طرف ارتباط یک نسل با پیشینه فرهنگیشان قطع میشود.»
علاوه بر بحث فرهنگی، مساله حیات هنری هم مطرح است. باید این صنف را به رسمیت بشناسیم. مگر میتوان بهطور مثال به دندانسازان گفت شما دیگر نمیتوانید دندان بسازید یا به نانوایان بگویید دیگر حق پخت نان ندارید؟ به رسمیت شناختن یک صنف، تنها زمانی معنا پیدا میکند که مساله گردش اقتصادی نیز تامین شود. نمیخواهم مساله را آسیبشناسی کنم، چون در این مدت به اندازهای درباره این مسائل صحبت شده که به نظرم تکرار مکررات است. اتفاقا مساله را بسیار ساده مطرح میکنم. ما با اعضای صنفی روبهرو هستیم که مثل اصناف دیگر، با قضیه معاش در زندگیشان روبهرو هستند و تا زمانی که این مساله حل نشود، ادامه حیات هنری هیچ تضمینی نخواهد داشت. اتفاقا تنها موزیسینها درگیر این مساله نیستند. از صدابردار، نورپرداز، مسوول دکور و سالن و شرکتهای فروش بلیت همه در این چرخه اقتصادی دخیل هستند و آن وقت در یک «لحظه» همهچیز آسیب میبیند و به اصطلاح، نان عده زیادی قطع میشود. خوشبختانه از آنجا که من فعالیت چندانی در برگزاری کنسرت ندارم و بیشتر فعالیتهایم، به مساله آموزش مرتبط است، میتوانم با فراغ بال بیشتری در این خصوص صحبت کنم؛ چون شبهه شخصی دیدن مساله وجود ندارد. از آن گذشته، با بروز اتفاقاتی از این دست، نسل بعد از ادامه کار دلسرد خواهد شد. آنها وقتی چنین مسائلی را میبینند، دیگر انگیزهای برای فعالیت ندارند. از آن طرف بحث مخاطبان موسیقی هم مطرح است. کسانی که با وجود تمام مشکلات احتمالی اقتصادی، مبلغی پرداخت کرده و بلیت یک برنامه را میخرند. کنسرت، جریان متقابلی میان موزیسین و مخاطب است که با لغو آن هر دو طرف آسیب میبینند. »
منبع: روزنامه اعتماد