ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

تأثیر انسان‌شناسی بر اخلاق شهروندی

شهروندان – عبدالحمید غلامی‌نیا:
اخلاق از مهم­ترین حوزه­‌های مورد تأکید همه ادیان آسمانی است و همواره یک قلمرو مهم در زندگی اجتماعی و معرفتی فرد شناخته می­شود و یک ضرورت برای جامعه است.

اخلاق شهروندیپیشرفت شتابان علوم تجربی و توسعه فناوری طی چند دهه گذشته، ضمن بهره­مندی بشر از آثار مثبت آن، امکانات متنوعی را در ابعاد مختلف برای متمرکز ساختن انسان در لذت­های مادی و حیوانی فراهم، و از این طریق جوامع بشری را با خطر ویران­گر نابودی ارزش­های معنوی و اخلاقی مواجه ساخته است. این امر می­تواند زیان­های جبران­ناپذیری را در زندگی فردی و اجتماعی انسان داشته باشد. بر این اساس، توجه به اخلاق شهروندی برای حفظ کیان جامعه امری حیاتی خواهد بود.

منظور از اخلاق شهروندی، مجموعه­‌ای از مبانی، معیارها، بایدها و نبایدها و هنجارهایی است که بر رفتار، روابط و مناسبات اجتماعی شهروندان حاکم است و چنانچه مورد هجمه قرار گیرد، سعادت و کمال انسان به شدت آسیب می­‌بیند و نابود می­ شود. زیرا رشد، تعالی و تکامل انسان تنها زمانی میسر و محقق خواهد شد که شهروند در سایه پرورش فضائل اخلاقی، به اصول ارزشی و مقررات اجتماعی برگرفته از اندیشه الهی و مکتب انسان ساز اسلامی مقید و پای­بند باشند.

بدون تردید بسیاری از مشکلات خرد و کلان جامعه به بحران­های اخلاقی باز می­گردد که در پیدا و پنهان روح و ذهن شهروندان راسخ شده است. به تعبیر دیگر، بسیاری از مشکلات در سطح فردی، خانواده­ای، اجتماعی و بسیاری از ناهنجاری­های جامعه ناشی از دور شدن انسان از فضائل انسانی است. امری که توجه مؤکد نخبگان و مصلحان را می­طلبد.

اهتمام به این موضوع مهم یک اصل اساسی و از اهداف و آرمان­های مهم نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده است و برای تحقق آن، برنامه­‌ریزی­های فراوانی از طرق و در زمینه ­های مختلف صورت گرفته یا در حال انجام است. اما توجه بیشتر به این موضوع، به خصوص در شرایط حساس کنونی که جامعه اسلامی و شهروندان آن مورد هجوم فرهنگی بی­امان قرار دارند ضرورتی اجتناب­ناپذیر است.

هدف این نوشتار آن است که نیاز اساسی جامعه شهری به اصول ارزشی و اخلاق شهروندی را آشکار سازد. از این رو، پرسش مقاله این­گونه سامان می‌یابد: آیا شناخت فضائل و کمالات و ابعاد وجودی انسان می­تواند موجب توسعه و تعمیق معنویت و پرورش اخلاق شهروندی گردد؟

مفهوم و منزلت شهروند

شهروندی نوعی حق است که از یک طرف توسط شهروندان و دولت به رسمیت شناخته شده و از سوی دیگر نوعی وظیفه است که همه آحاد جامعه نسبت به هم­نوعان خود دارند: کسی که اهل یک شهر یا کشور باشد و از حقوق متعلق به آن برخوردار شود (امینی، ۱۳۷۷، ۳۴۹).

مفهوم شهروندی در مسیر تطور تاریخ بشر، متحول شده و در دوران­های مختلف تفکر سیاسی برداشت­های خاصی از آن شده است. امروزه می­توان شهروندی را وضعیتی دانست که اساس آن عضویت کامل فرد در اجتماع است و صاحبان این وضعیت، حقوق و تکالیف برابر دارند. از این جهت حقوق شهروندی در سه حوزه مطرح است: حقوق مدنی شهروندی، حقوق سیاسی شهروندی و حقوق اجتماعی شهروندی.

اسلام به شهروند نگاه ویژه­ای دارد؛ در واقع خداوند انسان را موجودی اجتماعی آفریده است که در اجتماع از همه مواهب بهره­مند باشد: «هو الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا» و در عین حال که به حقوق و وظایف انسان نگاه همه جانبه­ای دارد، کرامت و فضایل انسانی را عوامل مهم در جهت بازدارندگی از انحراف و یک اصل ضروری و عاملی مهم برای رشد، تعالی و سعادت شهروند جامعه اسلامی می­‌داند.

چیستی اخلاق و اخلاق شهروندی

قبل از ذکر ویژگی­های اخلاق شهروندی لازم است به توضیح اخلاق و جایگاه ممتاز آن در اندیشه عالمان و اندیشمندان داشته باشیم؛

«خُلق» در لغت به معنای «صفت پایدار و راسخ»، یعنی ملکه و اخلاق بر مجموعة اینگونه صفات اطلاق می­گردد. اخلاق، اختصاص به صفات نیکو و پسندیده نداشته و شامل صفات زشت و ناپسند نیز می­شود؛ همان­طور که بعضی انسان­ها دارای خلق نیک سخاوتند و برخی دیگر گرفتار خلق ناپسند بخل می­باشند (مصباح، ۱۳۸۶، ۱۵).

فروید در تعریف اخلاق می­گوید: اخلاق محدود کردن غرایز به منظور پیشرفت تمدن است یعنی غرایز را باید در حیطه عقل محدود کرد تا به تمدن و اجتماع آسیبی وارد نیاید.

ابن­مسکویه در کتاب “تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق” می­گوید: خلق همان حالت نفسانی است که انسان را به انجام کارها دعوت می­کند بدون آنکه نیاز به تفکر و اندیشه داشته باشد.

علامه طباطبایی در تعریف اخلاق می­نویسد: اخلاق، ملکة نفسانی است که افعال به آسانی و بدون تأمل و درنگ از آن صادر می­شود (نصر اصفهانی، ۴۶).

اخلاق بنابه تعریف شایع آن، مشتمل بر فضائل و رذایلی است که بعد روحانی انسان را شکل می­دهد و منشأ بروز رفتارهای متناسب با آن می­شود (قربانی، ۱۳۵).

با توجه به تعاریف ذکر شده، اخلاق مجموعه­ای از صفات نفسانی و اعمال و رفتار اختیاری است که بستگی به خوب و بد آن و انجام پسندیده یا ناپسند آن، نقش بسیار مهمی در سعادت و رستگاری یا شقاوت افراد اجتماع و شهروندان دارد.

بنابراین اخلاق شهروندی عبارت است از: مجموعه­ای از مبانی و معیارها، بایدها و نبایدها و هنجارهایی که بر رفتار، اعمال، روابط و مناسبات اجتماعی شهروندان حاکم است و به لحاظ اهمیت از موضوعات مهم زندگی شهروندان محسوب می­شود که با گذشت زمان و در نتیجه پیشرفت علوم و فناوری­های جدید و ترویج فرهنگ­های مختلف و نیز رشد شهر نشینی و آشکار شدن نیازهای جدید مادی و معنوی انسان، ضرورت آن بیشتر احساس می­شود.

در واقع اخلاق شهروندی، اصولی است که سبب رعایت حقوق فردی و اجتماعی و تکلیف نسبت به دیگران، پیروی از قوانین و مقررات اجتماعی، احساس مسئولیت نسبت به هم­نوعان و ترجیح منافع جمعی بر منافع فردی در همة صحنه­های تلاش و فعالیت­های گوناگون می­گردد، ملکه نفسانی و صفت پایدار شهروند را تشکیل می­دهد. بر این اساس اخلاق شهروندی در ابعاد موضوعی مختلف از جمله اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، اخلاق اقتصادی، اخلاق سیاسی، اخلاق خانواده، اخلاق دولت مردان، اخلاق کارگزاران، اخلاق مدیران، اخلاق رسانه و مطبوعات و… ظاهر می­شود.

در واقع اخلاق از آن جا که برخاسته از ذات و فطرت آدمی است به گونه­ای که در هر حوزه­ای که حضور یابد، فضائل و رذائل خود را نشان خواهد داد، دین مقدس اسلام، حساب ویژه­ای برای آن گشوده است. اخلاق است که انسان را به سوی وظایف فردی و اجتماعی سوق می­دهد (قطب، ۱۳۶۰، ۱۱۹).

اخلاق در دو جامعه روستایی و شهری به گونه ای متفاوت در کنش و واکنش قرار می­گیرد. جامعه روستایی سادگی و بساطت خاص خود را دارد و بدین لحاظ منش­ها پایدارتر می­ماند؛ ولی در جوامع شهری این­گونه نیست. دلیل اینکه ابن­خلدون زندگی شهرنشینی را نکوهش می­کرد نگرانی او از رخت بر بستن و حذف مذهب و اخلاقیات از جامعه شهری و عدم پای­بندی شهروندان به اصول ارزشی بوده است. در واقع ابن­خلدون معتقد است:

وقتی که مذهب و اخلاقیت که انسان را از آلوده شدن به گناه و فسق باز می­دارد، در شهر از یاد برود و فراموش شود، انسان شهرنشین از خود بیگانه و ماهیتش دگرگون می­شود، پستی­ها و رذایل صفحة پاک ضمیرش را می­پوشاند، اینجاست که دیگر انسان به هیچ اصولی پای­بند نیست تا از انجام جنایت و تجاوز و هتاکی او را باز بدارد (علیمردانی).

بنابراین اسلام اصلاح اخلاقیات را زیربنای اصلاح جامعه می­داند و تقریباً اساسی­ترین پیام­های قرآن بر محور اخلاق انسان­سازی ارائه گردید. صبر و شکیبایی، تواضع و فروتنی، صداقت و اخلاص عمل، تعاون و همکاری، نوع دوستی و نیکوئی، شجاعت و پایمردی، سخاوت و مهرورزی، توجه به محرمات و نظایر آن، از جمله پیام­های اخلاقی قرآن است که همه آنها از اصول ارزشی جامعه شهری است و شهروند جامعه اسلامی برای طی سیر سعادت و نیک­بختی باید به آنها آراسته شود و خود را مقید و ملزم به انجام آنها بداند.

این­که بخش مهمی از رسالت پیامبران(ص) و امامان معصوم(ع) تصحیح منش و رفتار انسان و کاشتن بذر کمالات اخلاقی و خصال متعالی انسان در نهاد جان انسان­ها بوده است (محدثی، ۱۳۸۱، ۵۴) بیانگرضرورت اخلاق در زندگی بشر است تا زندگی او معنای واقعی پیدا کند و به سعادت و کمال برسد. لذا خود پیامبر اکرم(ص) نیز فرمودند: “انی بعثت لا تمم مکارم الاخلاق” همانا من برانگیخته شده­ام تا فضایل اخلاقی را به کمال برسانم (جمعی از نویسندگان، اندیشه دینی، ۱۳۸۳، ۵۹).

البته با گذر زمان انسان تجاربی اخذ کرده و به نتایجی رهنمون گشته است؛ دستیابی انسان به قوانین و پذیرش حاکمیت آن تا حدی زمینه را فراهم نموده است تا جامعه به حیات خود ادامه دهد ولی حوادث تلخی که به دست مدعیان قانون و قانون­گذار در قالب قتل و کشتار و چپاولگری رخ داد نشان داد که انسان به عامل اخلاق نیاز اساسی دارد. این امر در مقیاس ملی نیز قابل توجه است؛ در جامعه اسلامی یک سلسله قوانین و مقرراتی در زمینه­های فردی و اجتماعی، مادی و معنوی وجود دارد که بطور مشخص وظایف فرد و جامعه را معین می­کند، این قوانین و مقررات اگر ضامن اجرا نداشته باشد اثری ندارد. از این روست که قوانین کیفری و جزائی تدوین گردیده تا آنها که نقض قانون می­کنند و حدود مقررات الهی را محترم نمی­شمارند تأدیب و مجازات شوند. پس کارآمدترین ضامن اجرای قانون، امری درونی است که انسان را وادار به اطاعت از قوانین الهی می­کند و آن عامل عبارت است از اخلاق الهی که اگر این حالت در روح آدمی پدید آید، جامعه رو به صلاح و فلاح خواهد رفت (دین­پرور، ۱۳۶۲، ۱۶).

از آنچه گذشت روشن شد که وقتی از برخورداری اخلاق شهروندی سخن به میان می­آید منظور جنبه­ها و صفات مثبت و ارزشی شهروند است که در وجود وی صورت ملکه پیدا کرده و او را به انجام وظائف شهروندی وادار می­کند. شهروند در چنین حالتی از روی ترس خود را ملزم به پیروی از قانون نمی­کند، بلکه راستی، درستی، امانت­داری و پای­بندی به ارزش­های اخلاقی است که او را ملتزم می­سازد و پذیرش قوانین و التزام به آن را برای وی نه تنها آسان بلکه لذت بخش می­‌نماید.

ضرورت تقویت و پویایی اخلاق شهروندی

ضرورت توجه به اصلاح اخلاق شهروندی، ضمن لزوم مضاعف در سطوح کارگزار و تصمیم­ساز، منحصر به بخش خاص یا قشر بخصوصی از جامعه نیست، بلکه بازسازی، اصلاح و تکمیل اخلاق امری است که همه زوایای زندگی شهروندان و ساختار جامعه را در برمی­‌گیرد.

اما این ضرورت از نیمه دوم قرن بیستم به بعد مضاعف شده است؛ زیرا جوامع بشری در این دوران تحت تأثیر تحولات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی دست­خوش تحولات اساسی گشته و موجب پیامدهای گسترده­ای از جمله گسترش رسانه در زندگی انسان­ها، آگاهی و الگوپذیری از فرهنگ­های مختلف، تولید، توزیع و مصرف کالاهای متنوع شده است. با این تحولات تغییرات عمیقی در سبک زندگی مردم به خصوص ساکنان شهرهای بزرگ به وجود آمد و هویت فرهنگی شهروندان را دست­خوش تحول کرد، به خصوص فرایند جهانی شدن، طی دهه­های اخیر که تحولات گسترده­ای را در جامعه، فرهنگ و انسان معاصر ایجاد کرده است.

بر این اساس و به تناسب پیچیدگی­های خاص جوامع امروزی، ضرورت و اهمیت ارائه راهکارهای کارآمد در تقویت اخلاق، تزکیه نفس و اصلاح انسان­ها و جوامع و نجات آنها به خوبی نمایان است؛ پیامد چنین اقدام مهم و سازنده­ای موجب استقرار جامعه­ای ارزشی و معنوی است که در آن همه شهروندان از نعمت نظم، امنیت، عدالت، رعایت حقوق طرفین، احسان، نوع دوستی و ترجیح مصالح عمومی و همه ارزش­های انسانی در حد اعلا برخوردار باشند و زمینه تعالی و کمال انسانی و تقرب الهی تحقق یابد.

رابطه اخلاق شهروندی و انسان شناسی دینی

اولین نسخه اخلاقی، در ادیان الهی ارائه شده است؛ ادیان الهی راه سعادت و فلاح را پیش روی انسان نمایان ساخته­اند. جامع­ترین دستورالعمل اخلاقی را اسلام ارائه کرده است. اسلام به عنوان کامل­ترین دین الهی، همه قواعد، سنت­ها و مطلوب­های لازم برای پاسخ­گویی به نیازهای شهروندان را در درون خود دارد. در واقع دین مقدس اسلام سرشار از ظرافت­ها در تبیین لزوم ارزش­های والای انسانی و راه­کارهای رفتاری و عملی در ابعاد مختلف اجتماعی و فعالیت­های روزمره جامعه بشری است. به تعبیری آموزه­های فرهنگ اسلامی آن­چنان فراگیر و گسترده است که همه زوایا و ابعاد زندگی، آیین­ها، سنت­ها، عادات، عقاید، رفتار و اعمال شهروندان را پوشش می­دهد.

شهروند جامعه اسلامی با پیروی از آموزه­های دینی و دستورات حیات بخش معنوی و متعالی دین مقدس اسلام شرایط مطلوب برای زندگی توأم با همه فضائل اخلاقی و ویژگی­های ارزشی را پدید می­آورد. از این رو هر قدر که شهروندان جامعه اسلامی بیشتر به اصول ارزشی و آموزه­های دینی و اخلاقی پای­بند و مقید باشند، بیشتر زمینه استکمال و رشد انسان­ها فراهم می­گردد و سعادت انسان­ها تأمین می­شود.

وقتی که در اثر دوری از آلودگی، انحراف و گناه و پاک­سازی درون میوه­های ارزش­های معنوی و کمالات انسانی در متن زندگی فرد و جامعه آشکار می­شود و باطن و خوی انسان به زیورها و ارزش­های والای اخلاقی آراسته می­شود انسان مراحل سعادت و کمال را طی می­کند (عبدوس، ۱۳۷۵، ۱۰).

از نگاه اسلام کاملترین جامعه انسانی جامعه­ای است که در درون خود، ساز و کارهای آشنایی و بقاء اصول اخلاقی و ارزشی را پایدار کرده باشد و زمینه رشد عوامل منفی و انحرافی را مسدود کرده و مصونیت برای جامعه و همة شهروندان به وجود بیاورد. یکی از ساز و کارهای پایداری اصول اخلاقی در جامعه، توجه شهروندان به ضرورت و اهمیت دین در مناسبات اجتماعی و فرهنگی است، این مهم از طریق ارجاع انسان به اصل و حقیقت وجودی خود و معطوف کردن او به سرشت خود تحقق می­یابد.

اینک لازم است به پاره­ای از پیامدهای انسان­شناختی در این زمینه اشاره شود:

۱- توجه به ساحت­های وجودی انسانی و منحصر نکردن او به جسم و مادیات و به سخنی دیگر توجه به روح و ابعاد متعالی انسان ما را به اندیشه جاودانگی و زندگی پس از مرگ سوق می­دهد (گرامی، ۱۳۸۷، ۲۰). آگاهی انسان از اهداف آفرینش و فلسفه زندگی انسان باعث می­شود تا انسان زندگی را مقدمه آخرت بداند و در پرتو معنویت و اخلاق زندگی را سپری نماید. و این عامل بسیار مهم در ترویج خصلت­های انسانی و اصلاح رفتار و اعمال شهروندان جامعه اسلامی منطبق با احکام متعالی اسلام است که موجب تقویت اخلاق شهروندی می­گردد.

۲- انسان شناسی زمینه بهره­مندی بهینه از عمر را نصیب انسان می­کند و به او می­آموزد تا قدرشناس این فرصت استثنایی باشد. این درک صحیح شهروند جامعه اسلامی را این­گونه هدایت می­کند که “زندگی مادی را نه هدف اصلی بلکه مقدمه رسیدن به سرای ابدی بداند”(همان، ۲۳). لذا در پرتو احکام و دستورات اسلام برنامه­ها و روش زندگی خود را به گونه­ای تنظیم می­کند تا از توانایی­ها، استعدادها و ظرفیت­های وجودی خود و نعمت­هایی که در اختیار دارد به نحو شایسته و خوش­بینانه استفاده نماید.

۳- انسان شناسی باعث می­شود تا انسان ویژگی­های درونی خود را بهتر بشناسد و هویت واقعی خود را درک کند. به سخنی دیگر، انسان متوجه می­شود که دارای سرشتی پاک و گوهری متعالی است. چگونگی شکل­گیری شخصیت و هویت هر انسانی بسیار مهم و حیاتی است، انسان دائماً با هویت خود زندگی می­کند. بر اساس آن انتخاب می­کند، تصمیم می­گیرد و عمل می­کند، هویتی که در همه حالت همراه اوست (همان، ۲۴).

انسان وقتی به درک درست و شناخت صحیح از فطرت پاک و هویت واقعی خود نایل شود به راحتی گوهر گران­بهای وجود خود را در معرض خطر و مورد بی­مهری قرار نمی­دهد و تلاش می­کند مسیر و شیوه زندگی سالم را انتخاب کند و اصولی را مبنای فعالیت روزمره خود قرار بدهد تا آن گوهر متعالی را خدشه­دار نکند و در مسیر انحراف قرار ندهد. در واقع طریقی برمی­گزیند که با سرشت پاک انسانی او سازگار باشد و او را در هر دو جهان سعادتمند کند.

نتیجه

شهروند جامعه اسلامی با بهره جستن از ارزش­های والای انسانی و راه­کارهای عملی و پیروی از آموزه­های دینی و دستورات حیات­بخش معنوی و متعالی دین مقدس اسلام، شرایط مطلوبی برای زندگی خود و همه اعضاء جامعه پدید می­آورد و بستر پیمایش به سمت کمال را برای همه شهروندان فراهم می­سازد، راه صحیح دست­یابی و رسیدن به چنین جامعه مطلوب و کامل این است که ساز و کارهای آشنایی و بقاء اصول اخلاقی و ارزشی در جامعه پایدار گردد و زمینه­های رشد عوامل منفی و انحرافی مسدود شود. به سخنی دیگر جامعه، از عوامل فسادانگیز مصون نگهداشته شود، از جمله راه­کارهای پایدار، توجه شهروندان به ضرورت و اهمیت دین در مناسبات اجتماعی و فرهنگی و تمامی ابعاد زندگی است که از طریق ارجاع انسان به حقیقت وجودی خود و سرشت و فطرت پاک انسانی محقق می­شود.

کسی که شناخت درستی از گوهر وجودی و سرشت پاک خود پیدا کند نیازهای مادی و زودگذر را بر نیازهای اساسی و معنوی و اخلاقی ترجیح نمی­دهد و در دام آلودگی گرفتار نمی­شود. او نیازهای اساسی و متعالی انسان را نه تنها هدف اصلی بلکه مقدمه­ای برای سعادت در جهان آخرت می­داند.

علاوه بر نقش مهم شهروندان نیاز به یک سری اقدامات اساسی و زیربنایی در بعد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی است که در قالب راهکار به آن اشاره می­شود.

راهکارها

- منطبق ساختن طرح­ها و پروژه­های اقتصادی، فرهنگی و… با نیازهای فطری و اصول ارزشی و اخلاقی شهروندی با الهام از فرهنگ اصیل اسلامی؛

- سازماندهی و نقش­آفرینی نهادهای اجتماعی و سیاسی از جمله رسانه، مطبوعات، انجمن­های مردمی، مدیریت شهری، مراکز آموزشی و پژوهشی، علمی و دانشگاهی، نهادهای فرهنگی با توجه به نوع کارکرد خود، مراکز و مؤسسات دینی، حوزه­های علمیه، احزاب و جریان­های سیاسی و… در شکل دادن اصول اخلاقی؛

- حاکم ساختن ارزش­های اخلاقی در همه طرح­ها و پروژه­های خدماتی، تسهیلات شهری و توسعه شهری؛

- آسیب شناسی و شناسایی رفتار، اعمال، افکار ، برنامه­ها و فعالیت­های ضد ارزشی؛

- توجه به اصول ارزشی و اخلاقی، منطبق با فرهنگ غنی اسلامی در ساخت و سازها و به خصوص پروژه­های مسکونی، شهرک­سازی و شهرهای جدید؛

- بومی کردن فناوری­ها متناسب با فرهنگ اسلامی و دینی؛

- برنامه­ریزی برای ارتقاء اخلاق شهروندی و ارزش­های دینی در همه عرصه­های شهری از جمله حمل و نقل، ترافیک، فضاهای عمومی، خیابان، پیاده رو، ورزشی و تفریحی و…؛

- توسعة آموزش عمومی و تکریم ارباب رجوع خاص مدیران شهری در سطوح مختلف و فعالیت­های متفاوت به منظور نهادینه کردن فرهنگ ارزشی و اخلاق اسلامی؛

- ارائه راهکارهای تمرین و ممارست ارزش­های اخلاقی به شهروند از طریق رسانه­های ملی در قالب فیلم، سریال و فعالیت­های هنری دیگر؛

_ کاربردی کردن صفات و کمالات انسانی و ارائه الگوی مطلوب در عرصه­های ارزشی و انسانی از جمله: صداقت، عدالت، انصاف، امانت­داری، رعایت حقوق و وظایف انسانی، احساس مسئولیت و تکلیف­گرایی، حسن­ظن، شیوه­های برخورد و رفتار در مواجهه و ارتباط با هم نوعان در شرایط و موقعیت­های مختلف؛

_ بها دادن به نیازهای اساسی و فطری که موجب سعادت و نیک­بختی انسان می­ شود؛

نکات اشاره شده بخشی از اقدامات اساسی است که می­تواند نقش بسیار زیاد و مؤثری در بسترسازی فرهنگ اصیل اسلامی، آشنایی و ترویج فضائل و کمالات انسانی و ارتقاء اعتقاد شهروندان به اصول ارزشی و پای­بندی و مقید بودن آنها به اخلاق اسلامی داشته باشد.

مراجع

- جمعی از نویسندگان، اندیشه دینی سطح ۲، تهران: آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در نیروی مقاومت بسیج، ۱۳۸۳٫

- دین­پرور، برنامه­های خودسازی در راه ایجاد اخلاق اسلامی، تهران: آموزش عقیدتی سیاسی ستاد مرکزی سپاه، ۱۳۶۲٫

- عبدوس، محمد تقی و اشتهاردی، محمد مهدی، اصول اخلاق امامان(ع)، چ۵، قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه، ۱۳۷۵٫

- قطب، محمد، انسان بین مادی­گری و اسلام، ترجمه سید خلیل خلیلیان، چ۳، تهران: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۰٫

- گرامی، غلام حسین، انسان در اسلام، چ۷، بی­جا: دفتر نشر معارف، ۱۳۸۷٫

- محدثی، جواد، پیامهای عاشورا، چ۴، تهران: اداره آموزش عقیدتی سیاسی نمایندگی ولی فقیه در سپاه، ۱۳۸۱٫

- مصباح، مجتبی، فلسفه اخلاق، چ۱۰، قم:مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، ۱۳۸۶٫

- امینی، سیدحسن، قانون اساسی و حقوق شهروندان، (مجموعه مقالات جمهوریت و انقلاب اسلامی)، سازمان مدارک فرهنگ انقلاب اسلامی، تابستان ۱۳۷۷٫

- قربانی، عسکر، چیستی اخلاقی و فضائل اخلاقی، فصلنامه تخصصی اخلاق ، دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، شماره ۱۱٫

- نصر اصفهانی، محمد، مبانی اخلاقی علامه طباطبایی(ره)، فصلنامه تخصصی اخلاق، دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، شماره ۱۱