ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

۴ دلیل اشتباه در ازدواج

شهروندان – بدری‌السادات بهرامی *:
ازدواج را می‌توان مهم‌ترین دگرگونی در زندگی مردان و زنان دانست که آنها را وارد مسیر تازه و خاصی از روند گذر عمر می‌کند. در واقع می‌توان زندگی افراد را به ۲ حالت کلی قبل و بعد ازدواج، یعنی دوران تجرد و متاهلی تقسیم کرد.

ازدواجاین را می‌دانیم که ازدواج یک نیاز و نوعی باید در زندگی است؛ اما گاهی این مساله دستاویزی برای رسیدن به یک‌سری مسائل مشخص‌تر است. اگر عللی چون رفع نیازهای عاطفی، زناشویی، رسیدن به تکامل، آرامش و… را کنار بگذاریم، علل دیگری هم خود را نشان می‌دهند که گاهی بسیار غیرمنطقی‌اند و به همین علت ازدواج را تخریب می‌کنند یا زود به مرحله شکست می‌رسانند. در این مطلب می خواهیم انواع ازدواج‌هایی را که می‌تواند به دلیل اشتباه اولیه منجر به شکست شود، بیان کنیم.

ازدواج به خاطر پول

مادی‌گرایی صرف در هر زمینه‌ای می‌تواند مشکلاتی را به دنبال داشته باشد. اگر پسر یا دختری برای رسیدن به موقعیت مالی بهتر به دنبال ازدواج با یک شریک زندگی پولدار باشد، قطعا با دلیلی بیهوده پا به مرحله زندگی مشترک گذاشته است. این‌که خانم‌ها به دنبال خواستگار با موقعیت مالی خوب باشند، در نفس خود چیز بدی نیست؛ اما اگر هدف این باشد که در گذر از ازدواج با سرمایه و اندوخته همسرشان بخواهند به کمبودهای مالی خود برسند و هدفشان نه ازدواج و جنبه‌های مختلف آن بلکه پول و ثروت فرد باشد، به سرعت دچار اختلاف خواهند شد. آقایانی هم که صرفا دنبال یک زوج پولدار به هر قیمتی هستند و دلایل دیگر را که ارجحیت دارند نادیده می‌گیرند، تجربه‌های موفقی ندارند. پول تنها در حد احساس امنیت آن هم به شکل نسبی و تا حدی مطلوب می‌تواند مفید باشد؛ اما تمایل به زیاده‌خواهی تا جایی که فرد زندگی مشترک و آینده‌اش را به خاطر آن تباه کند، سرانجامی نخواهد داشت. کما این‌که به سرعت در یک بحران مالی یا بروز اندکی مشقت مالی و به هم ریختن احساس امنیت اقتصادی، این زوج‌ها دچار مشکلات فراوان می‌شوند و یکی از طرفین که پولدار است یا هر ۲ طرفشان به این حس تلخ می‌رسند که خودشان به تنهایی ارزشی ندارند.

رسیدن به موقعیت بهتر

اگر هدف از ازدواج رسیدن به شرایطی بهتر از زندگی و حفظ استقلال باشد، می‌توان گفت به دلیل خوبی اشاره شده است؛ اما اگر هدف از آن رسیدن به جایگاهی است که برای خودمان ترسیم کرده‌ایم و مثلا می‌خواهیم به رأس یک تشکیلات برسیم، به فلان طبقه اجتماعی راه پیدا کنیم، بارمان را ببندیم و… باید گفت سخت در اشتباه هستیم. این ازدواج‌ها چون آدم‌ها را از شرایط ، موقعیت‌ها و طبقات اجتماعی متفاوتی به هم وصل می‌کند، به لحاظ تفاوت‌های فرهنگی و سایر موارد منجر به شکست خواهد بود. در این ازدواج‌ها، هدف رسیدن از یک موقعیت به موقعیت دیگر است و در واقع پیوند مقدس زناشویی را در حد یک پیش‌شرط و امری فرمالیته پایین می‌کشد.

ازدواج به خاطر فرار از مشکلات

این مورد بیشتر در مورد خانم‌ها رخ می‌دهد. آن دسته از دخترانی که احساس می‌کنند در زندگی مجردی و در خانه پدری شرایط مطلوبی برای زندگی ندارند، سخت‌گیری‌های شدیدی را تحمل می‌کنند و محدود شدن‌های غیرمنطقی به آنها فشار می‌آورد، ازدواج را به عنوان راه فرار می‌بینند و به همین علت گاهی به اولین خواستگار با هر شرایطی جواب مثبت می‌دهند. دیر یا زود سرنوشت چنین ازدواجی پشیمانی است و چون علاقه اولیه‌ای با دلایل درست و پاسخگو شدن طرف مقابل در برابر خواسته‌هایی که از سوی دختر در ابتدا مطرح نبوده و بعدها بروز می‌کند، زوجین را دچار مشکلات متعددی خواهد کرد. در مورد آقایان نیز شاهد هستیم گاهی پسر دچار مشکلی مانند اعتیاد، زندگی بی‌بند و بار، روحیه دعوایی و… است و خانواده‌اش فکر می‌کنند اگر ازدواج کند، حتما بهتر خواهد شد. این مساله می‌تواند مشکلات بعدی را به دنبال داشته باشد و چه بسا فرد بدتر هم بشود، چون اساسا دچار مشکلات شخصیتی و عادات بد است. باید دانست ازدواج در زندگی این افراد به عنوان یک ترک‌دهنده‌ عادت عمل نمی‌کند و زندگی چنین زوج‌هایی با مشکلات و گاه خطرهای مختلفی همراه خواهد شد. در واقع مصداقی از همان مثال معروف از چاله به چاه افتادن است.

ازدواج به خاطر داشتن بچه

بچه در زندگی دستاویز بسیاری از بهانه‌های والدین است و به همین علت، روانشناسان و مشاوران توصیه می‌کنند تنها زمانی‌که فکر می‌کنید آمادگی پذیرش این مسئولیت را دارید، بچه‌دار شوید. متاسفانه بعضی افراد ازدواج را تنها مرحله پیش از بچه‌دار شدن می‌بینند و شریک زندگی‌شان را عاملی برای رسیدن به این هدف خود می‌دانند. شاید به همین علت سطحی است که اگر یکی از زوجین به علتی در بچه‌دار شدن ناتوان باشد، زندگی آنها به سرعت دچار تزلزل خواهد شد. بچه‌دار شدن امر بسیار جدی و پرمسئولیتی است که باید با تفکر عمیق به سمت آن گام برداشت. چه بسا زوج‌هایی که برای از هم پاشیده شدن زندگی زناشویی متزلزل‌شان بچه‌دار می‌شوند تا بچه مانعی برای طلاق باشد؛ اما وضعیت‌شان بعد از مدت کوتاهی بدتر هم می‌شود. از همین رو ازدواج کردن به علت آن‌که بچه‌دار شدن روندی است که باید اتفاق بیفتد، علت بیهوده و خطرناکی برای پذیرش مسئولیت همسری است.

* مشاور خانواده

برچسب‌ها : , ,