ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

آیین شب چله و تکرار نامکرر مهربانی خانواده‌های ایرانی به یکدیگر

شهروندان:
امشب شب چله یکی از جشن های عمومی قوم بزرگ ایرانی و فارسی زبانان سراسر دنیا و پاسداشت آیینی کهن و تکرار نامکرر مهربانی خانواده های ایرانی به یکدیگر است.

آیین شب چلهمادر بزرگ برای آماده کردن سور و سات پاسداشت این آیین کهن ، دست به کار می شود بذرهای آفتاب گردان و کدو و خربزه این نشانه های کوچک حیات را که از تابستان خشک کرده ، روی آتش تفت می دهد.

انارهای سرخ را که سپیدی دلشان از میان لفاف یاقوتی پیداست دانه می کند و درون کاسه های آبی سفالی می ریزد و هندوانه را که نمادی از خورشید و گرما است قاچ می زند.

بقچه قلمکار جهیزیه اش را می گسترد و سفره ای می چیند برای گردهم آمدن فرزندانش و برگزاری جشن مهربانی و دیوان حافظ باز هم این یار دیرین شیرین سخن ایرانیان را بر صدر سفره می نهد تا به بهانه تفعال دمی هم کلام آنها شود.

خانواده های گیلانی در این شب برای تازه عروس عقدی شب چره (خوراکی های مخصوص این شب) و هدیه ای مانند پارچه یا لباس دوخته شده و یا زیور آلات و غیره می برند.

کدبانوهای گیلانی علاوه بر هندوانه و انار که در همه جا مشترک است ، از میهمانانشان با (برنج، عدس، سویای برشته و مغز گردو) همراه با بذرهای خشک شده خربزه و هندوانه و کدو به عنوان آجیل پذیرایی می کنند.

برخی کدبانوها در این شب کدوی حلوایی و لبو می پزند تا گرمایش به جان خانواده بنشیند.

به، خوج (نوعی گلابی جنگلی)، کنوس (ازگیل) نیز در کنار پرتقال از دیگر خوراکی های محبوب این شب در گیلان است.

کاکا (نوعی شیرینی ساده مخلوط شیر و آرد و تخم مرغ و یا کدوی حلوایی پخته)، حلوا دو رنگ، حلوا لا به لا همچنان بر سر بسیاری از سفره ها جا دارد و بعضی مادر بزرگها نیز به این مناسبت نان کشتا ( مخلوط کدوی حلوایی پخته ، تخم شنبلیله، آرد) می پزند.

گیلانیان قدیم بر این باور بودند که اگر در سالی چله خشکی شود یعنی برف کم ببارد و روزهای آفتابی فصل زمستان بیشتر باشد سال بعد زراعت خوب نخواهد بود و مردم و دامهایشان دچار بیماری می شود .

خوردن هندوانه را نیز موجب پیشگیری از گرمازدگی در تابستان و سرماخوردگی در زمستان می دانستند .

بر اساس متون کتاب گیلان : در برخی نقاط نیز این باور وجود داشت که همه آبهای جهان در لحظه ای نامعین در شب چله منجمد می شود و هرکس آن لحظه را دریابد هر مرادی را از خدا بخواهد برآورده می شود .

ˈ فریدون نوزاد ˈ پژوهشگر گیلانی از فال پوست هندوانه می گوید که در گذشته نزد جوانهای دم بخت طرفداران زیادی داشت ، به این شکل که برش نازکی از پوست محل اتصال هندوانه به ساقه را می بریدند و آن را به چهار مثلت تقسیم می کردند، فال گیرنده پوست ها را در دست می گرفت و بعد از نیت از پشت سر خود به مقابل می انداخت ؛ هرچه رویه های سبز بیشتر بود فال گیرنده به مراد دلش نزدیک تر بود .

گیلانیان زود خفتن در شب چله را بد شگون و موجب کسالت و تنبلی می دانند و می کوشند تا آنجا که ممکن است دیرتر خود را به خواب بسپارند و به دید و بازدید فامیل و اقوام بروند .

این است داستان شب چله ، داستانی که هر سال در بلندترین شب سال تکرار می شود و با این حال هیچگاه از تازگی اش کاسته نمی شود ، داستان پیکار انسان با تاریکی و سرما و امید به فردای روشن .