مدرسههای فرسوده و کاهش بودجه عمرانی!
شهروندان- محمدرضا نیکنژاد*:
«خیلی ترسیده بود. میگفت اگر نیم ساعت زودتر و در زنگ تفریح و روی سر دختران مردم افتاده بود، من چه خاکی بر سرم میکردم. میله پرچم حیاطِ مدرسه را میگفت که با وزش باد افتاده بود. چند بار به اداره منطقه رفته و خواستار بررسی موضوع و علت افتادن میله شده بود، اما مسوولان زیر بار نرفته و آن را جزو وظیفههای مدیر دانستهاند و البته هزینههای آن را هم! با گوشزد یکی از همکاران، به شهرداری منطقه میرود و پس از آمدن کارشناس، آشکار میشود که به علت وجود آب زیر ساختمان، پایه میله پوسیده شده و با وزش باد افتاده است.
این مدیر میگفت اکنون هراس دیگری به جانم افتاده است و شبها کابوسش را میبینم. نکند خدای ناکرده مدرسه نشست کند و دانشآموزان و آموزگاران و همه کادر را با هم به زیر خاک ببرد؟ این مدرسه در یکی از قدیمیترین و فقیر نشینترین بخشهای پایتخت است و ۶۰ – ۵۰ سال عمر دارد. میگوید به اداره آموزش و پرورش رفتم و خواهان یاری و ارائه راهکاری برای جلوگیری از حادثهیی بزرگتر شدم. مسوولان شانهیی بالا انداختند و کف دو دست را نشانم دادند! باز هم برای رو به راه کردن کارها، دست نیاز را به سوی شهرداری دراز کردم! اما شهرداری تا چه اندازهیی میتواند هزینه کند؟ من هم نمیدانم.»
سالهاست که کارشناسان و حتی کاربه دستان آموزشی، از فرسودگی ۶۰ تا ۶۵ درصدی ساختمان مدارس گله دارند و خطرهای آن را گوشزد میکنند. ۳۵ درصد ساختمانهای آموزشی تخریبیاند و هر لحظه خطر زلزله و ریزش در کمین دانشآموزان و فرهنگیانی است، که دستکم ۶- ۵ ساعت از روزشان را در آنها میگذرانند.
بسیاری از مدرسههای کلانشهرها در بافت قدیمی جا دارند و پیش از انقلاب ساخته شدهاند و توان کمترین لرزش را ندارند. از سوی دیگر با امکانات آن زمان ساخته شدهاند و با روشهای نوین و جهانی آموزش فاصله بسیار دارند. این درحالی است که برخی از مدارس ساخته شده پس از انقلاب نیز از استانداردهای ساختاری و آموزشی درخور برخوردار نیستند و نیاز به بازسازی و مقاومسازی دارند. مدیران مدرسه هم با کمکهای مردمی، تنها به آب و برق، گاز، شوفاژ، نماسازی ظاهری و بهداشت دست و پا شکسته این ساختمانهای کهنسال میرسند.
همه این دشواریها در زمانی است که در لایحه بودجه سال ۹۳، بودجه عمرانی آموزش و پرورش ۴۳ درصد کاهش را نشان میدهد. بیگمان کاستی و از آن بدتر کاهش بودجه، میتواند پیامدهای ناگواری را در پی داشته باشد و گاهی این ناگواریها جبرانناپذیرند. برای نمونه چند روز پیش سالگردِ نشستن داغ آتش بر دست و روی کودکان شینآبادی بود. اکنون و پس از یک سال این داغ، سوزش روز نخست خود را بر پوستهای نازک این کودکان دارد و داغ دل پدر و مادرانشان تازه است و هنوز هم گشایشی در کارشان روی نداده است.
پیامد این حادثه دلخراش دو جان باخته و ۱۳ سوختگی شدید بود. پزشکان هزینه درمان این کودکان را ۵ تا ۶ میلیارد تومان پیشبینی کردهاند. بر پایه خبرهای پس از آتش سوزی، با آنکه چند سال از ورود سامانه گاز شهری، به شین آباد میگذشت، اما آموزش و پرورش و مسوولان مدرسه به دلیل هزینههای بالا و دردسرهای آن، از بخاری نفتی بهره میگرفتند. آیا هزینه سامانه گرمایی مرکزی برای این مدرسه به ۶– ۵میلیارد میرسید؟ بیگمان مدرسههای بسیاری را میتوانستیم با این پول بازسازی و بهسازی کنیم!آهنگ ساخت، مقاومسازی و بهسازی مدرسهها بسیار بسیار کند است! و حادثه منتظر ما نمینشیند.
امروز عطاءالله سلطانیصبور، نماینده مجلس، از کسری ۲۵۰۰ میلیاردی بودجه آموزش و پرورش گله دارد و از کاهش ۴۳ درصدی بودجه عمرانی خبر میدهد. اگر فردا حادثهیی رخ دهد، دولت، مسوولان کنونی آموزش و پرورش و مجلس مقصرند و باید پاسخگوی این کاستی بودجه باشند! شاید امروز بتوان با افزایش بودجه عمرانی آموزش و پرورش و هزینه کردن درست و به جای آن، زندگی بسیاری از دانشآموزان حادثه دیده فردا را نجات داد. پس، دستکم مجلس در این باره نباید کوتاه بیاید. جامعه چشم به راه آن است تا ببیند که آیا اعضا و رییس کمیسیون آموزش مجلس، تمامقد در برابر کمی بودجه آموزش و پرورش میایستد. امیدواریم
*آموزگار
اعتماد