ما نمیخواهیم قورباغه باشیم!
شهروندان – دکتر خلیل حاجیپور*:
حکایت مدیریتی مشهوری هست که اگر قورباغهای را در یک دیگ آب در حال جوش بیندازید بلافاصله واکنش نشان داده و با جهشی از آب میپرد اما اگر همین قورباغه را در ظرف با دمای معمولی گذاشته و روی شعله آتش حرارت دهیم به دلیل اصل انطباق تدریجی با تغییرات دما همساز شده و واکنشی از خود نشان نمیدهد تا آب پز شده و جانش گرفته شود.
نتیجه هولناکی که از این تمثیل میتوان گرفت هشداری است که شرایط و موقعیتها در جریان زندگی محصول رشتهای از اتفاقات تدریجی است و باید مواظب بود و مراقبت کرد که به چه شرایطی عادت کردهایم و میکنیم؛ هشداری است که همه باید نسبت به جریان زندگی شهری آگاه و حساس باشیم.
این حکایت قصه پرغصه شهروندان در کلانشهرهای معاصر ما همچون تهران است که به دلیل حدوث تدریجی رویدادها در وضعیتی منفعل قرار گرفته و ناظر بر شرایط موجود بوده و توان هرگونه کنشی از او سلب شده است.
افت هویت جمعیتی در بافتهای تاریخی، تنزل ارزشهای سکونتی و زیستی در کلانشهرها در نتیجه تخریب گسترده زیست بوم، آلودگی فزاینده هوا، سیطره اتومبیل بر زندگی شهری ما، کوچ پرندگان از کلانشهرها و در نتیجه نزول تدریجی کیفیت زندگی در شهرهای بزرگ محصول فرایندی تدریجی و انباشت آرامی است که همگی در قالب تمثیل قورباغه و آب جوشان قابل تحلیل و تفسیر است.
چرا کسی در مقابل آلودگی هوا اعتراضی جدی نمی کند؟ به همین دلیل ساده که آلودگی هم شرایط حدوثش تدریجی و بازتابها و عوارضش بر جسم و جان شهروندان هم تدریجی است و به صورت مرگی خاموش عمل می کند. تا کی باید بر ذبح منافع عامه و حقوق شهروندی در مقابل بی تدبیری و عدم چاره اندیشی عمیق و بنیادین در خصوص مسائل شهر تهران مماشات کرد؟ آیا حد یقفی براشتهای “دوزخ تهران”، این هیولای سیری ناپذیر پایتخت متصور هست؟ تا کی مدیریت شهری تهران بایستی نمایشی از شهرسازی پوپولیستی را به عنوان مدیریت شهری کارآمد به خورد شهروندان دهد؟ در این مسابقه بی حاصل تونل سازی، بزرگراه سازی و تقاطع سازی، جایگاه شهروندان پیاده، زنان، کودکان، سالمندان و معلولین چه تعریفی پیدا کرده است؟!
چرا آزموده ها را دوباره می خواهید بیازمایید؟ در ایالات متحده پیشگام و پیشتاز شهرسازی مدرن جنبش “حذف بزرگراهها” از شهر راه افتاده است؛ در اروپا “نهضت پیاده راه سازی” و تقدم حرکت پیاده جریان غالب شهرسازی است. به کجا چنین شتابان؟! آقای شهردار این ره که تو میروی به لس آنجلس است!
به نظر تنها راه حل برون رفت از این مسلخ، آموزش شهروندی و تبدیل آنها به کنشگرانی فعال و آگاهی بخشی به مردم و عدم بی تفاوتی نسبت به اتفاقات پیرامون و مطالبه جدی از مجموعه مدیریت شهری است. کمپین دیده بان شهر اتفاق میمون و مبارکی است و هر قدمی و قلمی که در مسیر کمک به این اتفاق برداشته شود اثربخش و کارآمد خواهد بود.
* استادیار و رییس دانشکده هنر و معماری دانشگاه شیراز و عضو هیات موسس کارزار دیدهبان شهر