ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

شهروندان شهرهای اطراف تهران حاشیه‌نشین نیستند

شهروندان:
دکتر پیران در مقاله «اسطوره‌ها و واقعیت‌های فقر و اسکان غیررسمی» با یادی از انسان‌شناس و شهرشناس آمریکایی جنیس پرلمن و تلاش او برای زدودن کج‌فهمی در ‌باب حاشیه‌نشینی، ابعاد گوناگون فقر شهری را می‌کاود و خواننده را با بخشی از واقعیت‌های زندگی در اجتماعات اسکان‌ غیررسمی یا اجتماعات مسکن‌ خودساخته آشنا می‌کند.

شهر پردیستمام سخن پرلمن این است که نه مناطق محروم شهری، حاشیه قلمداد می‌شوند و نه ساکنان این مناطق حاشیه‌نشین هستند. حاشیه‌نشین کسی نیست که در حاشیه استانداردهای زندگی شهری قرار گرفته است؛ تعریفی که به غلط در گزارش روز پنجشنبه روزنامه از پرند و پیشوای ورامین آمده است. بلکه حاشیه‌نشین، کسی است که در حاشیه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جامعه زندگی می‌کند.

حاشیه‌نشین، هم خود از ادغام در‌ جامعه کل پرهیز می‌کند و هم جامعه او را از ورود به حیات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی خود بازمی‌دارد. از این رو، هر محله فقیرنشین، هر محله فاقد یا دارای کاستی‌های خدمات شهری و هر محله حتی مملو از آسیب‌های اجتماعی را نمی‌توان محله حاشیه‌نشین دانست، بلکه آنها محله‌هایی هستند که با ابعاد گوناگون فقر شهری دست و پنجه نرم می‌کنند.

نمونه بارز حاشیه‌نشینی در تهران محله غربت بود که به‌رغم وجود آن در بافت شهری تهران (در تهرانپارس)، به‌لحاظ اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و مشارکت سیاسی بافتی کاملا متفاوت از دیگر محله‌های شرق تهران داشت. در آن ارزش‌ها و هنجارهایی جریان داشت که وجه ممیزه آن با دیگر محله‌های شهر تهران بود و از ادغام اجتماعی و فرهنگی آن به دیگر محله‌ها جلوگیری می‌کرد.

هر چند بین این محله با دیگر محله‌های اطراف ارتباطاتی وجود داشت و بخشی از نیازمندی‌های دیگر محله‌ها به‌ویژه در زمینه مواد مخدر از سوی ساکنان این محله تامین می‌شد، ولی هم خود آنها برای محله خود مرزگذاری‌های دقیق داشتند و هم ساکنان دیگر محله‌ها با تاکید بر «غربتی‌ها» مرزی را بین خود و آنها ایجاد می‌کردند. مطالعه دقیق و جسورانه پژوهشگر توانا دکتر سعید خراط‌ها پیش از تخریب این محله، ویژگی‌های حاشیه‌نشینی و انسان حاشیه‌نشین را در تهران و نمونه‌ای منحصربه‌فرد را در ایران به تصویر کشیده است.

بنا‌ بر ‌آن‌چه بیان شد، نمی‌توان ساکنان پیشوا و شهرک‌های ورامین، پاکدشت و پرند را حاشیه‌نشین دانست. حتی افغانی‌های ساکن در ورامین حاشیه‌نشین نیستند. افزون بر‌آن، شهرک مدرس یا همان گل‌تپه ورامین نیز که در آن گزارش مرکز خلاف ورامین نامیده شده است، محله حاشیه‌نشینی نیست و هیچ پژوهشی هم نشان نداده است که وضعیت آسیب‌های اجتماعی در آن‌جا تفاوت معناداری با دیگر محله‌های پیرامونی ورامین دارد.

نگارنده هم در محله‌های فقیر ورامین آمد و شد و مطالعه داشته و هم در محله‌های پاکدشت و قیامدشت و با اهالی محله‌های فقیر این شهرها به دفعات و به تفصیل به گفت‌و‌گو نشسته است. در کارگاه‌های مشارکتی برخی از این محله‌ها حضور داشته و شاهد گام‌هایی در جهت توانمندسازی اجتماعی ساکنان این محله‌ها بوده است. پس به تاکید می‌گویم ساکنان محله‌های فقیر این شهرها، حتی ساکنان کوره‌پزخانه‌های پاکدشت، همچون ساکنان محله‌های فقیر دیگر شهرهای کشور، حاشیه‌نشین نیستند.

هرچند بسیاری از آنان در بخش غیرمتشکل اقتصاد فعال هستند، اما خود را عضوی از این جامعه می‌دانند، مشارکت سیاسی دارند، در کلیت فضای فرهنگی جامعه ایرانی جای می‌گیرند و تعریف می‌شوند، اعتقادات مذهبی نسبتا یکسانی با جامعه کل دارند، اکثرا در آبادی دیگری از این کشور ریشه و نسق دارند، با احداث مسجد و حسینیه و راه‌اندازی هیأت‌های مذهبی و برخی کانون‌ها بر هویت‌های محلی و قومی خود تاکید می‌کنند، از سرمایه‌ها و ظرفیت‌های اجتماعی مناسبی برای توانمندسازی محله خود برخوردارند، خواهان ارتقای فرهنگی و اجتماعی محله خود هستند و از وجود نابسامانی‌ها و آسیب‌های اجتماعی در محله خود نارضایتی دارند.

وجه دیگر قضیه آمادگی عجیب ساکنان این محله‌ها برای حضور در فعالیت‌های مشارکتی با هدف توانمندسازی محله خود، افزایش امنیت در ‌محله، ایجاد فضای مناسب برای تعاملات اجتماعی اهالی و گذران مناسب اوقات فراغت و مبارزه با آسیب‌های اجتماعی است. اما از سازوکارهای فرآیند رسیدن به این جایگاه آگاهی ندارند. از این رو، این محله‌ها و ساکنان آنها با ابعاد گوناگون فقر و محرومیت اعم از فقر ناشی از ضعف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خانواده خود و نیز فقر ناشی از توجه کمتر مدیریت شهری نسبت به آنان و کمبود زیرساخت‌های شهری مواجه هستند.

آن‌چه می‌تواند آنان را از چنبره فقر و محرومیت چندلایه و متراکم و انباشته‌شده برهاند، غیر از برنامه‌ریزی و اقدام سازمان‌های مسئول دولتی و عمومی برای رفع محرومیت‌ها، تلاش برای آگاه‌کردن آنان از جایگاه و توان خود برای حضور در سازوکارهای مشارکتی و توانمندسازی اهالی در مواجهه با مشکلات و بهره‌مندی از توان و ظرفیت‌های مغفول آنان برای بهبود زندگی و روابط اجتماعی در محله است.

 حسین نوری‌نیا

شهروند