ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
رييس موسسه ايكوموس از شوراي چهارم مي گويد

ارتقای کیفیت زندگی مردم واجب تر از رونق کالبد شهر است

شهروندان:
شورای شهر چهارم امسال همزمان با انتخابات ریاست جمهوری یازدهم شکل می گیرد، شورایی که این بار چهره های غیر سیاسی زیادی را به خود خواهد دید، چهره هایی فرهنگی تر و از اقشار و اصناف گوناگون که هر کدام را می توان نماینده گروه و صنف خاصی که از آن برآمده اند و به آن گروه تعلق دارند، معرفی کرد.

مهدی حجتدکتر مهدی حجت، از سال ۸۵ تاکنون رییس موسسه ایکوموس (شورای بین المللی بناها و محوطه های تاریخی) بوده است و تخصص اش معماری و حفاظت از بناهای تاریخی محسوب می شود. این معمار و کارشناس میراث فرهنگی که نامزد چهارمین دوره از انتخابات شورای شهر تهران شده است، از برنامه های فرهنگی و بعضا میراثی اش به «اعتماد» می گوید.

  • شورای شهر امسال کاندیداهای مختلفی از جنس ها و قشرهای متنوعی دارد، شما به عنوان یکی از فعالان حوزه میراث فرهنگی و رییس ایکوموس، می خواهید وارد شورا شوید و قطعا برنامه های میراثی تان بیش از دیگر برنامه هایتان است، چه فکری برای مشکلات این حوزه کرده اید؟

حقیقتا هدف من برای رفتن به شورای شهر قدری از آنچه عموم تصور می کنند که من صرفا قصد دفاع از بناهای تاریخی تهران را دارم، فراتر است. من فکر می کنم میراث فرهنگی ما در ایران بستر و گنجینه یی است که با مراجعه کردن به آن امکان دستیابی به روش زندگی ایرانی – اسلامی ممکن می شود. اگر فقط این امکان وجود داشت که با تبعیت از قوانین اسلامی بخواهیم زندگی کنیم، دیگر سبک زندگی در ایران با سبک زندگی در مالزی یا اندونزی فرقی نمی کرد. مجموعه فرهنگ یک جامعه یعنی نحوه سلوکی که در طول تاریخ در بستر جغرافیایی کشور اتفاق می افتد، در حقیقت اعتقادات الهی آن کشور ما را راهنمایی می کند که تحت این دستورات الهی، این اقوام با این خصوصیات تاریخی که دارند چگونه زندگی کنند. من فکر می کنم با مجموعه اقداماتی که در شهر تهران برای تقویت شهر شده، تقویت هایی چون گسترش زیرساخت ها، افزایش فضای سبز و پاکیزگی شهر، این کارها جنبه هایی دارد که ابعاد فیزیکی شهر را تقویت می کند، در حالی که شهر ساکن هم دارد، مردم یک شهر جزو شهر هستند و وقتی از شورای شهر و مسوولیت هایش صحبت می کنیم، مسوولیت این شورا، فراهم کردن بهترین شرایط برای زندگی است. این فقط با پرداختن به جنبه های کالبدی شهر ممکن نیست بلکه باید به آن مجموعه زندگی که در شهر اتفاق می افتد هم توجه کرد. بنابر این حضور من در شورای شهر مبتنی بر این است که روش هایی که درفرهنگ ما با ذوق ایرانی و تمایلاتی که در جامعه وجود دارد ما را به ریشه های خودمان باز گرداند و میراث فرنگی را به عنوان گنجینه یی قرار دهیم و همان طور که اجدادمان می توانستند در این سرزمین بدون نیاز به دیگران زندگی کنند، فعالیت کنیم.

میراث فرهنگی ریشه هایی است که باید به آن توجه کرد، در این صورت به روش هایی که شایسته زندگی یک مسلمان ایرانی است بازمی گردیم، در غیر این صورت ما روش زندگی مان در این کشور را از دست خواهیم داد. با توجه به اینکه من بنیانگذار سازمان میراث فرهنگی بودم، هدف این نیست که در شورا تنها مدافع بافت قدیم باشم که قطعا خواهم بود و آن وظیفه روشنی است، اما اصل قضایا و هدیه یی که من می توانم به شورا و مردم تقدیم کنم این است که چگونه ممکن است ما مجموعه مواریث کشورمان را به عنوان گنجینه، پایه و ریشه اصلی درخت رشد زندگی مان قرار دهیم و این زندگی را مبتنی کنیم بر آن تا امکان سبک زندگی ایرانی- اسلامی پدیدار شود، نه آموزش، نه لباس هایمان و نه معماری مان ایرانی- اسلامی نخواهد شد مگر اینکه مجددا روش زیستن ایرانی- اسلامی را در شهرهایمان پیدا کنیم. کار دشواری است: ما نیاز داریم اساس زیرساخت هایی را که نگاه به شهرها دارد که متاسفانه غالبا در طرح های جامع و تفصیلی در جنبه های کالبدی خودش متصور می شود به اصل زندگی مردم بازگردانیم.

  • شما از برنامه های فرهنگی خود برای شهر سخن به میان آوردید، چه فاکتورهایی را برای اجرای این برنامه ها یا چه زیرساخت هایی برای نزدیک شدن به واقعیت دارید؟

یکی از ساده ترین مواردی که می توانم بگویم که عمومی تر هم باشد این است که ما بتوانیم همه نوع امکانات لازم و ضروری را برای محلات مان ایجاد کنیم، وقتی فرزندمان به مدرسه یی آن سر شهر می رود، وقتی همسرمان برای خرید مایحتاج خانه مجبور است به فروشگاه های اصلی شهر که با محل زندگی اش فاصله دارد برود، مخاطراتی برایش وجود دارد که با توجه به محلات این امور را تسهیل کرده ایم. نیازهای دیگری چون فضای سبز، درمانگاه ها و مراکز بهداشتی هم از جمله همین نیازهاست.

  • ما باید مجددا به این سمت برگردیم که در هر قسمتی از شهر امکانات اولیه مورد نیاز بهداشتی، مذهبی، آموزشی و ارزاق عمومی در اختیار مردم و محلات قرار گیرد،

بر عکس امریکا که بزرگراه های متعددی دارد و شهرها و فروشگاه هایش در مقیاس بزرگ ساخته می شوند، به محله محوری بازگردیم. افراد یک محله باهم آشتی کنند و مراوده داشته باشند. ما امروز در آپارتمان زندگی می کنیم، لغت آپارتمان به معنی جدایی است، این شان زندگی ایرانی- اسلامی نیست که در جدایی زندگی کند. می شود ترکیب یک شهر را به نحوی سامان داد که مردم در آرامش و آسایش بیشتری زندگی کنند گرچه راهش از راه کالبد است، ولی صرف پرداختن به کالبد ما را از برنامه های دیگری که می شود اجرا کرد، غافل می کند. یکی از این برنامه ها، توجه به محله هاست، دیگری امکاناتی است که در اختیار مردم قرار گرفته می شود که باهم بیشتر آشنا شوند.

  • راهکارهای پیشنهادی تان چیست؟

همه ما این سبک زندگی را تجربه کرده ایم، منتها ما راه رفتن دیگران را دوست نداریم و نمی خواهیم مطابق آنها راه برویم و راه رفتن خودمان را هم گم کرده ایم. ما همین الان مساجد را داریم که موجب می شود تمام زنان و مردانی که در محله زندگی و به مسجد مراجعه می کنند باهم آشنا شوند و مشکلات هم را تا حدی که می توانند حل کنند. ما موقعی در این مملکت مسجدی به نام مسجد سر کوچه داشتیم، در هر محلی، خانه یی که در محل تقاطع دو کوچه قرار می گرفت، از اتاقی که سر نبش بود، دری به بیرون باز می کرد و مسجد سرکوچه نام می گرفت، اتاقی که مردم اگر می خواستند نماز صبح را هم نماز جماعت بخوانند به آن اتاق مراجعه می کردند. درواقع ساده ترین حالتی بود که مردم محل به آن دسترسی داشتند. فکر کنید درمانگاه، فروشگاه، مسجد، آموزشگاه، پارک، همه اینها در محلات در ابعاد کوچک ساخته شود، اینها کوچک شان زیباست. ما نمی خواهیم مثل امریکایی ها زندگی کنیم و شهرهای صنعتی بزرگ داشته باشیم، ما می خواهیم به ریشه های خودمان بازگردیم، به همان فرهنگی که در قدیم زندگی می کردیم.

  • فکر نمی کنید این بحث ها با بحث توسعه که امروز یکی از اساسی ترین بحث ها شده است، مغایرت داشته باشد؟

اتفاقا می خواهم حساسیتی که روی لغت توسعه ذکر شده را باز کنم، توسعه از وسعت می آید و جنبه فیزیکی دارد، توسعه یعنی وسیع شدن. ولی پیشرفت و رشد با توسعه فرق می کند. ما می خواهیم رشد داشته باشیم، نمی خواهیم توسعه داشته باشیم و تنها فیزیکی رشد کنیم، می خواهیم آرام آرام گسترش پیدا کنیم، رشد یعنی اگر گردو بکاریم گردو در می آید انار بکاریم انار درمی آید. محله بازارمان مثل محله نیاوران مان نیست، هر قسمتی از شهر اندامی است از یک پیکره و خصوصیات خودش را دارد. همه شهرمان دارد یک شکل می شود. Uniformity با unity فرق می کند. اولی به معنای یک شکلی است و دومی به معنای وحدت. شهرهای ما احتیاج به وحدت دارد، امروز محلات مان کاری به هم ندارند، باید همه اعضای این پیکره در جای خود به وظایف شان مشغول شوند، باید خصوصیات شان فهمیده شود و بر اساس خودشان به تعبیر شما توسعه و به زعم بنده رشد پیدا کند. طرح تفصیلی و جامع مان به این حرف ها توجه نکرده است. ما باید متوجه شویم که اگر می خواهیم خانی آباد رشد کند چه آدم هایی با چه فرهنگ و خصوصیاتی آنجا زندگی می کنند و شکل ساختمان شان باید چه شکلی باشد. در اقصی نقاط کشورمان مسکن مهر را ساخته ایم که همه یک شکل اند. اگر ۵۰ سال پیش در این مملکت حرکت می کردیم آن چیزی که در کویر می دیدید با آنچه در رشت می دیدید و آنچه در بندرعباس می دیدیم یک شکل بود؟ ما چند هزار سال در این کشور ساخت و ساز داشتیم هیچ وقت دچار این معضل نبودیم که خانه هایی را مثل لانه زنبور بسازیم.

  • انفجار جمعیت دهه ۶۰، نسل جوان امروز را بیش از همیشه نیازمند مسکن کرده است، قطعا زندگی در آپارتمان های مسکن مهر برای هیچ کس لذت بخش نیست، اما ناچارا مجبور به تن دادن اند.

اینها همه اش به دلیل این است که می خواهیم ۵ دقیقه فکر کنیم و میلیاردها تومان سرمایه گذاری کنیم، در حالی که آدمی که می خواست در یزد زندگی کند کیلومترها قنات می کند تا آب را به نقطه یی که می خواهد در آن زندگی کند بیاورد. درست است که جمعیت زیاد شده است، ما در سال های میانه اسلامی هم شهر داشتیم که یک میلیون جمعیت داشته اما اینطور زندگی نمی کردند. ما در روستاهایمان هم داریم خانه های یک شکل می سازیم، چون فقط همین را بلدیم، تیرآهن را سرهم کنیم دورش دیوار بکشیم آدم ها را به درون لانه ها بفرستیم نه خانه ها. اگرفکر بیشتری می کردیم و طراحی بیشتر، به تاریخ مان نگاه می کردیم، می فهمیدیم که آنچه درست شده با آنچه باید می شد بسیار متفاوت است.

من امروز به شما می گویم اگر همه اینها را که ساخته ایم و این همه خرج کردیم، همه را خراب نکردند. کشورهای دیگر را بروید ببینید، بعد از جنگ می خواستند کشورشان را بازسازی کنند، به سرعت و بدون فکر ساختند، الان دارند زیر همه آنها بمب می گذارند و خراب می کنند و ساختمان معقول می سازند. آیا ما اینقدر پول و ثروت داریم که از این کارها بکنیم، آن هم در این مقیاس وسیع؟ چون عجله داریم هر کاری می توانیم بکنیم؟ حالاما درباره چندهزارتای اول عجله داشتیم، در طول مدتی که می ساختیم نمی شد چند نفر آدم خوش فکر را دعوت کنیم که باقیمانده هارا طوری بسازند که قابل سکونت باشد؟ هنر، تبدیل محدودیت به امکان است. اگر کسی بتواند برای این جمعیت شرایط مناسبی فراهم کند هنر کرده، اما وقتی بگوییم جمعیت زیاد شده پس ما هم یکسری لانه روی هم بسازیم، این پاک کردن صورت مساله است. می خواهیم برایشان امکان زندگی فراهم کنیم نمی خواهیم که صرفا برایشان سرپناه درست کنیم .

  • طرح شما برای حل این معضل چیست؟

مطالعه، مراجعه به میراث فرهنگی و مراجعه به سابقه چند ده هزار ساله این مملکت که چگونه زندگی می کردند، چگونه در این اقلیم کار کردند، چه راهکارهایی به وجود آوردند و چگونه از تمام اندوخته مان استفاده کردند. ما امروز میراث فرهنگی را به محلی برای تفریح و پول درآوردن تبدیل کرده ایم در حالی که میراث فرهنگی جایی برای مطالعه، آموختن و عبرت گرفتن است. ما با تمام امکانات چند مهندس داریم که می آیند و چنین چیزهایی را طراحی می کنند همه هم می گوییم راضی نیستیم ولی چاره یی نداریم. باید بیشتر فکر کنیم و راهکارهای بهتری پیدا کنیم. حرفم در شورا این خواهد بود که ما باید به کیفیت زندگی بپردازیم، باید کیفیت را در پایتخت ارتقا بدهیم، با مراجعه به دانشمندان به این راهکارها دست بیابیم، راهکارهایی که هنرمندانه باشد.

  • بحث هایی همیشه بین شهرداری و میراث فرهنگی بوده، همیشه یکی تقصیر تخریب بناهای تاریخی شهر را گردن دیگری می اندازد، یکی از ثبت نشدن بنا می گوید و دیگری از عدم رعایت ضابطه. این مشکلات از نگاه شما کی و چگونه حل خواهد شد؟

اینها دو تا مساله است. یکی اینکه مسوولیت حفاظت از میراث فرهنگی طبق قانون بر عهده شهرداری نیست، سازمانی به نام سازمان میراث فرهنگی در مملکت وجود دارد که مسوول این است که بداند کدام بنا حریمش چقدر باشد، پول برایش خرج کند، تعمیرش کند، ضوابط برایش تعیین کند. شهرداری هم مکلف است بر اساس ضوابطی که میراث تعیین می کند، حریم را رعایت کند، خانه را از عوارض شهرداری معاف بکند. اما اینطور نیست که سازمان مسوول خودش کارهایش را انجام ندهد و مردم را راهنمایی بکند که آثار ثبت شده را چگونه از ثبت خارج کنند، بعد فردی با سند به شهرداری مراجعه کند و بخواهد خانه اش را بسازد، بعد به شهرداری بگوییم شما باید مراقبت کنید، شهرداری ضوابطی را رعایت می کند که میراث فرهنگی ایجاد کرده، اگر برای بنا حریم تعیین نکردند، اگرثبت نشده یا مشخصاتش درست نشده، طبیعتا شهرداری نمی تواند کاری کند.

مع ذ لک اگر شهرداری و شورای شهر و شهرداران منطقه علاقه مند به میراث فرهنگی باشند، حتی اگر میراث هم وظایفش را انجام نداده باشد باید در جهت حفاظت مراقبت کنند. ما برای این مساله فرمول هایی فراهم خواهیم کرد و راهنمایی هایی خواهیم داشت. در گذشته نزدیک هم می بینیم که بسیاری از بناهای قدیمی را شهرداری خریده و به خانه محله ها تبدیل کرده. آنکه متولی اصلی است باید کارش را انجام دهد، اینها هم باید مراقبت کنند. باید به قدری تحریک در دستگاه شهرداری ایجاد کنیم که حتی اگر میراث فرهنگی هم کارش را انجام نداد هیچ بنای تاریخی واجد ارزشی در شهرمان خراب نشود.

منبع: اعتماد

برچسب‌ها : ,