ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

چرا ما اینگونه شده‌ایم!؟

شهروندان:
نوع برخورد برخی افراد و اقشار با رایگان شدن یک روزه سینماها و تهیه سبد کالایی دولت صحنه‌های ناخوشایند ونامناسبی آفرید که بررسی همه جانبه آنها خصوصا از سوی جامعه شناسان ومردم شناسان و روانشناسان ضرورتی چند جانبه دارد.

سینما سلاممسلما موضوع بسیار فراتر از اشکالات اجرایی است ودر بهترین صورت می‌توان درنظر گرفت که حتی اگر با تمهیداتی از تشکیل صف‌های طولانی و ازدهام مردم جلوگیری می‌شد اصل زمینه وذهنیت روانی مردم در مواجهه با چنین مسائلی وجود دارد حالا اینجا خود را نشان ندهد در جای دیگری خود را نشان داده و خواهد داد .

شاید از پرتو گفت‌وگوهایی که هم اینک در این مورد بروز کرده است خود و جامعه خویش را بهتر بشناسیم ودر رفع عیوب گزنده  قدمی‌برداریم.ابتدا باید از تحقیر و سرزنش مردم به‌شدت احتراز کرد وهمگی از آن متمکنی که نیاز به سبد کالایی ندارد تا آن خارج نشینی که داخل در صورت مسئله نیست و همه کسانی که به‌واسطه اطلاع از تداوم زمان توزیع سبد کالا به عقوبت ایستادن در صف مبتلا نشده‌اند خود را در موقعیت مردم ازدحام کننده قرار دهند بعد بر کرسی قضاوت بنشینند و از کرامت و انسانیت‌شان سوال کنند.

در واقع اگر در ذهن ودل و ضمیر ما ایرانیان ایرادی وجود دارد تقریبا و به نسبت همه گیر است حالا متمکن ارو پا نشین یا روشنفکر بی‌نیاز یا حضراتی  که نوکرشان را برای تهیه گسیل می‌دارند نمی‌توانند مدعی شوند وخود را فاقد زمینه‌های چنین رفتارهایی نشان دهند. همه ما در صدها مورد در پستوی ماجراهای اینچنینی به کرات همین روحیه هجوم برای رسیدن به هر کالای رایگان را دیده ایم  وتفاوت چندانی در نوع برخورد عالم و عامی‌و جاهل ودانا و فقیر و غنی مشاهده نمی‌شود .

مدیری که از هفته‌ها پیش منشی مخصوص خود را روی تهیه بلیت جشنواره فیلم فجر متمرکز می‌کند، صاحب نفوذی که مرتبا ومجانا و از طریق سهمیه به حج وعتبات مشرف می‌شود، استاد دانشگاهی که بدون توجیه کارشناسانه با دیدن این مقام و آن مقام سفر مطالعاتی خارجی برای خود تهیه می‌کند و … در واقع رفتاری شدیدتر وناهنجار تر از آن بنده خدایی داریم که از روی نیاز در تهیه یک کیسه برنج سرما و ازدحام و صف را به جان می‌خرد .

اگر همه ما بی‌تعارف کم و بیش اینچنین‌هستیم باید در پی ریشه‌ها باشیم واز تحدید منفعت طلبانه این رفتارهای عوام،پرهیز نماییم .اگر این  شد تازه سوال‌های واقعی تری بروز می‌کند‌،ما چرا اینچنینیم؟آیا تحولات اجتماعی وتاریخی ناشی از رویدادهای سیاسی مثل ظهور و سقوط حکومت‌ها ما را تا این اندازه نامطمئن کرده است ؟آیا روح و روان ما از آینده هراس دارد؟آیا عقب افتادن از دیگران احساس خسارت را نصیبمان می‌کند ؟ آیا زرنگی را در کسب موقعیت‌ها و کالاهای بدون تلاش تعریف می‌کنیم ؟ کی اینگونه شده ایم ؟ کی به این حالت ما دامن زده شد ؟ چه زمانی در تاریخ سراغ داریم که ایرانیان بی هراس و باثبات بوده‌اند وچشم انتظاری برای حوادث ناگوار همه چیزشان را تحت الشعاع قرار نداده است؟ چگونه باید این دردها و علت‌ها را درمان کرد ؟دولت در این زمینه چه مسئولیتی دارد ؟

یک نکته مهم این است که از سویی تعریف و تجلیل از مردم گاهی آنچنان رسمی‌و پرطمطراق می‌شود که گویی ایرانیان هیچ عیب و ایرادی ندارند و از سوی دیگر در عمل گاهی حتی به کرامت مردم توهین می‌شود وشاید همین معنا عامه را گیج کند و خود آگاهی مردم را دچار تشتت نماید .در واقع مجموع شرایط چند دهه گذشته سبب شده است که ما چندان که باید خودمان نباشیم‌،تعارف و رودربایستی و تظاهر وبی تعادلی و سرعت حوادث از اینکه جامعه آرام گیرد و در پرتو این آرامش به تفکر بپردازد و نقاط ضعف و قدرت خویش را به‌درستی بشناسد جلوگیری کرده است …کاش رسانه‌ها خصوصا صداو‌سیما  اندکی از اقتضائات سیاسی فاصله گیرند و با طرحی درست در برابر این‌همه مشکلات رفتاری و گفتاری وگسترده با مردم حرف واقعی و نه شعاری بزنند.
کارشناسان شجاع بادیدگاه‌های متفاوت را فرا  خوانده وفارغ از نیازهای آنی سیاسی، به فکر بردن جامعه را عملی سازند‌.  یکجانبه‌گویی که هم اینک باب شده است جز بی فکری جامعه ومتعاقب آن بی‌مسئولیتی و کهنه شدن زخم‌های دیرین ثمری ندارد و ناگهان چشم باز می‌کنیم و از هجوم خود برای به‌دست آوردن روغنی و تخم مرغی و سفری و رانتی  خجالت زده می‌شویم .حوادث این روزها  بزرگ، هشدار‌دهنده وپرعلت و نگران کننده هستندومحدود کردن آنها به اشکالات اجرایی توزیع تنها یک هدف سیاسی خاص را دنبال می کند.
جعفرگلابی

قانون