اینها درد نیست؟
شهروندان:
خبر سقوط یک اتوبوس به ته درّهای در جاده هراز را همه شما شنیدهاید. احتمالاً تصویر آنرا هم دیدهاید. تا به حال 18 نفر در این حادثه کشته شدهاند و معلوم نیست از میان نزدیک به 20 نفر مصدوم این حادثه چند نفرشان دچار معلولیت شوند یا ماهها پا و دستشان در گچ باشد و از کار و زندگیشان بیفتند.
این چندمین اتوبوس است که در طی امسال گرفتار حادثه شده و چندین نفر از هموطنانمان را به گور سرد سپرده است. سؤالی که افکار عمومی خواهند داشت این است که چرا؟ راستی چرا ما درباره مرگ انسانها حداقل اندکی بیتفاوت شدهایم؟ در موارد قبلی چه کردهایم؟ اینبار علّت حادثه، ترکیدگی لاستیک اعلام شده است.
ظاهراً در یکی دو مورد قبل هم علّت حادثه ترکیدگی لاستیک اتوبوس اعلام شد. مگر لاستیک اتوبوس موتور هواپیمای بوئینگ است که در اثر تحریمهای بینالمللی در این مملکت مشکلساز شده؟ برخی میگویند علّت استفاده اتوبوسها از چنین لاستیکهایی گران بودن لاستیکهای مرغوب و استاندارد خارجی و ارزان بودن لاستیکهای چینی است که کیفیت خوبی ندارند.
برخی هم میگویند از کالاهای تاریخ مصرف گذشته که در انبار مانده و ظاهری خوب اما باطنی خراب و پوسیده دارند به علّت ارزانی استفاده میشود. برخی هم عدم کنترل دقیق توسط پلیسراه را علّت بروز چنین حوادثی میدانند. اما سؤال اینجاست که وقتی در مورد یک هواپیما دهها استاندارد برای اجازه پرواز وجود دارد چگونه است که در مورد وسایل حملونقل بزرگ از جمله اتوبوس چنین سختگیریها و استانداردهایی نیست؟ نکته دیگر این است که مگر نیاز کشور به چنین لاستیکهایی چقدر است؟
چطور نتوانستهایم ظرفیت تولید کشور را با بهترین استاندارد در مورد کالا و محصولی که در آن مزیت نسبی داریم و تمام مواد اولیه آن به بهترین و در دسترسترین حالت، در همین کشور وجود دارد، به مرز و میزانی برسانیم که هیچ نیازی به واردات و یا منّت کشیدن از این و آن بخاطر تحریم نداشته باشیم؟ راستی چگونه است که در محور هراز که پرترددترین محور کشور است در مناطق حادثهخیز و سرگردنهها و پرتگاهها، گاردریلها و حفاظهای بتونی مطمئنی نداریم که مانع سقوط وسیله به درّه شود؟ نصب گارد ریلهای مطمئن و مقاوم و حتی ایجاد حفاظهای مطمئن و محکم بتونی در کنار جاده و در مناطق کوهستانی، آن هم در مسیری چنین پرتردد، چقدر کار سخت و دشواری است که تا به حال از آن غفلت کردهایم؟
اصلاً جان انسان چقدر میارزد؟ میزان مرگ و میر جادهای ایران در مقایسه با جهان چقدر است؟ عزیزان مسئول! میزان تلفات ما در حوادث رانندگی در طی این سالها به مراتب بیش از تلفات ما در یک جنگ ۸ ساله با دشمن بیرونی بوده است. بیتوجهی ما نسبت به این کشتهها و غفلت و کوتاهیهای ما هم دشمن درون ماست.
حال که به دلیل کوتاهیهای فراوان در عدم گسترش مناسب شبکه ریلی و نیز عدم گسترش شبکه هوایی به دلیل تحریم و نیز نگرانی استفاده از حملونقل هوایی برای بخش قابل توجهی از مردم، مردم طبقه متوسط و ضعیف چارهای جز استفاده از اتوبوس برای جابجایی ندارند و حال که بیشترین سهم جابجایی مسافر را شبکه حملونقل زمینی برعهده دارد، برای افزایش ضریب امنیت مسافران در این شبکه حملونقل چه کردهایم؟ چقدر به مشکلات شاغلان این بخش که از زحمتکشان شریف و هموطن ما هستند توجه داشتهایم؟ چقدر حساسیت به خرج دادهایم تا این پر سهمترین بخش حمل و نقلی کشور، به ایمنترین بخش حملونقلی تبدیل شود؟ پیگیریهای ما در گذشته و در آسیبشناسی حوادث قبلی و بررسی ریشههای آن و رفع موانع موجود برای جلوگیری از تکرار حوادثی از این دست به کجا انجامید؟
آیا در این حادثه نیز چند روز همه وارد نمیشوند و اظهاراتی مطرح نمیفرمایند و داغ و درفشی نشان نمیدهند و مدتی پس از آن دوباره و صدباره همه چیز فراموش نمیشود تا حادثهای دیگر و مرگ و مرگهایی دیگر؟ راستی جان انسان چقدر مهم است؟ آیا این فراموشیها و نیز غفلت از لزوم عدم تکرار حوادثی از این دست و به حداقل رساندن مرگ انسانها در یک لحظه تلخ و غیرمترقّبه در حادثه یا حوادثی که در اکثر موارد نمیتوان آنها را اتفاقی و غیرقابل پیشگیری و اجتناب ناپذیر نامید و…، واقعاً درد نیست؟
فتح ا… آملی (جوادی)
اطلاعات