پرورش مدنی و جامعه مدنی
شهروندان – مهدی بهلولی*:
باید چیزی نزدیک به 15 سال میگذشت تا بحث جامعه مدنی از میان گفتوگو و جستارهای روشنفکری پا بیرون بگذارد و به گستره آموزش و پرورش درآید.
نخستینباری که واژه جامعه مدنی در سندی از آموزش و پرورش ایران دیده شد- البته تا آنجا که این نگارنده میداند- سال ۸۸ بود که تارنمای شورایعالی آموزش و پرورش، دست به انتشار همگانی پیشنویس سند ملی آموزش و پرورش زد. در این سند نخستین که از دوران اصلاحات به یادگار مانده بود، درباره نقش و جایگاه جامعه مدنی در آموزش و پرورش میخوانیم: «مشارکت مردم، خانوادهها، نهادها، سازمانهای غیردولتی و تشکلهای مردمنهاد(جامعه مدنی) در سیاستگذاری و برنامهریزی، پشتیبانی و هماهنگی، اجرا و نظارت و ارزشیابی در راستای تحقق رسالت و اهداف نظام تربیت رسمی و عمومی.» اما درست یک سال بعد و در پیشنویس دوم سند ملی که به سند مشهد شناخته میشود، اصطلاح «جامعه مدنی» حذف شد.
اما افزون بر کارکردهای عمومی جامعه مدنی که در علوم اجتماعی و سیاسی از آن نام برده میشود- اینکه میانجی میان دولت و ملت است و از حقوق مردم دفاع میکند و …- شاید یکی از بایستگیهای وجود جامعه مدنی در آموزش و پرورش، نقش آموزشی آن است. اینکه دانشآموزان، شاهد آموزگارانی باشند که به کارگروهی و اجتماعی میپردازند به گفتوگو مینشینند و از حقوق خویش به دفاع برمیخیزند، میتواند بهترین الگو و شیوه پرورش شهروند اخلاقی امروزین باشد.
از گذشته نیز گفتهاند که در آموزش، بهترین الگو، الگوی رفتاری است یعنی، شاگرد از کردار آموزگار بیشتر میآموزد تا از گفتارش. درخور درنگ اینکه برابر برخی از نظرسنجیهای جهانی، پرورش شهروند، یکی از خواستههای بسیاری از خانوادههای مردم سراسر جهان از سامانههای آموزشی است. برای نمونه در یکی از واپسین نظرسنجیها که در سال ۲۰۱۳ و در ۲۷ کشور جهان- و از آن میان آرژانتین، استرالیا، برزیل، آمریکا، چین، آلمان، کرهجنوبی، ایتالیا و هند و …- انجام پذیرفت پیرامون ۷۵درصد از پاسخدهندگان، بر این نظر بودند که نخستین ویژگی و منش اخلاقی که برای فرزندان خود میپسندند «رواداری و احترام به حقوق دیگران» است.
در واقع، بیشتر این پدر-مادران، از میان ویژگیهای اخلاقی همچون سختکوشی، صرفهجویی، از خودگذشتگی، استقلال، رواداری و احترام به دیگران، احساس مسئولیت و حرفشنوی، رای به رواداری و احترام به حقوق دیگران دادهاند. ناگفته پیداست که در کشورهای مردمسالاری، میان دیدگاههای مردمی و دیدگاههای دولتی، چندان هم نمیتوان تفاوت گذاشت.
از اینرو میتوان گفت که رواداری و احترام به دیگران، هماکنون و در سراسر جهان- چه در میان مردم و چه در میان بسیاری از سیاستمداران و دولتها- ارزشهایی با فراگیری بسیار گسترده است. پس وجود نهادها و گروههای صنفی و مدنی میان فرهنگیان- افزون بر کارکردهای عمومی جامعه مدنی- میتواند نقش آموزشی چشمگیری هم بازی و آموزش و پرورش را در نزدیک کردن به هدفهای آموزشی و پرورشیاش نزدیک کند. اما بگذارید این یادداشت را با اشاره به نکتهای دیگر در همین پیوند به پایان ببرم. چهار سال دولت دهم، یعنی دوران ریاست حاجیبابایی بر وزارتخانه آموزش و پرورش، سالهایی بود که بیشترین سخن از جایگاه و نقش آموزگاران در آموزش شنیده شد.
به جرأت میتوان گفت کمتر هفتهای گذشت و حاجیبابایی درباره جایگاه بلند آموزگار در آموزش و پرورش چیزی نگفت. اما پس از گذشت چهار سال، آنچه از ایشان برجا مانده همین سخنان و توصیفهای زبانی از آموزگاران است و نهچندان چیز دیگری یا گشودن راهی یا پیریزی راهکاری بنیادین.
باری، درحالی که یکی از بهترین راه و روشهای بهبود جایگاه آموزگاران، گسترش و تقویت جامعه مدنی آنهاست کمترین- اگر نگوییم هیچ- پیوندی میان ایشان و جامعه مدنی فرهنگیان برقرار نشد و در راستای نیرومندسازی و بسترسازی جامعه مدنی به هیچ رو کاری از ایشان دیده نشد. هماکنون و پس از گذشت آن سالها، آموزگاران ماندهاند و تنها از سخنان زیبا در وصف خودشان و نه راهکار و فرایندی عملی و اجرایی برای دستیابی به جایگاهی که باید در آموزش و فرآیند تصمیمگیریهای داشته باشند.
* عضو کانون صنفی معلمان ایران
آرمان