ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت

حال این جامعه خوب نیست

شهروندان:
۵ سرباز ایرانی که ربوده و گروگان گرفته شدند، همه رویدادهای خبری تحت تاثیر این اتفاق قرار گرفت. خبرگزاری‌ها و مطبوعات، رادیو و تلویزیون و حتی شبکه‎های اجتماعی خبرها و گزارش‌های متعددی را درباره این حادثه منتشر کردند. سرنوشت ۵ سرباز ایرانی به اندازه‌ای نگران‌کننده بود و هست که نقل حرف‌های روزمره مردم شود و تا مدت‌ها سرخط خبرهای‌ روز رسانه‌ها بماند.

شیده لالمیدر هفته‌ای که گذشت با پیشنهاد اولیه تعدادی از هنرمندان نامه‌ای با عنوان «سربازان وطن من را آزاد کنید» خطاب به بان‌کی‌مون، دبیرکل سازمان ‌ملل متحد آماده شد. آنها پس از تهیه این نامه نسخه آنلاین آن را روی سایت www. tpm. irقرار دادند تا ایرانیانی که در هر کجای دنیا دلشان از این حادثه به درد آمده و دل‌نگران بودند، بتوانند آن را امضا کنند.

اخبار مربوط به گروگان گرفته شدن این سربازان در گستره وسیعی اطلاع‌رسانی شده بود و پس از گذشت چند روز همچنان با حساسیت بالا توسط رسانه‌ها و طبیعتا مخاطبان آنها دنبال می‌شد. شبکه‌های‌ اجتماعی پر بودند از تصاویر و فیلم‌های این سربازان. در چنین شرایطی پیش‌بینی‌های اولیه بر آن بود که بسیاری از ایرانیان با امضای آنلاین این نامه در فهرست مشارکت‌کنندگان در این فعالیت اجتماعی قرار می‌گیرند. در این میان هنرمندانی که این کمپین را راه‌اندازی کردند،

دست به دامان برنامه تلویزیونی ۹۰ هم شدند؛ یکی از پربیننده‌ترین برنامه‌های سیمای جمهوری‌اسلامی ایران که هر دوشنبه‌شب میلیون‌ها بیننده را پای تلویزیون تا نیمه‌های شب بیدار نگه می‌دارد. پرویز پرستویی، بازیگر سینما و تلویزیون روی خط تلفن این برنامه آمد و از مردم خواست تا به این کمپین یک‌میلیون امضایی بپیوندند و نامشان را زیر نامه‌ آزادی سربازان ربوده‌شده ایرانی ثبت کنند.

او در این برنامه شفاف حرف زد و حتی اعلام کرد: «ما ۸۰۰‌هزار امضا تا رسیدن به یک‌میلیون امضا کم داریم.» ساعاتی پس از این گفت‌و‌گوی تلویزیونی دسترسی به سایت مورد نظر به دلیل افزایش مراجعه کاربران غیرممکن شد. خیلی‌ها پیش‌بینی می‌کردند با این استقبال گسترده، این نامه با یک‌میلیون امضا و شاید بیشتر به بان‌کی‌مون ارسال می‌شود اما نتیجه آنی نشد که خیلی‌ها انتظار داشتند. مهلت اولیه امضای این نامه ۳‌روز بعد از برنامه ۹۰ درحالی به پایان رسید که تنها چیزی کمتر از ۵۰‌هزار امضای جدید به آن اضافه شده بود!

این‌که هنرمندان، ورزشکاران و چهره‌های بنام در واکنش به این رخداد دست به کار شدند و اتفاقا این بار از همه راه‌های ممکن برای این‌که صدایشان را به گوش مردم برسانند استفاده کردند، اتفاق کم‌سابقه‌ای در حوزه اجتماعی است اما نتیجه چه شد؟ با وجود مجموع این تلاش‌ها و خبری که به گوش میلیون‌ها نفر رسیده و نگرانی‌ای که در ظاهر افکار عمومی را مبتلا کرده بود، تنها عده بسیار محدودی در مقایسه با جامعه آماری که این خبر را دریافت کرده بودند، در این حرکت جمعی مشارکت کردند و این نتیجه‌ای دردناک و قابل تامل درباره شرایط امروز اجتماعی ایران است؛ جامعه‌ای که در آن هزاران نفر بدون هیچ دعوتنامه و درخواستی، داوطلبانه به صفحه یک فوتبالیست یا مجری خارجی اردوکشی مجازی می‌کنند، توهین می‌کنند و غیرمحترمانه‌ترین نظراتشان را بدون واهمه‌ای از قضاوت دیگران با نام و عکس واقعی‌شان می‌نویسند و به آن‌چه کرده‌اند، افتخار هم می‌کنند اما از سوی دیگر برای مشارکت در کمپینی برای حمایت از ۵ انسان هموطن، ۵ سربازی که ممکن بود یکی از آنها برادر، همسر و فرزند خیلی از آنها باشد، انگیزه‌ای در خودشان احساس نمی‌کنند یا اگر انگیزه‌ای دارند این انگیزه در آنها به عمل منجر نمی‌شود.

خیلی از آنها از دوشنبه هفته پیش تا امروز ده‌ها بار آنلاین شدند، صفحات مختلف اینترنتی را بالا و پایین کردند، ساعت‌ها با دوستانشان چت کردند، حتی در شبکه‌های‌ اجتماعی مختلف با تصاویر و لینک‌هایی مواجه شدند که آنها را به صفحه آنلاین امضای «سربازان وطن من را آزاد کنید»، متصل می‌کرد اما از کنار آن گذشتند. این بی‌تفاوتی اجتماعی، ریشه در خیلی چیزها دارد؛ از محدودیت‌هایی که سال‌ها برای فعالیت‌های‌ اجتماعی از این دست در جامعه وجود داشته گرفته تا سایه سنگین حوزه سیاسی بر فعالیت‌های اجتماعی. این نتیجه عملکرد آنهایی است که فعالیت‌های انسان‌دوستانه را هم‌ردیف فعالیت‌های مجرمانه سیاسی کردند تا از آن نتیجه‌های سیاسی دلخواهشان را بگیرند.

در جامعه‌ای که عده‌ای به جای تقدیر از فعالان اجتماعی به نحوی آنها را از حقوق مسلم اجتماعی‌شان مثل ادامه تحصیل و… محروم می‌کنند و دنبال بهانه‌اند تا درِ نهادهای مدنی و ان. جی. او‌ها را تخته ‌کنند، آدم‌ها مسئولیت اجتماعی‌شان را فراموش می‌کنند. فعالیت مدنی که پر‌هزینه می‌شود، غیرقابل پیش‌بینی می‌شود، آدم‌ها هم سرشان را در لاک خودشان فرو می‌برند و زندگی اجتماعی هم محدود می‌شود به همین روزمرگی‌های دم‌دستی.

چند هفته پیشتر در بازدیدی از سازمان‌های مردمی فعال در حوزه حمایت از حقوق کودکان کار، قریب به اتفاق آنها از کاهش قابل‌توجه داوطلبان برای مشارکت در فعالیت‌های اجتماعی می‌گفتند و تاکید بر این‌که «مردم به نسبت سال‌های گذشته مشارکت خیلی کمتری در برنامه‌ها و فعالیت‌های داوطلبانه دارند و این نگران‌کننده است».

برداشت و تحلیلِ تجربی آنها که بی‌مزد و منت، کفِ جامعه با مسائل و واقعیت‌های اجتماعی مواجه‌اند و نبض جامعه در دستانشان می‌زند حالا با برون‌داد واکنش اجتماعی مردم در امضای نامه اخیر «سربازان وطن من را آزاد کنید» همخوانی عجیبی دارد. خیلی چیزها را فراموش کرده‌ایم، خیلی چیزها تغییر کرده، اینها همه نشانه است؛ نشانه این‌که حالِ این جامعه خوب نیست.

 شیده لالمی

شهروند

برچسب‌ها : ,