ارسال مطلب فیس‌ بوک توییت
گزارشی از آسیب‌های نشر و فرهنگ

فرهنگ در تنگنای شایعه

شهروندان:
شایعه از زمانی آغاز شد که خبر انتشار «زوال کلنل» دولت‌آبادی در برخی سایت‌ها و مطبوعات پیچید؛ سایت‌هایی که اغلب ید طولایی در جریان‌سازی و شایعه پراکنی اخبار دارند.شاید خبر چاپ و انتشار این کتاب در وهله اول لبخند شادی بر لبان بسیاری نشاند، اما رقم 50000 نسخه علامت تعجب بزرگی در ذهن‌های دوراندیش گذاشت.

شایعهاگر نخواهیم مسأله گرانی کاغذ و مشکلات چاپ و نشر را در نظر بگیریم، در شرایطی که میانگین تیراژ کتاب حداکثر به دو الی سه هزار نسخه می‌رسد، بسیار بعید به نظر می‌آمد که تیراژ یک کتاب در ایران به ۵۰ هزار نسخه برسد؛ حتی کتاب محمود دولت آبادی.

این نخستین بار نیست که مسأله شایعه و شایعه پراکنی پیرامون حوزه ادبیات و نشر به وجود می‌آید و موج و جریانی را با خود به میان می‌آورد، جریانی مخرب که آسیب‌های بسیاری به ادبیات، نویسنده و نیز افکار عمومی وارد می‌کند.

شایعه اگرچه به معنی پراکندن خبراست، اما به اخباری گفته می‌شود که چندان واقعی نیست و نوعی غلو و اغراق در آن است و چون نمی‌توان جلوی رشد و گسترش آن را گرفت به سرعت مثل یک بیماری واگیردار به همه سرایت می‌کند و اذهان عمومی را مسموم می‌سازد. مسلماً کتاب زوال کلنل نخستین قربانی شایعه پراکنی رسانه‌ها نبوده است.

محمود دولت‌آبادی در واکنش به این شایعه گفته بود: برخوردهای رسانه‌ای غلو‌آمیز از نظر من چیز خوبی نیست و به منطق نشر کتاب کمک نمی‌کند. ترجیح من این است که مقوله نشر در کشور ما روال طبیعی و منطقی پیدا کند، اما نحوه برخورد غلو‌آمیز با چاپ یک کتاب احتمال دارد که مانع روند منطقی نشر کتاب بشود. نباید با واکنش افراطی آن را به مسأله‌ای بغرنج و بسیار مهم‌تر از خودش تبدیل کرد.

مسلما رسانه‌های شایعه ساز می‌دانند که عموماً مردم به اخباری اهمیت می‌دهند که برایشان جذابیت بیشتری داشته باشد، وقتی خبر اغراق‌آمیز باشد افکار عمومی کمتر به سمت تجزیه و تحلیل می‌رود و اراده خود را به دست موج شایعه سازان می‌دهند و همین باعث می‌شود رسانه جریان ساز به هدف خود برسد.

این بدین معنا نیست که مردم ما ذهن پویا ندارند و فرق سره را از ناسره تشخیص نمی‌دهند بلکه رسانه شایعه‌ساز بخوبی می‌داند چه گزینه‌ای را برای خبر خود انتخاب کند تا با ذهن مردم هماهنگی داشته باشد.

اخیراً علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با ابراز تأسف از پدیده زشت شایعه‌پراکنی، تحریف و جوسازی‌ها که فقط عده‌ای خود را به آن مشغول کرده‌اند، گفته است: «متأسفانه عده‌ای فقط در حال جریان‌سازی و حتی برخی نهادها و مراکز با ارسال پیامک‌ها در حال جوسازی هستند، به عنوان مثال از معاون فرهنگی ارشاد سؤال شده که آیا به کتاب‌های صادق هدایت اجازه چاپ می‌دهید؟ صالحی در پاسخ گفته است که ما نویسنده ممنوع‌القلم نداریم. این کتاب‌ها بررسی می‌شود و در صورت مغایرت نداشتن با معیارهای نظام مجوز انتشار می‌گیرند. این مسأله را در بوق و کرنا کرده‌اند که وزارت ارشاد به کتاب‌های هدایت مجوز داده است.

یا در مورد دیگر، خبر دروغ دیگری منتشر شده که وزارت ارشاد به کتاب زوال کلنل مجوز انتشار داده است درحالی که این کتاب در حال بررسی در وزارت ارشاد است و هنوز مجوز انتشار ندارد. این‌گونه شایعات و جوسازی‌ها باعث شده ما همواره درحال پاسخگویی به آن‌ها باشیم.»

مسلماً افرادی که به دنبال شایعه‌سازی هستند، دو هدف عمده را دنبال می‌کنند. یکی سود و منفعت و دیگری تشویش ذهن شهروندان اهل فرهنگ.

 کهنه شدن زخم

مطمئناً هیچ چیز برای آفریننده یک اثر هنری و ادبی سخت‌تر و دردآورتر از این نیست که اثرش به‌طور طبیعی و معقول عرضه نشود. البته این مسأله می‌تواند دلایل متفاوتی از جمله مسائل اقتصادی، سیاسی یا سانسور داشته باشد.

«بهنام ناصح» نویسنده در این مورد معتقد است: هر چیزی که مشکلی در ایجاد این روند به وجود آورد موجب دلسردی صاحب اثر خواهد شد، اما دلایل به وجود آمدنش می‌تواند در شرایط مختلف متفاوت باشد. گاهی قوانین دست و پاگیر است. شاید آنقدرها ضرورت هم نداشته باشد، ولی وجود دارد. مثلاً در مورد کتاب آقای دولت‌آبادی آنقدر این ماجرا کش پیدا کرد و طول کشید و با لج بازیها و حب و بغض‌های برخی مسئولان در آن زمان مواجه شد که ممکن است هیچ ارتباطی با خود نویسنده هم نداشته باشد. همه اینها دست به دست هم داد تا برخی افراد سوء‌استفاده‌گر از این ماجرا بهره‌برداری کنند. حالا این می‌تواند بهره‌برداری اقتصادی، اعتباری یا سیاسی باشد.

راهکار چیست؟

شاید مهمترین کاری که می‌توان انجام داد، فراهم کردن عرصه‌ای است که شرایط و موقعیت چنین سوءاستفاده‌هایی پیش نیاید، اما چه شد که رمان زوال کلنل قبل از نشر به دست برخی افراد رسید، از چه کانالی و چگونه؟ جای بحث دارد که در این گزارش نمی‌گنجد. ولی به خاطر این‌که به هر حال به دست برخی افراد رسید، یک شایعه فضایی به وجود آورد که داستانی که هیچ کس از راه قانونی نخوانده، به شکلی غیر منصفانه درباره‌اش اظهارنظر شود. این قضیه آنقدر بغرنج است که فقط کتاب را در بر نمی‌گیرد.

در مورد فیلم هم این اتفاق چندین بار افتاده است. فیلم‌هایی که در زمان خودش پخش نشده و خیلی‌ها نسخه غیر قانونی آن را دیده‌اند و بعد از سالها پخش شده است. اگر آن کتاب یا فیلم در زمان خودش منتشر یا پخش می‌شد، نویسنده یا تهیه‌کننده اثر به زحمت نمی‌افتاد و از مزایای مالی هم بی‌نصیب نمی‌ماند.

بهنام ناصح در این مورد یادآور می‌شود: «باید یک راهکار قانونی تعیین شود تا شرایط چنین مسائلی پیش نیاید. یعنی اگر این کتاب بموقع منتشر می‌شد و تعامل با نویسنده بود چنین اتفاقاتی نمی‌افتاد.

یادم می‌آید که نویسنده زوال کلنل چندین بار با سعه صدر خواسته بودند این مسأله را حل کنند، اما آقای دری (معاون فرهنگی اسبق) لجبازانه جلوی این کتاب را گرفته بود. برخلاف این‌که می‌گویند روشنفکران تمایل به گفت‌و‌گو با حاکمیت ندارند، ایشان بسیار با ملایمت برخورد کردند تا مشکل حل شود، ولی معاون فرهنگی وقت متأسفانه دست دوستانه‌ای که به سمتش دراز شده بود را نفشرد.

در نتیجه کار بی‌جهت به درازا کشید. در صورتی که مطمئنم دیر یا زود این کتاب چاپ می‌شود. اگر این اتفاق درآن زمان نمی‌افتاد و آن کتاب برای عرضه روند طبیعی خود را طی می‌کرد، قطعاً این اتفاقات نمی‌افتاد.>

در این‌گونه موارد نخستین گام برای برخورد با شایعه قانون است. اما به قول خانم لاله افتخاری عضو کمیسیون فرهنگی مجلس، «قوانین بسیاری در این باره وجود دارد.»

او می‌گوید: در این موارد باید بموقع و بسیار جدی و قاطع با متخلف برخورد کرد. از نظر قانون برخورد با جرایم مطبوعاتی و نیز فضای مجازی ماده کم نداریم.البته ماده قانون جرایم مطبوعاتی از جرایم فضای مجازی مجزاست و هریک ماده قانون مربوط به خود را دارد.

 موج منفی برای اثر

با این‌که ماده و قانون برای برخورد با متخلفان بسیار است اما تکثیر شایعه در جامعه همواره به سهولت صورت می‌گیرد و متخلف که همان رسانه فضای مجازی و غیرمجازی است به راحتی به کار خود ادامه می‌دهد!!

ابراهیم حسن بیگی داستان‌نویس و منتقد ادبیات گفت: «یک اثر که نویسنده خلق می‌کند قاعدتاً باید مورد توجه رسانه‌ها قرار بگیرد و انعکاس رسانه‌ای داشته باشد تا شناخته شود. گاهی وقت‌ها برعکس این قضیه اتفاق می‌افتد. سکوت خبری محضی در ارتباط با آن اثر در جامعه پیش می‌آید به‌طوری که انگار اتفاقی نیفتاده است. در حالی که در بطن ادبیات کشور می‌تواند یک حادثه یا اتفاق باشد. متأسفانه این دوگانگی رسانه‌ای بخصوص در عرصه ادبیات وجود دارد.یعنی گاهی یک اثر یا نویسنده را بی‌جهت بزرگ می‌کنند یا با سکوت، آن اثر را نادیده می‌گیرند. هر دوی این‌ها حرکت فرهنگی شایسته‌ای نیست. اما در بخش دیگری دست به جوسازی رسانه‌ای زده می‌شود و برخی رسانه‌ها با پخش برخی شایعه‌ها موج منفی برای اثری که قرار است منتشر شود ایجاد می‌کنند و به نویسنده یا اثر آسیب می‌رسانند و واقعاً نمی‌دانم منشأ آن چیست؟»

این‌که منشأ شایعه از طرف چه کسی باشد، یعنی دلسوزی علاقه‌مندان به یک نویسنده باشد یا جوسازی عده‌ای که می‌خواهند نویسنده را تخریب کنند یا در برخی موارد از طرف خود نویسنده باشد، مطمئناً مهم است.

اما شایسته حوزه ادبیات و نشر نیست. درست است که مسئولان حوزه فرهنگ کشور باید گام‌های اساسی برای رفع شایعه از حوزه فرهنگ و هنر بردارند، اما اعتلای فرهنگ عمومی جامعه در برخورد با این‌گونه موارد، رسالت مهمی است که باید در کنار اصلاح و طرد شایعه‌پراکنی از برخی رسانه‌ها به آن پرداخت.

مریم سادات گوشه

ایران

برچسب‌ها : , ,